گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
داشته تا آن استعدادی که باماهیتش همخوانی دارد را بخوبی پرورش دهد و او نیزدراین زمینه خاص، پیشرفت چشمگیری داشته است! بسخنی دیگر باید اذعان نمودکه ایرج آذرین طی این سالها توانسته است به تکنولوژی تولید افترا و انگ با کیفیتی باال، دست پیدا کند! اماهمه میدانند که نه فقط بلشویکها بلکه کورنیلف و بورژوازی آلمان نیزخواهان سرنگونی حکومت کرنسکی بوده اند؛ بااین وجودهیچ مارکسیستی )وحتی هیچ آدم نجیبی( گروه اول را با گروه های بعدی، همردیف قرارنمی دهد. لذا آذرین درواقع درصدد کتمان این حقیقت پیش پا افتاده است که مساله سرنگونی جمهوری اسالمی، درنظرمارکسیستها بمنزله برپائی حکومت کارگری است واین همان مرزبندی طبقاتی انقالبیون با احزاب بورژوائی سرنگون خواه می باشد. آذرین اینچنین و بازهم به یکسان سازی یخ و دروازه- به سبب آنکه هردو»بسته« میشوند- پرداخته است! ازاینرومیتوان گفت که انسانها اصوال ًبه دودسته تقسیم میشوند؛ یکی آنهائی هستندکه برای همردیف قرار دادن دو چیز، خود را ملزم میدانند که مشابهت در خصائل ذاتی و اساسی آنها را نشان دهند؛ و دیگری ایرج آذرین است! اما باید دانست که چنین رفتاری هرگز»اتفاقی« و یا صرفاً »اشتباه« نیست بلکه اهداف سیاسی معینی را تعقیب میکند. چه، او به زعم خویش و اینچنین میکوشد مبارزین پرولتری ای که ممکن است درمقابل »نپ دراپوزیسیون« قدعلم کنند را، از پیش به لجن بکشد، تیزی نوک غدّاره اش را به آنان بچشاند و هشدار دهد که پافشاری برمواضع انترناسیونالیستی شان منبعد نیز بدون چنین عواقبی نخواهد بود! ایرج آذرین برای پیشبرد خط مشی لیبرالی خویش، اینک و اینچنین، آبرو داری را بکل کنار گذاشته است!- حتی کائوتسکی آنگاه که نظریه سازشکارانه»اولترا امپریالیسم« را مطرح ساخت، از این حد از شرم و حیا برخوردار بود که از کاربرد 413
چنین تشبیهاتی درباب انقالبیون پرهیزکند. یعنی همان شرم وحیایی که گویا آقای آذرین آنرا فروخورده است! لیکن این لیبرال نورسیده، غافل است از اینکه مبارزین حقیقی پرولتری را، اگرقرار بر ترسیدن بود، بورژوازی از ابزارهای بمراتب ترسناک تری برخوردار است. سازشکاران جبون کجا دانند که: عشق را با دو جهان بیگانگی است و اندر او هفتاد و دو دیوانگی است آذرین در مقام نصیحت گوی هر دو طبقه متخاصم! دیدیم که نویسنده»چشم اندازوتکالیف«، چگونه پرولتاریا را نصیحت می کرد که انقالب سوسیالیستی »فوری و بالواسطه« غیرقابل تحقق است ولذا این طبقه باید از فکر تدارک و پیگیری آن بیرون آمده و درعوض بدنبال »شرکمتر« و تحقق »شکلهای کم دردتری« ازسرمایه داری ازطریق »نپ دراپوزیسیون« باشد! لیکن حال ببینیم که وی چطور بورژوازی را نیز اندرز میدهد که راه کارهای بهتر و معقول تری رابرای استثمار کارگران جستجو کند! بکالمی دیگر، کتاب یاد شده درفوق، حاوی توصیه های»کارساز« برای بورژوازی حاکم برایران است وبه اوهشدار میدهد که از فریب خوردن بپرهیزد و آگاه باشد که: »برخالف آنچه سخنگویان رنگارنگ سرمایه داری امروز به بهانه های نظیر»گلوبالیزاسیون« تبلیغ میکنند، مدل توسعه مورد نظر بانک جهانی تنها الگوی توسعه ای نیست که رشد اقتصادی را درکشورهای جهان سوم مقدورمیکند. و باز بر خالف تبلیغات اینها، یگانه الگوی آلترناتیو دربرابرمدل بانک جهانی مدل ورشکسته ای نیست که دخالت بوروکراتیک دولت و رشد سرمایه داری ملی )و در حال افراطی اش مثال ًتالش برای قطع وابستگی به بازارجهانی( راهدف داشت.«! )همانجا، ص130( 412
- Page 429 and 430: مفهوم و محتوای حقیق
- Page 431 and 432: است. بکالمی دیگر،
- Page 433 and 434: بسخنی دیگر و با درن
- Page 435 and 436: بپذیرد که منطق ِا
- Page 437 and 438: کنونی اش، »کارس
- Page 439 and 440: عرضه نموده و ازهمان
- Page 441 and 442: و) اما»بارسنگین ف
- Page 443 and 444: )ابزارسرکوب طبقات
- Page 445 and 446: یابنده سرمایه داری
- Page 447 and 448: مقابله با وضعیت دشو
- Page 449 and 450: مقابله بانفرت واعت
- Page 451 and 452: یا نیستی کامل. آنه
- Page 453 and 454: »اصالحگران فعلی ا
- Page 455 and 456: به سخنی دیگر، درص
- Page 457 and 458: بیسابقه و شگفت آور
- Page 459 and 460: می گیرد و سرمایه ما
- Page 461 and 462: که قدرت سیاسی تسخیر
- Page 463 and 464: و سرنگونی قدرت سیاس
- Page 465 and 466: بشرط پذیرش آن ازسوی
- Page 467 and 468: کند، این بازی راخ
- Page 469 and 470: نیست! حال معلوم می
- Page 471 and 472: کاپیتالیستی بوده ا
- Page 473 and 474: نقش پایه مادی رفرمی
- Page 475 and 476: »از هاشمی رفسنجان
- Page 477 and 478: بیک کالم، آذرین ا
- Page 479: دنباله روی از بورژو
- Page 483 and 484: تکالیف« و دربخش م
- Page 485 and 486: جدا مبارزه ای سازش
- Page 487 and 488: که یک مدل ملی بود،
- Page 489 and 490: میتواند دوران صلح آ
- Page 491 and 492: سرنگونی دولت کاپیت
- Page 493 and 494: بعبارتی دیگر، درا
- Page 495 and 496: تعارض حاد و آشکار د
- Page 497 and 498: دستمزدی باالتر و رف
- Page 499 and 500: خواسته های متناسب ب
- Page 501 and 502: دقیقتر از ایرج آذری
- Page 503 and 504: کامال ً بی دفاع است.
- Page 505 and 506: ضمیمه1 نگاهی کوت
- Page 507 and 508: کاپیتالیستی حاضر ا
- Page 509 and 510: اعم از طرفداران مدل
- Page 511 and 512: اماجریان مسلط نمیت
- Page 513 and 514: افتاده رانادیده می
- Page 515 and 516: نقش نظاره گر، و در
- Page 517 and 518: گسستگی پیوند از لحا
- Page 519 and 520: جنبش داشت. همچنین
- Page 521 and 522: مارکسیسم( و لزوم ب
- Page 523 and 524: لیتوانیا مینویسد:
- Page 525 and 526: لنین از حزب پرولتار
- Page 527 and 528: كرش در همین ارتباط
- Page 529 and 530: ر) -11 حمایت فرصت طل
چنین تشبیهاتی درباب انقالبیون پرهیزکند. یعنی همان شرم وحیایی که گویا آقای<br />
آذرین آنرا فروخورده است!<br />
لیکن این لیبرال نورسیده، غافل است از اینکه مبارزین حقیقی پرولتری را، اگرقرار<br />
بر ترسیدن بود، بورژوازی از ابزارهای بمراتب ترسناک تری برخوردار است.<br />
سازشکاران جبون کجا دانند که:<br />
عشق را با دو جهان بیگانگی است<br />
و اندر او هفتاد و دو دیوانگی است<br />
آذرین در مقام نصیحت گوی هر دو طبقه متخاصم!<br />
دیدیم که نویسنده»چشم اندازوتکالیف«، چگونه پرولتاریا را نصیحت می کرد که<br />
انقالب سوسیالیستی »فوری و بالواسطه« غیرقابل تحقق است ولذا این طبقه باید از<br />
فکر تدارک و پیگیری آن بیرون آمده و درعوض بدنبال »شرکمتر« و تحقق<br />
»شکلهای کم دردتری« ازسرمایه داری ازطریق »نپ دراپوزیسیون« باشد!<br />
لیکن حال ببینیم که وی چطور بورژوازی را نیز اندرز میدهد که راه کارهای بهتر<br />
و معقول تری رابرای استثمار کارگران جستجو کند!<br />
بکالمی دیگر، کتاب یاد شده درفوق، حاوی توصیه های»کارساز« برای بورژوازی<br />
حاکم برایران است وبه اوهشدار میدهد که از فریب خوردن بپرهیزد و آگاه باشد که:<br />
»برخالف آنچه سخنگویان رنگارنگ سرمایه داری امروز به بهانه های<br />
نظیر»گلوبالیزاسیون« تبلیغ میکنند، مدل توسعه مورد نظر بانک جهانی تنها الگوی<br />
توسعه ای نیست که رشد اقتصادی را درکشورهای جهان سوم مقدورمیکند. و باز بر<br />
خالف تبلیغات اینها، یگانه الگوی آلترناتیو دربرابرمدل بانک جهانی مدل ورشکسته<br />
ای نیست که دخالت بوروکراتیک دولت و رشد سرمایه داری ملی )و در حال افراطی<br />
اش مثال ًتالش برای قطع وابستگی به بازارجهانی( راهدف داشت.«! )همانجا، ص130(<br />
412