گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

مقدمه 2012 از سال - به اینسو و پس ازمهاجرت از ایران - كه مشغله اصلی ام پژوهش در باب چرایی و چگونگی شكست انقالب سوسیالیستی اكتبر و نقد حزب بلشویك بوده است،‏ دو چیز هرگز به فکرم را ه پیدا نمی كرد.‏ اول آنكه،‏ در آن زمان من حداكثر ده سال كار مداوم را برای این امر كافی میدانستم لیكن به دالیل مختلف،‏ انجام آن نمود اول،‏ ولی افتاد مشكلها...‏ . 17 سال به درازا كشید:‏ كه عشق آسان دوم آنكه،‏ هرگز گمان نمی كردم هنگامی كه این اثر آماده انتشار شود،‏ مسائل مورد - بحث در آن شود - كه در واقع مسائل استراتژیك جنبش كارگری بین المللی را شامل می تا این حد و مستقیماً‏ با مسائل روز جنبش چپ ایران،‏ مربوط شود.‏ چه،‏ محور بحثی كه در این جلد مطرح میشود همانا مفهوم ماركسیسم است و لذا مفهوم ساختار حزب حامل آن یعنی حزب كمونیست.‏ بنابراین نوشته حاضر در وهله نخست،‏ بمنزله كوششی است در جهت ایجاد گشایش در بن بست تئوریك جهانی موجود؛ اما در عین حال،‏ و به عنوان محصول فرعی خود،‏ نقدی است از منظری جدید بر آناركو-‏ سندیكالیسم رایج در چپ ایران یعنی هم بر ایده ‏»تشكل ضد كارمزدی«،‏ هم بر ایرج آذرین.‏ لیكن در شرحی كلی از محتوای این دفتر باید گفت كه جنبش كمونیستی بین المللی تاكنون دو مدل ‏)دو ساختار(‏ از حزب سیاسی پرولتاریا را تجربه كرده است:‏ حزب تودهای و فراگیر مدل ماركس و انگلس كه بعد از مرگ آندو واز سوی حزب سوسیال دمكرات كارگری آلمان ( سا . یپ . دی(‏ به رهبری لوکزامبورگ،‏ لیبكشت و كائوتسكی مورد پیگیری واقع شد،‏ و حزب انقالبیون حرفه ای مدل روسی.‏ اما سوال فربه این است كه در شرایطی كه نه فقط حزب پرولتری آلمان،‏ بل تمامی ۵

دیگر احزاب كمونیست اروپایی ‏)انترناسیونال دوم(‏ از الگویی تبعیت می كردند كه از سوی ماركس و انگلس توصیه شده بود،‏ چرا و چگونه لنین مسیر حزب روسیه را جدا كرد؟-‏ به عبارتی دیگر،‏ دالیل لنین برای عبور از رویكرد ماركس و انگلس)درباب ساختار حزب سیاسی پرولتری(،‏ دقیقاً‏ چه بوده است؟ این همان پرسش تعیین كننده ای است كه پاسخ گفتن به آن،‏ اصلیترین هدف جلد حاضر را تشكیل می دهد.‏ اما در این مقدمه صرفاً‏ به یك اشاره بسنده میكنم و آن اینكه این نوشته میكوشد نشان دهد كه از نظر لنین،‏ با گذار ‏ِجهانی و فراگیر سرمایه داری رقابت آزاد به امپریالیسم،‏ در واقع عامل نیرومند جدیدی به فرایند مبارزه طبقاتی پرولتاریا وارد گردیده كه همان رویزیونیسم است؛ لذا ‏)به اعتقاد لنین(،‏ این تغییر در شرایط ابژكتیو مبارزه طبقاتی و ظهور این مؤلفه ی تازه،‏ به مفهوم آنست كه از این ببعد طرح ماركس و انگلس درباب ساختارحزب تودهای،‏ دیگرجوابگو نیست و باید به حزب انقالبیون حرفه ای،‏ تغییر یابد.‏ لیکن ظهور رویزیونیسم چه ربطی به لزوم تجدید نظر در ساختار حزب سیاسی پرولتاریا دارد؟-‏ سئوالی كه پیش از پاسخ به آن،‏ الزم است به شرح و توضیح مفهوم واقعی رویزیونیسم پرداخته شود.‏ و درست به همین خاطر نوشته حاضر از همان ابتدا خواهان گسست از رویكرد نادرست رایج در باب مفهوم رویزیونیسم است.‏ رویكرد نادرستی كه ریشه در تعریف استالین ازاین پدیده دارد،‏ و پس از مرگ لنین در سطح جهانی شیوع یافته و رویزیونیسم را جریانی متعلق به طبقه بورژوازی درنظر می گیرد.‏ نظریه نادرستی همچون سخنان آقای آذرین كه عنوان ساخته است:‏ ‏»رویزیونیسم همانا بورژوازی است در لباس سوسیالیسم«‏‎2‎‏.‏ در صورتی كه رویزیونیسم هم درتعریف مارکس و انگلس،‏ لوکزامبورگ و لنین،‏ و هم درواقع امر،‏ چیزی نیست بجز جریانی در درون جنبش انقالبی طبقه كارگر و در درون حزب 1

دیگر احزاب كمونیست اروپایی ‏)انترناسیونال دوم(‏ از الگویی تبعیت می كردند كه<br />

از سوی ماركس و انگلس توصیه شده بود،‏ چرا و چگونه لنین مسیر حزب روسیه<br />

را جدا كرد؟-‏<br />

به عبارتی دیگر،‏ دالیل لنین برای عبور از رویكرد ماركس و<br />

انگلس)درباب ساختار حزب سیاسی پرولتری(،‏ دقیقاً‏ چه بوده است؟<br />

این همان پرسش تعیین كننده ای است كه پاسخ گفتن به آن،‏ اصلیترین هدف <strong>جلد</strong><br />

حاضر را تشكیل می دهد.‏<br />

اما در این مقدمه صرفاً‏ به یك اشاره بسنده میكنم و آن اینكه این نوشته میكوشد<br />

نشان دهد كه از نظر لنین،‏ با گذار ‏ِجهانی و فراگیر سرمایه داری رقابت آزاد به<br />

امپریالیسم،‏ در واقع عامل نیرومند جدیدی به فرایند <strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong> پرولتاریا وارد<br />

گردیده كه همان رویزیونیسم است؛ لذا ‏)به اعتقاد لنین(،‏ این تغییر در شرایط ابژكتیو<br />

<strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong> و ظهور این مؤلفه ی تازه،‏ به مفهوم آنست كه از این ب<strong>بعد</strong> طرح<br />

ماركس و انگلس درباب ساختارحزب تودهای،‏ دیگرجوابگو نیست و باید به حزب<br />

انقالبیون حرفه ای،‏ تغییر یابد.‏<br />

لیکن ظهور رویزیونیسم چه ربطی به لزوم تجدید نظر<br />

در ساختار حزب سیاسی<br />

پرولتاریا دارد؟-‏ سئوالی كه پیش از پاسخ به آن،‏ الزم است به شرح و توضیح مفهوم<br />

واقعی رویزیونیسم پرداخته شود.‏ و درست به همین خاطر نوشته حاضر از همان<br />

ابتدا خواهان گسست از رویكرد نادرست رایج در باب مفهوم رویزیونیسم است.‏<br />

رویكرد نادرستی كه ریشه در تعریف استالین ازاین پدیده دارد،‏ و پس از مرگ لنین<br />

در سطح جهانی شیوع یافته و رویزیونیسم را جریانی متعلق به طبقه بورژوازی<br />

درنظر می گیرد.‏ نظریه نادرستی همچون سخنان آقای آذرین كه عنوان ساخته است:‏<br />

‏»رویزیونیسم همانا بورژوازی است در لباس سوسیالیسم«‏‎2‎‏.‏<br />

در صورتی<br />

كه<br />

رویزیونیسم هم درتعریف مارکس و انگلس،‏ لوکزامبورگ و لنین،‏ و هم درواقع امر،‏<br />

چیزی نیست بجز جریانی در درون جنبش انقالبی طبقه كارگر و در درون حزب<br />

1

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!