گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

نیست!‏
حال معلوم میشود منظور وی ازعبارت ‏»درسطح خیلی انتزاعی«،‏ چه چیزی بوده
است!!‏
به بیانی دیگر،‏ مواضع آذرین و خط استداللهای او،‏ تا آن حد واضح و آشکار است
که وی نمی تواند کسی را متهم به بدفهمی نظراتش کند.‏ چراکه تمامی این دلیل
تراشی های وی،‏ فقط و فقط یک هدف را تعقیب میکند و آن اینکه بجای تدارک
برای تسخیرقدرت سیاسی:‏ ‏»طبقه کارگرمیتواند....وزن خود را پشت سر این یا آن
سیاست اقتصادی معین بیندازد«‏ وسیاست ‏»نپ دراپوزیسیون«را درپیش گیرد!‏
بهرترتیب،‏ دیدیم که سیاست سازشکارانه ارائه شده از سوی ایرج آذرین برچه نوع
استدالل هائی اتکاء داشت.‏ و اینکه دیدیم وی برای آنکه تحلیل های تئوریک بی بنیه-‏
اش را پشتیبانی کند،‏ بدنبال مصداقی تاریخی درجنبش کمونیستی بین المللی بوده
است.‏ حال اجازه دهید که این جستجوی او درتاریخ را دقیقتر بررسی کنیم.‏
آذرین درتالش برای پشتیبانی و تقویت تئوری سازشکارانه اش،‏ مینویسد:‏
‏»این امراما در تاریخ جنبش سوسیالیستی و کمونیستی ابداً‏ تازه نیست و سابقه
طوالنی دارد.«)‏ همانجا،‏ ص‎14‎‏(‏
تا آنجائیکه به نگارنده حاضرمربوط میشود،‏ راضی به زحمت آقای آذرین و ذکر
تمامی موارد تاریخی مربوط به این»سابقه طوالنی«‏ نیستیم بلکه فقط بیان یک
نمونه-‏ اگروجود داشته باشد-‏ کامال ‏ًهم کفایت می کند.‏
آذرین بالفاصله مینویسد:‏
‏»میتوان حتی به مانیفست رجوع کرد و برنامه کمونیستها دراروپای ‎2141‎را دید.«‏
درپاسخ باید بگوئیم که اگر آذرین فقط همین مورد»اروپای‎2141‎‏«‏ راتوضیح دهد،‏
برای قانع شدن ما یقیناً‏ کافی خواهد بود.‏
آذرین بالفاصله مینویسد:‏
419