گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
بود. اما جالب اینجاست که وی درهمان صفحه و فقط چند سطر پائین تر، ناگهان بگوش خود سیلی میزند و میگوید، نخیر: »موقعیت طبقه کارگرایران درشرایط امروز چند مشخصه مهم دارد. اول اینکه فالکت اقتصادی بیسابقه ای به کارگران ایران تحمیل شده است.«!!)تأکیدازمنست( کدامیک از این دوگونه سخن را باورکنیم؟ – بنابراین و درجمعبندی کلی ازموارد فوق- همانگونه که مشاهده میگردد آذرین از یکسو میکوشد این فکر را تبلیغ و تلقین و تزریق کند که تالش برای ایجاد حزب و انترناسیونال، و بطورکلی تالش برای انقالب و سوسیالیسم کاری عبث است ولذا باید بدنبال »شرکمتر«، سرمایه داری»کم دردتر« یعنی»نپ دراپوزیسیون« بود، و از سوی دیگر سخن ازلزوم همه آنها )یعنی لزوم حزب، انترناسیونال، انقالب و سوسیالیسم( به میان می آورد. لذا من عمداً در سرتاسر این دفتر و نیز دراینجا به ذکرچنین نقل قولهای متعدد و طوالنی ازآذرین پرداختم تا وجود غیر قابل انکار یک رگه انقالبی، یا بعبارتی، وجود توأمان دو جنبۀ انقالبی و ضد انقالبی درمجموعه تفکر وی را نشان دهم. یعنی دقیقاً همان چیزی که واقعیت وجود آن، اکثر منتقدین آذرین را گیج و سردرگم کرده است؛ چراکه موقعیت بینابینی خرده بورژوازی میانه حال در جامعه سرمایه داری ولذا این نوع ازالتقاط گری طبیعی وناگزیر سخنگویان آنرا، درک وفهم نکرده اند. بسخنی دیگر رفتارسیاسی این قشر، طبیعتاً گویای ترس وتنفرآن هم ازسرمایه داری وهم ازسوسیالیسم است. »ترس وتنفرازسرمایه داری«، زیرابخشی از درآمد آنها را از دست شان بیرون میکشد و نیز دائماً تهدیدگر نزول آنها به وضعیت فروتر ِخرده بورژوازی فقیر و حتی پرتاب به صفوف فروشندگان نیروی کار است؛ و» ترس و تنفر از سوسیالیسم«، زیرا آرزوی ثروتمند شدن ِشخصی و جاه طلبی آنهارا، یکسر به باد خواهد داد. 491
بعبارتی دیگر، دراینجا ما با قشری طرف هستیم که عناصرش نه فقط پیش ازانقالب سوسیالیستی میان انقالب و ضدانقالب رفت وآمد میکنند، بلکه- همچون گریگوری ملخوف دررمان »دن آرام« - حتی در گرماگرم جنگ داخلی نیز، گاهی درارتش سفید وعلیه ارتش سرخ، و گاهی برعکس، حضورمی یابند. ایرج آذرین هرچند زیرلوای مارکس و لنین، اما وضعیت اقتصادی- اجتماعی این قشرخاص ازخرده بورژوازی که بین انقالب و ضد انقالب سرگردان است را، بخوبی منعکس می کند. مخلص کالم آنکه، درنوشته ی آذرین، بصورت یک صفحه درمیان، وگاهی حتی یک خط درمیان، به دیدگاهی برمی خوریم که به این یا آن جنبه ی تفکر وی- به جنبه انقالبی یا جنبه ضدانقالبی- متعلّق است. به سخنی دیگر، درهنگام بررسی هرجمله )یاهرپاراگراف( ازکتاب آذرین، اولین کاری که باید انجام گیرد آنست که در یابیم وی اینک، باکدام »سر« درحال سخن گفتن است: سرانقالبی یا سر سوسیال- رفرمیستی! به هرترتیب، درلحظه حاضرآذرین مانده است معطل که چه کند؟- بعبارتی دیگر مخمصه ای که اینک آذرین خود را درآن گرفتارمی یابد آنستکه: ازیکسو حرارت سنج او به وی فهمانده که درشرایط کنونی و به سبب باال بودن پتانسیل انقالبی چپ، هرکوششی برای طرح مجدد و آشکار تئوری سوسیال - بورژوائی ِ»نپ در اپوزیسیون«، آنچنان خطرناک است که منجر به طرد فوری و کاملش خواهد شد؛ و از سوی دیگر این گرایش لیبرالی درواقع بخشی از وجود اوست ولذا دل کندن ازآن برایش غیرممکن می نماید. اینجاست که می بینیم وی درنوشته»بیراهه سوسیالیسم« ازمطرح ساختن مجدد و آشکار این شیرین کاری پیشین اش پرهیز نموده و بزدالنه حتی کوچکترین اشاره ای هم به لزوم پیگیری»شرکمتر«وسرمایه داری»کم دردتر« و»نپ دراپوزیسیون« نمی کند، اما و درعین حال طبق عادت مألوف وسنت مسبوق 490
- Page 441 and 442: و) اما»بارسنگین ف
- Page 443 and 444: )ابزارسرکوب طبقات
- Page 445 and 446: یابنده سرمایه داری
- Page 447 and 448: مقابله با وضعیت دشو
- Page 449 and 450: مقابله بانفرت واعت
- Page 451 and 452: یا نیستی کامل. آنه
- Page 453 and 454: »اصالحگران فعلی ا
- Page 455 and 456: به سخنی دیگر، درص
- Page 457 and 458: بیسابقه و شگفت آور
- Page 459 and 460: می گیرد و سرمایه ما
- Page 461 and 462: که قدرت سیاسی تسخیر
- Page 463 and 464: و سرنگونی قدرت سیاس
- Page 465 and 466: بشرط پذیرش آن ازسوی
- Page 467 and 468: کند، این بازی راخ
- Page 469 and 470: نیست! حال معلوم می
- Page 471 and 472: کاپیتالیستی بوده ا
- Page 473 and 474: نقش پایه مادی رفرمی
- Page 475 and 476: »از هاشمی رفسنجان
- Page 477 and 478: بیک کالم، آذرین ا
- Page 479 and 480: دنباله روی از بورژو
- Page 481 and 482: چنین تشبیهاتی دربا
- Page 483 and 484: تکالیف« و دربخش م
- Page 485 and 486: جدا مبارزه ای سازش
- Page 487 and 488: که یک مدل ملی بود،
- Page 489 and 490: میتواند دوران صلح آ
- Page 491: سرنگونی دولت کاپیت
- Page 495 and 496: تعارض حاد و آشکار د
- Page 497 and 498: دستمزدی باالتر و رف
- Page 499 and 500: خواسته های متناسب ب
- Page 501 and 502: دقیقتر از ایرج آذری
- Page 503 and 504: کامال ً بی دفاع است.
- Page 505 and 506: ضمیمه1 نگاهی کوت
- Page 507 and 508: کاپیتالیستی حاضر ا
- Page 509 and 510: اعم از طرفداران مدل
- Page 511 and 512: اماجریان مسلط نمیت
- Page 513 and 514: افتاده رانادیده می
- Page 515 and 516: نقش نظاره گر، و در
- Page 517 and 518: گسستگی پیوند از لحا
- Page 519 and 520: جنبش داشت. همچنین
- Page 521 and 522: مارکسیسم( و لزوم ب
- Page 523 and 524: لیتوانیا مینویسد:
- Page 525 and 526: لنین از حزب پرولتار
- Page 527 and 528: كرش در همین ارتباط
- Page 529 and 530: ر) -11 حمایت فرصت طل
- Page 531 and 532: ص) برعكس، تا حدو
- Page 533 and 534: -۵ -6 بورژوا، جریان
- Page 535 and 536: 00- همانجا. -06 بنقل
- Page 537 and 538: دهه 2913 به انهدام حز
- Page 539 and 540: میدهد. ؛« لیكن د
- Page 541 and 542: اسالمی وخمینی( از
بعبارتی دیگر، دراینجا ما با قشری طرف هستیم که عناصرش نه فقط پیش ازانقالب<br />
سوسیالیستی میان انقالب و ضدانقالب رفت وآمد میکنند، بلکه- همچون گریگوری<br />
ملخوف دررمان »دن آرام«<br />
-<br />
حتی در گرماگرم جنگ داخلی نیز، گاهی درارتش<br />
سفید وعلیه ارتش سرخ، و گاهی برعکس، حضورمی یابند.<br />
ایرج آذرین هرچند زیرلوای مارکس و لنین، اما وضعیت اقتصادی- اجتماعی این<br />
قشرخاص ازخرده بورژوازی که بین انقالب و ضد انقالب سرگردان است را،<br />
بخوبی منعکس می کند.<br />
مخلص کالم آنکه، درنوشته ی آذرین، بصورت یک صفحه درمیان، وگاهی حتی<br />
یک خط درمیان، به دیدگاهی برمی خوریم که به این یا آن جنبه ی تفکر وی- به<br />
جنبه انقالبی یا جنبه ضدانقالبی- متعلّق است. به سخنی دیگر، درهنگام بررسی<br />
هرجمله )یاهرپاراگراف( ازکتاب آذرین، اولین کاری که باید انجام گیرد آنست که در<br />
یابیم وی اینک، باکدام »سر« درحال سخن گفتن است: سرانقالبی یا سر سوسیال-<br />
رفرمیستی!<br />
به هرترتیب، درلحظه حاضرآذرین مانده است معطل که چه کند؟- بعبارتی دیگر<br />
مخمصه ای که اینک آذرین خود را درآن گرفتارمی یابد آنستکه: ازیکسو حرارت<br />
سنج او به وی فهمانده که درشرایط کنونی و به سبب باال بودن پتانسیل انقالبی چپ،<br />
هرکوششی برای طرح مجدد و آشکار تئوری سوسیال<br />
-<br />
بورژوائی ِ»نپ در<br />
اپوزیسیون«، آنچنان خطرناک است که منجر به طرد فوری و کاملش خواهد شد؛ و<br />
از سوی دیگر این گرایش لیبرالی درواقع بخشی از وجود اوست ولذا دل کندن ازآن<br />
برایش غیرممکن می نماید. اینجاست که می بینیم وی درنوشته»بیراهه سوسیالیسم«<br />
ازمطرح ساختن مجدد و آشکار این شیرین کاری پیشین اش پرهیز نموده و بزدالنه<br />
حتی کوچکترین اشاره ای هم به لزوم پیگیری»شرکمتر«وسرمایه داری»کم دردتر«<br />
و»نپ دراپوزیسیون« نمی کند، اما و درعین حال طبق عادت مألوف وسنت مسبوق<br />
490