گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

‏»اما مورد اروپای ‎2141‎‏)بابقایای فئودالیسم(‏ با وضعیت امروز ایران ابداً‏ منطبق نیست.«!!‏ کم کم به این فکر می افتیم که نویسنده ‏»چشم اندازوتکالیف«،‏ بازی درآورده است!‏ وی بالفاصله مینویسد:‏ ‏»اگرقراربریک قیاس تاریخی باشد)قرار بر تنها»‏ کی قیاس تاریخی«‏ نبود،‏ بلکه قرار برنشان دادن»سابقه طوالنی«‏ بوده است!(،‏ مورد ‏»سیاست اقتصادی نوین«،‏ نپ،‏ شاید مناسبترین مرجع مقایسه باشد ‏)وشایدهم نباشد!(«!!)همانجا،‏ پرانتز ها ازمنست(‏ پرانتزهائی که درمتن سخنان آذرین گنجانده ام فقط بقصد طرح یک پرسش است:‏ آیا این طریقه ی سخن گفتن یک آدم مسئول است؟ وانگهی،‏ حتی کائوتسکی آنگاه که به بورژوازی ملحق شده بود،‏ درتوجیه موضع گیری خویش،‏ خوانندگانش را اینچنین در پیچ وخم آدرسهای متفاوت،‏ سردرگم نمی کرد!‏ ازمجموع این سخنان آذرین پیداست که وی به جهت یافتن مصادیق تاریخی برای توجیه نظریه اش مبنی بر»نپ دراپوزیسیون«،‏ وبرای آنکه مدعای خویش راموجه سازد،‏ ابتدا کوشیده است به مارکس و انگلس استناد کند؛ اما گویا دیوارآنان راچندان کوتاه نمی یابد وپس از این نا امیدی،‏ سرخود را می چرخاند تا موقعیت لنین را ارزیابی کند!‏ بکالمی دیگر،‏ آذرین بدینسان در صدد است وانمود کند که در تقریر مدعیات وادله خویش،‏ سیاق لنین را درپیش چشم داشته است؛ درصورتیکه درحقیقت،‏ آنگاه که موضوع برسراهمیت و ارجحیت تسخیرقدرت سیاسی و التزام به آن است،‏ نگرش لنین کوچکترین روزنه ای برای تحریف بازنمی گذارد.‏ حتی مساله مخالفت لنین باساختار توده ای حزب سیاسی پرولتاریا،‏ فقط وفقط به سبب نگرانی بحق او ازتبدیل حزب انقالبی به حزبی سوسیال-‏ رفرمیستی ولذا ناکام ماندن امر سرنگونی دولت 473

کاپیتالیستی بوده است.‏ بکالمی دیگر،‏ قبال ً نشان دادیم که آذرین اساساً‏ مضمون تئوریک مخالفت لنین با ساختار توده ای حزب سیاسی پرولتاریا را درک نکرده بود؛ و حال می بینیم که وی ‏)آذرین(‏ این موضوع را نیز فهم نکرده است که نظریه حزب انقالبیون حرفه ای در واقع بخشی - و مهمترین بخش - از تدارک برای سرنگونی قدرت سیاسی کاپیتالیستی در دوران امپریالیسم است،‏ و نه ابزار پیشبرد خط مشی رفرمیستی همچون»نپ دراپوزیسیون«!‏ بیک سخن،‏ آذرین ازتئوری حزب انقالبیون حرفه ای فقط پوسته ی آنرا برگرفته تا زیر لوای آن مخفی شود،‏ و بهتر بتواند اهداف واالی سیاسی-‏ انقالبی لنین را،‏ به زیر بکشد!‏ بنابراین دیده میشود که نویسنده»چشم انداز و تکالیف«،‏ درتالش برای پشتیبانی تحلیل هایش ازطریق استناد به تاریخ جنبش کمونیستی روسیه و نگرش لنین،‏ چه اشتباه فاحشی را مرتکب شده،‏ واین تشبث درواقع مضحک ترین کاری است که درتاریخ جنبش چپ ایران و حتی جهان،‏ صورت پذیرفته است!‏ آذرین ‏ِناشی و نگون بخت،‏ درست به کاه دان زده است!‏ لیکن ازبخت بد آذرین،‏ درآثار متعددی از لنین همچون»امپریالیسم بمثابه باالترین مرحله سرمایه داری«،‏ ‏»انقالب پرولتری وکائوتسکی مرتد«،‏ و»دولت وانقالب«،‏ انواع پیچیده تری ازسفسطه هائی برمال شده که آذرین بتازگی شروع به تولید و عرضه آن نموده است!‏ وازبخت بدتر،‏ مشابه همین نظریه آذرین ازسوی کائوتسکی نیز مطرح شده بود و لنین پاسخ کاملی به آن داده است.‏ چه،‏ آذرین موضوع ‏»گلوبالیزاسیون«‏ را از کلیت سرمایه داری-‏ که براساس قوانین بنیادی خویش یعنی رابطه کار وسرمایه،‏ واقعیت استثمار و تضاد منافع میان دو طبقه اصلی جامعه،‏ در حرکت است مجزا - کامال ً نموده،‏ و سپس میکوشد ‏»تکالیف تازه«)یعنی لزوم سازش با بورژوازی(‏ را،‏ تنها ازآن 472

‏»اما مورد اروپای ‎2141‎‏)بابقایای فئودالیسم(‏ با وضعیت امروز ایران ابداً‏ منطبق<br />

نیست.«!!‏<br />

کم کم به این فکر می افتیم که نویسنده ‏»چشم اندازوتکالیف«،‏ بازی درآورده است!‏<br />

وی بالفاصله مینویسد:‏<br />

‏»اگرقراربریک قیاس تاریخی باشد)قرار بر تنها»‏ کی قیاس تاریخی«‏ نبود،‏ بلکه قرار<br />

برنشان دادن»سابقه طوالنی«‏ بوده است!(،‏ مورد ‏»سیاست اقتصادی نوین«،‏ نپ،‏ شاید<br />

مناسبترین مرجع مقایسه باشد ‏)وشایدهم نباشد!(«!!)همانجا،‏ پرانتز ها ازمنست(‏<br />

پرانتزهائی که درمتن سخنان آذرین گنجانده ام فقط بقصد طرح یک پرسش است:‏ آیا<br />

این طریقه ی سخن گفتن یک آدم مسئول است؟<br />

وانگهی،‏ حتی کائوتسکی آنگاه که به بورژوازی ملحق شده بود،‏ درتوجیه موضع<br />

گیری خویش،‏ خوانندگانش را اینچنین در پیچ وخم آدرسهای متفاوت،‏ سردرگم نمی<br />

کرد!‏<br />

ازمجموع این سخنان آذرین پیداست که وی به جهت یافتن مصادیق تاریخی برای<br />

توجیه نظریه اش مبنی بر»نپ دراپوزیسیون«،‏ وبرای آنکه مدعای خویش راموجه<br />

سازد،‏ ابتدا کوشیده است به مارکس و انگلس استناد کند؛ اما گویا دیوارآنان راچندان<br />

کوتاه نمی یابد وپس از این نا امیدی،‏ سرخود را می چرخاند تا موقعیت لنین را<br />

ارزیابی کند!‏<br />

بکالمی دیگر،‏ آذرین بدینسان در صدد است وانمود کند که در تقریر مدعیات وادله<br />

خویش،‏ سیاق لنین را درپیش چشم داشته است؛ درصورتیکه درحقیقت،‏ آنگاه که<br />

موضوع برسراهمیت و ارجحیت تسخیرقدرت سیاسی و التزام به آن است،‏ نگرش<br />

لنین کوچکترین روزنه ای برای تحریف بازنمی گذارد.‏ حتی مساله مخالفت لنین<br />

باساختار توده ای حزب سیاسی پرولتاریا،‏ فقط وفقط به سبب نگرانی بحق او ازتبدیل<br />

حزب انقالبی به حزبی سوسیال-‏ رفرمیستی ولذا ناکام ماندن امر سرنگونی دولت<br />

473

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!