گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
20- اشارهای است به سخنان آقای پایدار، در مقاله »مدافعان سوسیالیسم و روایت مبارزه طبقاتی«، ص 1 روح تاریخ« هگل؟ ص 22. -26 -2۵ -26 -27 « این و مقاله وی موسوم به كمونیسم و دیالكتیك مادی ماركس یا ایده مطلق »و لنین، »دفترهای فلسفی«. همانجا. همانجا. دراینجا اشاره به این نکته نیزضروری است که»دفترهای فلسفی« درواقع بیانگر گسست لنین از دیدگاه نادرست پیشین خویش میباشد. چه، او در» ماتریالیسم وامپریوکریتی سیسم« نوشته بود: »ایده ها و احساس ها رونوشت ها یا تصاویری از اشیاء هستند«. این رویکرد، امرشناخت را انعکاس ساده ی جهان عینی تلقی می کرد. بکالمی دیگر، لنین از نظریه انعکاسی« خویش، چنین گسست میکند: »شناخت انسان نه تنها بازتاب جهان عینی است بلکه آنرا نیز می آفریند.«، وهمچنین: »جهان انسان را خرسند نمی کند،انسان تصمیم می گیرد با فعالیت خود آنرا تغییردهد.« )»دفترهای فلسفی«، بنقل از»فلسفه و انقالب« نوشته دونایفسکایا، ص16و269(. وکالم آخر، دونایفسکایا دراین ادعایش محقّ است که لنین درسال2926 ودر»دفترهای فلسفی«، خود و پلخانف را مدنظرداردآنگاه که مینویسد: »درابتدای قرن بیستم، مارکسیستها مکتب کانت و هیوم را از زاویه ی فوئرباخی )و بوخنری( مورد انتقاد قرار می دادند و نه از دیدگاه هگلی.« -21 »مدافعان سوسیالیسم« و روایت مبارزه طبقاتی! ، ص 0 -29 -13 »دفترهای فلسفی«، لنین. ، ناصر پایدار. ماركس در »هجدهم برومر لویی بناپارت« به تحلیل رخداد كودتا در فرانسه به عنوان نتیجه منطقی سیر امور وقایع میپردازد و جمله »غرش رعد در آسمانی بیابر« در واقع كنایه به كسانی است كه درهنگام وقوع كودتا، بهت زده و غافلگیر شده بودند. این جمله )تمثیلی( ماركس چیزی نبود بجز شكل دیگری از بیان همان جمله پر مغز هگل: »آنچه بوقوع خواهد پیوست،)اینك( هست«! -12 جان ریز پس از توضیح حضور پیشین رزا در احزاب سوسیال دمكرات لهستان و ۵11
لیتوانیا مینویسد: « گرچه رزا نیز مانند لنین جزیی از بین الملل دوم بود اما برخالف برنشتاین، كائوتسكی و حتی پلخانف، شخصیت او را بین الملل شكل نداده بود. بلكه پیوندهای او با تحوالت سیاسی بیثبات تر و متغیرتر لهستان و روسیه بیشك بیشترین سهم را در شكل بخشیدن به تعهد او به فعالیت انقالبی داشت... هنگامی كه به رویدادهای آلمان مینگریست این رویدادها را با مالكی كه از مبارزه شرق دورتر ]غرض لهستان )كه رزا خود زاده آن بود( و روسیه است[ برگرفته بود میسنجید.« )»جبر انقالب«، ص .)166 -11 در نگرشی كلی، حق با جان ریز است. بجز موضوع مربوط به رویزیونیسم كه رزا از آلمان تأثیر گرفته بود. ریز متوجه این مطلب نشده زیرا خودش نیز به استنباط درستی از مفهوم رویزیونیسم نائل نگشته است. حزب سوسیال دمكرات روسیه تنوع جالبی را از باب شكل این جهش، به نمایش میگذارد. چرا كه در مقطع ظهور »انحالل طلبی«، جناح دیگری از منشویكها همچنان به ایده لزوم وجود حزب مخفی پایبندند. لیكن آنگاه كه )با وقوع جنگ امپریالیستی(، »انحالل طلبی« امر جهش دیالكتیكیاش را كامل میكند، »منشویكهای طرفدار حزب مخفی« نیز به یكباره به آنان ملحق میشوند. بعبارتی دیگر، »منشویكهای طرفدار حزب مخفی«، بیآنكه دچار جهش قسمی شوند، عقب ماندهگی خود از بخش دیگر منشویكهارا، با گامی بلند جبران میكنند تا در منجالب »سوسیال - شوونیسم« -10 -16 -1۵ -16 -17 »جبر انقالب«، ص 119. همانجا. همانجا، صص 103 همانجا. و 102. به آنان ملحق شوند. موردی دیگر از پافشاری لنین بر سراصول، آنگاه دیده میشود که واقعیت انحطاط احزاب کمونیست اروپائی و شتاب در ایجاد احزاب انقالبی جدید، الکساندرا کولنتای را وا میدارد تا در مقابله با شعار رادیکال لنین مبنی بر »تبدیل جنگ امپریالیستی به جنگ داخلی« مقاومت ورزد وعنوان سازد که باید شعاری راجستجو کنیم که همۀ مخالفین جنگ ۵10
- Page 471 and 472: کاپیتالیستی بوده ا
- Page 473 and 474: نقش پایه مادی رفرمی
- Page 475 and 476: »از هاشمی رفسنجان
- Page 477 and 478: بیک کالم، آذرین ا
- Page 479 and 480: دنباله روی از بورژو
- Page 481 and 482: چنین تشبیهاتی دربا
- Page 483 and 484: تکالیف« و دربخش م
- Page 485 and 486: جدا مبارزه ای سازش
- Page 487 and 488: که یک مدل ملی بود،
- Page 489 and 490: میتواند دوران صلح آ
- Page 491 and 492: سرنگونی دولت کاپیت
- Page 493 and 494: بعبارتی دیگر، درا
- Page 495 and 496: تعارض حاد و آشکار د
- Page 497 and 498: دستمزدی باالتر و رف
- Page 499 and 500: خواسته های متناسب ب
- Page 501 and 502: دقیقتر از ایرج آذری
- Page 503 and 504: کامال ً بی دفاع است.
- Page 505 and 506: ضمیمه1 نگاهی کوت
- Page 507 and 508: کاپیتالیستی حاضر ا
- Page 509 and 510: اعم از طرفداران مدل
- Page 511 and 512: اماجریان مسلط نمیت
- Page 513 and 514: افتاده رانادیده می
- Page 515 and 516: نقش نظاره گر، و در
- Page 517 and 518: گسستگی پیوند از لحا
- Page 519 and 520: جنبش داشت. همچنین
- Page 521: مارکسیسم( و لزوم ب
- Page 525 and 526: لنین از حزب پرولتار
- Page 527 and 528: كرش در همین ارتباط
- Page 529 and 530: ر) -11 حمایت فرصت طل
- Page 531 and 532: ص) برعكس، تا حدو
- Page 533 and 534: -۵ -6 بورژوا، جریان
- Page 535 and 536: 00- همانجا. -06 بنقل
- Page 537 and 538: دهه 2913 به انهدام حز
- Page 539 and 540: میدهد. ؛« لیكن د
- Page 541 and 542: اسالمی وخمینی( از
- Page 543 and 544: خودرا...«، اماپیام
- Page 545 and 546: رویکرد آذرین ربطی ب
20- اشارهای است به سخنان آقای پایدار، در مقاله »مدافعان سوسیالیسم و روایت <strong>مبارزه</strong><br />
<strong>طبقاتی</strong>«، ص<br />
1<br />
روح تاریخ« هگل؟ ص 22.<br />
-26<br />
-2۵<br />
-26<br />
-27<br />
« این<br />
و مقاله وی موسوم به كمونیسم و دیالكتیك مادی ماركس یا ایده مطلق »و<br />
لنین، »دفترهای فلسفی«.<br />
همانجا.<br />
همانجا.<br />
دراینجا<br />
اشاره به این نکته نیزضروری است که»دفترهای فلسفی«<br />
درواقع بیانگر<br />
گسست لنین از دیدگاه نادرست پیشین خویش میباشد. چه، او در» ماتریالیسم وامپریوکریتی<br />
سیسم« نوشته بود: »ایده ها و احساس ها رونوشت ها یا تصاویری از اشیاء هستند«. این<br />
رویکرد، امرشناخت را انعکاس ساده ی جهان عینی تلقی می کرد. بکالمی دیگر، لنین از<br />
نظریه انعکاسی« خویش، چنین گسست میکند: »شناخت انسان نه تنها بازتاب جهان<br />
عینی است بلکه آنرا نیز می آفریند.«، وهمچنین: »جهان انسان را خرسند نمی کند،انسان<br />
تصمیم می<br />
گیرد با فعالیت خود آنرا تغییردهد.«<br />
)»دفترهای فلسفی«، بنقل از»فلسفه و<br />
انقالب« نوشته دونایفسکایا، ص16و269(. وکالم آخر، دونایفسکایا دراین ادعایش محقّ<br />
است که لنین درسال2926 ودر»دفترهای فلسفی«، خود و پلخانف را مدنظرداردآنگاه که<br />
مینویسد: »درابتدای قرن بیستم، مارکسیستها مکتب کانت و هیوم را از زاویه ی فوئرباخی<br />
)و بوخنری( مورد انتقاد قرار می دادند و نه از دیدگاه هگلی.«<br />
-21<br />
»مدافعان سوسیالیسم« و روایت <strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong>!<br />
، ص 0<br />
-29<br />
-13<br />
»دفترهای فلسفی«، لنین.<br />
، ناصر پایدار.<br />
ماركس در »هجدهم برومر لویی بناپارت« به تحلیل رخداد كودتا در فرانسه به عنوان<br />
نتیجه منطقی سیر امور وقایع میپردازد و جمله »غرش رعد در آسمانی بیابر« در واقع<br />
كنایه به كسانی است كه درهنگام وقوع كودتا، بهت زده و غافلگیر شده بودند. این جمله<br />
)تمثیلی( ماركس چیزی نبود بجز شكل دیگری از بیان همان جمله پر مغز هگل: »آنچه<br />
بوقوع خواهد پیوست،)اینك( هست«!<br />
-12<br />
جان ریز پس از توضیح حضور پیشین رزا در احزاب سوسیال دمكرات لهستان و<br />
۵11