گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

؟)‏ بگونهای تام االختیار و آمرانه،‏ بر كل شئونات مردم روسیه فرمان میراند.‏ موضوعی كه آقای پایدار بحق به آن انتقاد میكند اما بجای آنكه آن را از طریق مفهوم بالنكیسم ‏)سوسیالیسم - تخیلی(‏ ادامه میدهد مینامد.‏ - كه اینك به درون ماركسیسم راه یافته و تحت ‏»رویزیونیسم چپ«‏ به حیات خود تعریف كند،‏ بطریقی خودسرانه و بیمعنا،‏ آن را ‏»سوسیالیسم بورژوایی«‏ )! -11 -10 -16 -1۵ ر.ك.‏ ‏»فلسفه و انقالب«،‏ دونایفسكایا،‏ ص 219. ر.ك.‏ همانجا،‏ ص 213. ر.ك.‏ همانجا،‏ ص 216. من درجلد دوم به بررسی مشخص تحریفات رویزیونیستی در عرصههای اقتصاد و سیاست،‏ كه از جانب استالینیسم صورت پذیرفته است خواهم پرداخت.‏ اما در اینجا با اشارهای به نحوه برخورد استالینیسم به دیالكتیك ماتریالیستی،‏ قصد آن دارم كه نادرستی بیتفاوتی فلسفی ومتدولوژیک آذرین را گوشزد كنم.‏ و مضافاً‏ تشابه دیدگاه وی مبنی بر برخوردهای فلسفی ومتدولوژیک کارسازنیست را با دستور ژدانف در باب لزوم خاكسپاری دیالكتیك،‏ نشان دهم.‏ مخالفت آشكار لنین با این موضوع را میتوان در مقاله وی موسوم به ‏»اتحادیههای كارگری و رفیق ترتسكی«‏ مالحظه نمود.‏ -16 -17 -11 -19 -03 -02 -01 لوکزامبورگ،‏ ‏»سانترالیسم و دمكراسی«،‏ ص 10. همانجا،‏ ص همانجا،‏ ص 11. 27. همانجا،‏ ص 16. همانجا،‏ ص 20. ریز،‏ ‏»جبر انقالب«،‏ ص مجموعه آثار لنین،‏ جلد 099. ، 06 ص .297 636، بنقل از دونایفسكایا،‏ ‏»فلسفه و انقالب«،‏ ص و اینكه مقاله یاد شده لنین،‏ مربوط به دفاع از ‏»حق تعیین سرنوشت ملتها«‏ است كه استالین درمقابل آن مقاومت میكرد.‏ زیرا چنین حقی،‏ عمالً‏ برخالف پروژه به بند كشیدن كل جامعه شوروی قرار داشت.‏ ۵06

00- همانجا.‏ -06 بنقل از ترجمه فارسی در ‏»اندیشه و هنر«،‏ دفترهای جداگانه،‏ شماره 26، اردیبهشت .20۵1 -0۵ -06 -07 بنقل از همانجا.‏ لنین،‏ جلد نهم،‏ ص 066، بنقل از همانجا.‏ درشرایطی كه جنبش جهانی پرولتاریا هنوز هیچ تجربه ملموسی نسبت به عواقب وخیم سبك و سلوک استالینی نداشت،‏ خدشهدار نمودن اعتبار استالین كار سادهای نبود؛ حتی اگر این كوشش از طریق لنین انجام میشد.‏ بویژه آنكه پس از فرار رهبران هر دو فراكسیون حزب سوسیال دمكرات از محل تبعیدشان در سیبری،‏ فقط استالین بود كه در روسیه باقی ماند و خطر دستگیری مجدد و اعدام را به جان خرید.‏ به عبارتی در سالهای سیاه پس از شكست انقالب 7- 293۵ ، تنها استالین بود كه تحت شرایط طاقت فرسای یك زندگی مخفی،‏ میكوشد حزبی را از نو سازماندهی و بازسازی كند كه در اثر ضربات استولپینی و بحران داخلیاش تا مرز متالشی شدن کامل پیش رفته بود.‏ و مضافاً‏ آنكه استالین سازمانده چیره دستی محسوب میشد.‏ به بیانی دیگر،‏ اعتبار استالین در میان اعضاء حزب بلشویك،‏ اعتباری واقعی بود و محصول مهارت،‏ دلیری و جانفشانیهایش در مبارزه بخاطر پرولتاریا.‏ ‏)»بوروكرات«،‏ موجودی دو سر است،‏ یا،‏ چهرهای با دو نیم رخ:‏ از یكسو مبارزه برای سوسیالیسم و از سوی دیگر عطش جاه طلبی(.‏ مخلص كالم آنكه استالین را نیز پدیده تاریخی دیگر پس از مرگ لنین - - مانند هر میباید در بستر عینی و سیر تاریخیاش نگریست و قضاوت كرد.‏ او - - هر چند سردمدار جریانی است كه نه فقط موجب تسلط رویزیونیسم بر حزب بلشویك میگردد،‏ بلكه عمالً‏ خط مشیای را رهبری میكند كه نهایتاً‏ منجر به انحطاط كامل حزب بلشویك و تحول كیفی رویزیونیسم به سوسیال - امپریالیسم خروشچفی میگردد.‏ با این وجود،‏ خدمات پیشین وی به مبارزه پرولتاریا را نمیتوان نادیده گرفت.‏ به همانگونه كه درباره پلخانف و كائوتسكی نیز،‏ موضوع را اینچنین باید دید.‏ -01 من در جلد دوم این اثر درباره زمینههای اجتماعی نیرومند رویزیونیسم استالینیستی ولذا توان باالی این رویزیونیسم در حزب بلشویك،‏ سخن خواهم گفت.‏ ۵0۵

؟)‏<br />

بگونهای تام االختیار و آمرانه،‏ بر كل شئونات مردم روسیه فرمان میراند.‏ موضوعی كه<br />

آقای پایدار بحق به آن انتقاد میكند اما بجای آنكه آن را از طریق مفهوم بالنكیسم ‏)سوسیالیسم<br />

- تخیلی(‏<br />

ادامه میدهد<br />

مینامد.‏<br />

-<br />

كه اینك به درون ماركسیسم راه یافته و تحت ‏»رویزیونیسم چپ«‏ به حیات خود<br />

تعریف كند،‏ بطریقی خودسرانه و بیمعنا،‏ آن را ‏»سوسیالیسم بورژوایی«‏<br />

)!<br />

-11<br />

-10<br />

-16<br />

-1۵<br />

ر.ك.‏ ‏»فلسفه و انقالب«،‏ دونایفسكایا،‏ ص 219.<br />

ر.ك.‏ همانجا،‏ ص 213.<br />

ر.ك.‏ همانجا،‏ ص 216. من در<strong>جلد</strong> دوم به بررسی مشخص تحریفات رویزیونیستی در<br />

عرصههای اقتصاد و سیاست،‏ كه از جانب استالینیسم صورت پذیرفته است خواهم پرداخت.‏<br />

اما در اینجا با اشارهای به نحوه برخورد استالینیسم به دیالكتیك ماتریالیستی،‏ قصد آن دارم<br />

كه نادرستی بیتفاوتی فلسفی ومتدولوژیک آذرین را گوشزد كنم.‏ و مضافاً‏ تشابه دیدگاه وی<br />

مبنی بر برخوردهای فلسفی ومتدولوژیک کارسازنیست را با دستور ژدانف در باب لزوم<br />

خاكسپاری دیالكتیك،‏ نشان دهم.‏<br />

مخالفت آشكار لنین با این موضوع را میتوان در مقاله وی موسوم به ‏»اتحادیههای<br />

كارگری و رفیق ترتسكی«‏ مالحظه نمود.‏<br />

-16<br />

-17<br />

-11<br />

-19<br />

-03<br />

-02<br />

-01<br />

لوکزامبورگ،‏ ‏»سانترالیسم و دمكراسی«،‏ ص 10.<br />

همانجا،‏ ص<br />

همانجا،‏ ص<br />

11.<br />

27.<br />

همانجا،‏ ص 16.<br />

همانجا،‏ ص<br />

20.<br />

ریز،‏ ‏»جبر انقالب«،‏ ص<br />

مجموعه آثار لنین،‏ <strong>جلد</strong><br />

099.<br />

، 06 ص<br />

.297<br />

636، بنقل از دونایفسكایا،‏ ‏»فلسفه و انقالب«،‏ ص<br />

و اینكه مقاله یاد شده لنین،‏ مربوط به دفاع از ‏»حق تعیین سرنوشت ملتها«‏ است كه<br />

استالین درمقابل آن مقاومت میكرد.‏ زیرا چنین حقی،‏ عمالً‏ برخالف پروژه به بند كشیدن كل<br />

جامعه شوروی قرار داشت.‏<br />

۵06

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!