گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

برخی ازمطالبات کارگری را برای قشری از کارگران به استقرار مدل جدید توسعه اقتصادی درایران گره بزند و مبارزات آنها را ضامن پیشبرد این هدف بورژوازی ایران قرار دهد،‏ گرایش سوسیالیستی نیز می باید بتواند تحقق مطالبات اقتصادی فوری را منوط به اقدامات آلترناتیو دیگری قراردهد.«)همانجا،‏ ص‎13۵‎‏(‏ حال پرسش بزرگ اینست که نویسنده»چشم انداز و تکالیف«‏ با رد هرگونه تالش برای ایجاد تشکل توده ای کارگری ‏)یا بقول آذرین،‏ تشکل ‏ِ»علی العموم«‏ ِ کارگری(،‏ چه چیزی را جایگزین می سازد؟-‏ واینکه،‏ منوط به اقدامات ِ« کدام آلترناتیو دیگری قرارمیدهد؟ او درپاسخ مینویسد:‏ ‏»تحقق مطالبات اقتصادی فوری را ‏»اصول عمومی ناظر بر فعالیت ما درمبارزه برای ایجاد و گسترش تشکلهای توده ای کارگری همانست که در صد و پنجاه سال پیش درمانیفست کمونیست به نحو موجزی بیان شده است:‏ نمایندگی منافع کل طبقه نه منافع بخشهای آن،‏ و نمایندگی منافع آتی و تاریخی طبقه و نه فقط منافع آنی و مقطعی آن،‏ و نمایندگی منافع بین المللی طبقه و نه منافع کشوری آن.«)همانجا،‏ ص‎71‎‏،‏ تاکیدازمنست(‏ این سخنان آذرین فقط یک معنا میتواند داشته باشد.‏ وآن اینکه وی معتقد است که مانیفست کمونیست،‏ باید به مانیفست ایجاد تشکل توده ای کارگری تبدیل شود!!‏ آذرین متوجه نیست که اصول مندرج در مانیفست کمونیست،‏ در واقع،‏ نه اصول»عمومی«‏ بلکه اصول ویژه کمونیستهاست و ویژه بودنش به سبب علمی و انقالبی بودن آنست؛ ولذا قرار براین است که این اصول ویژه بتوسط حزب کمونیست و از طریق یک روند مبارزه،‏ به اصول»عمومی«‏ مبدل شود،‏ ونه آنکه پیشاپیش بمثابه ‏»اصول عمومی«،‏ فرض گرفته شود!‏ بنابراین،‏ درصورتیکه تهیه ی متن اساسنامه برای ایجاد تشکل توده ای کارگری را به آقای آذرین محول کنیم،‏ آنگاه تعجب آور نخواهد بود که وی بجای حرکت از 491

خواسته های متناسب باوضعیت کنونی جنبش کارگری و ارائه اساسنامه ای که امکان پذیرفته شدن ازسوی توده ی کارگران یعنی امکان فراگیرشدن بیابد،‏ متنی را تحویل دهد که نسخه رونویس شده ای از مانیفست کمونیست مارکس وانگلس است!‏ اما آنچه که باید دانست آنستکه این سخنان آذرین به سبب اشتباهات لفظی نیست بلکه درپس پشت این سخنان،‏ تفکرخاصی پنهان است:‏ آنارکو-‏ سندیکالیسم،‏ یعنی انکارلزوم جدائی ساختارسازمانی حزب کمونیست از تشکل توده ای کارگری،‏ انکار علمی بودن مارکسیسم و انکار لزوم ایجاد حزبی که مبتنی براین علم باشد!‏ بعبارتی دیگر آذرین بدینسان و آشکارا،‏ امر ایجاد و گسترش تشکلهای توده ای کارگری را،‏ فقط تحت شرایطی مجاز می شمارد که آراء مانیفست کمونیست برآن ناظر باشد ودرغیراینصورت ‏)درنگاه آذرین(‏ تالش برای ایجاد تشکل ‏ِ»علی العمومِ«‏ کارگری چیزی نیست بجز همفکری با اپورتونیستهای مشابه برنشتاین!‏ این درواقع بمعنی انکارلزوم تمایز میان سازمان حزبی و سازمان توده ای طبقه کارگراست.‏ این دقیقاًهمان پایه و اساس طرح ‏»تشکل ضدکارمزدی«،‏ و به تعبیری،‏ همان تدارک وهمان ‏»پاس ‏ِگل«‏ است که آذرین به پایدار داده است!‏ بعبارتی دیگر،‏ اندیشه های آذرین درواقع الهام بخش پایدار بوده است چرا که عناصر اصلی ساختاری و منطق طرح»تشکل ضدکارمزدی«‏ را،‏ تبیین وهدایت می کند.‏‎21‎ وانگهی،‏ آذرین به همین منوال وطبیعتاً،‏ با ایجاد اتحادیه های کارگری مستقل نیز مخالف است.‏ چراکه عنوان می سازدکه فرایند ‏»گلوبالیزاسیون«‏ و تمایل حکومت ایران مبنی برآنستکه اتحادیه های کارگری را صرفاً‏ درشاخه های معینی ازصنعت ‏)وبرای کارگرانی که آذرین آنهارارفاه زده تلقی میکند!(،‏ ایجاد نماید ولذا:‏ ‏»الگوی اقتصادی جدید و»آزادی اتحادیه ها«‏ که بهمراه میآورد،‏ قرار نیست به کارگران امکان دهد تا بمثابه یک طبقه متشکل شوند،‏ بلکه قراراست تفرقه جدیدی 499

خواسته های متناسب باوضعیت کنونی جنبش کارگری و ارائه اساسنامه ای که<br />

امکان پذیرفته شدن ازسوی توده ی کارگران یعنی امکان فراگیرشدن بیابد،‏ متنی را<br />

تحویل دهد که نسخه رونویس شده ای از مانیفست کمونیست مارکس وانگلس است!‏<br />

اما آنچه که باید دانست آنستکه این سخنان آذرین به سبب اشتباهات لفظی نیست بلکه<br />

درپس پشت این سخنان،‏ تفکرخاصی پنهان است:‏ آنارکو-‏ سندیکالیسم،‏ یعنی<br />

انکارلزوم جدائی ساختارسازمانی حزب کمونیست از تشکل توده ای کارگری،‏<br />

انکار علمی بودن مارکسیسم و انکار لزوم ایجاد حزبی که مبتنی براین علم باشد!‏<br />

بعبارتی دیگر آذرین بدینسان و آشکارا،‏ امر ایجاد و گسترش تشکلهای توده ای<br />

کارگری را،‏ فقط تحت شرایطی مجاز می شمارد که آراء مانیفست کمونیست برآن<br />

ناظر باشد ودرغیراینصورت ‏)درنگاه آذرین(‏ تالش برای ایجاد تشکل ‏ِ»علی العمومِ«‏<br />

کارگری چیزی نیست بجز همفکری با اپورتونیستهای مشابه برنشتاین!‏<br />

این درواقع بمعنی انکارلزوم تمایز میان سازمان حزبی و سازمان توده ای طبقه<br />

کارگراست.‏ این دقیقاًهمان پایه و اساس طرح ‏»تشکل ضدکارمزدی«،‏ و به تعبیری،‏<br />

همان تدارک وهمان ‏»پاس ‏ِگل«‏ است که آذرین به پایدار داده است!‏<br />

بعبارتی دیگر،‏ اندیشه های آذرین درواقع الهام بخش پایدار بوده است چرا که<br />

عناصر اصلی ساختاری و منطق طرح»تشکل ضدکارمزدی«‏ را،‏ تبیین وهدایت می<br />

کند.‏‎21‎<br />

وانگهی،‏ آذرین به همین منوال وطبیعتاً،‏ با ایجاد اتحادیه های کارگری مستقل نیز<br />

مخالف است.‏ چراکه عنوان می سازدکه فرایند ‏»گلوبالیزاسیون«‏ و تمایل حکومت<br />

ایران مبنی برآنستکه اتحادیه های کارگری را صرفاً‏ درشاخه های معینی ازصنعت<br />

‏)وبرای کارگرانی که آذرین آنهارارفاه زده تلقی میکند!(،‏ ایجاد نماید ولذا:‏<br />

‏»الگوی اقتصادی جدید و»آزادی اتحادیه ها«‏ که بهمراه میآورد،‏ قرار نیست به<br />

کارگران امکان دهد تا <strong>بمثابه</strong> یک طبقه متشکل شوند،‏ بلکه قراراست تفرقه جدیدی<br />

499

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!