گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

تکان بخورد و بی آنکه مردمی که وی آنها را برای برقرای حکومت ‏»مستضعفین«‏ درایران وگسترش آن درجهان به فداکاری و قربانی دادن تشویق کرده بود کوچکترین واکنشی از خود نشان دهند؛ وگیریم که براساس نظریه آذرین درباب ‏»عدم مغایرت اسالم وسرمایه داری«،‏ حکومت جمهوری اسالمی با شکل مذهبی حکومتش نیز-‏ یعنی با عبا وعمامه و»والیت مطلقه فقیه«‏ - بتواند بهمان سهولت فوق الذکر اینچنین کند،‏ و خودرامبدل به یک رژیم لیبرال گرداند؛ اصالً‏ گیریم که جمهوری اسالمی،‏ نه سرمایه داری انحصاری دولتی بلکه نوعی»کاست حکومتی«‏ باشد؛ و نیز گیریم که ‏»گلوبالیزاسیون«‏ توانسته است برای جمهوری اسالمی چنان موقعیتی را فراهم سازد که وی ازطریق به اجرا گذاشتن ‏»یک رفرمیسم جدید«،‏ برای قشرمؤثری از طبقه کارگرایران رفاه نسبی ایجاد نموده و آنانرا به ‏»پایه مادی رفرمیسم جدید«‏ و ‏»دنبالچه بورژوازی«‏ بدل سازد؛ وبیک کالم بیائید فرض کنیم آنچه که آذرین توصیف کرده است هماناعین واقعیت باشد.‏ حال پرسش اساسی اینست که:‏ چه باید کرد؟ اینجاست که دوپاسخ طبقاتی مختلف رخنمون می گردد:‏ پاسخ اول:‏ مارکسیستها بخوبی میدانند که این دوره های ماه عسل سرمایه داری،‏ امری گذراست و این نظام طبقاتی برمبنای قوانین ذاتی اش،‏ مجدداً‏ به مرحله رکود و بحران ورود خواهد یافت؛ ولذا فروکش کردن جنبشهای توفانی طبقه کارگر و زحمتکشان،‏ بدون تردید امری موقت است.‏ این بمعنی آنستکه دراستراتژی وتکالیف طبقه کارگرمبنی برعدم تمکین و سازش با حکومت کاپیتالیستی،‏ یعنی درکوشش برای بمیدان آمدن پرولتاریای آگاه ازاهداف خود،‏ با هدف تسخیرقدرت سیاسی،‏ هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد.‏ ناگفته پیداست که این پاسخ مارکسیستی به پرسش فوق ‏)چه بایدکرد؟(،‏ صرفاً‏ مختص به دوران کنونی - دوران امپریالیسم-‏ نیست که لنین آنرا»سرمایه گندیده«‏ نامیده است،‏ بلکه حتی سرمایه داری رقابت آزاد را نیز در بر 4۵1

می گیرد و سرمایه مارکس بنیاد تئوریک مقوّم آن است.‏ بهمین خاطراست که مساله ‏»رکودجنبش کارگری«،‏ نه مارکس وانگلس رابه سازش باقدرت سیاسی بورژوازی سوق داد و نه لنین را.‏ اماپاسخ دوم:‏ رفرمیست ها وضعیت مورد نظر آذرین را به مستمسکی برای سازش با حکومت بورژوائی مبدل می سازند.‏ و اینچنین است که نویسنده ‏»چشم انداز و تکالیف«،‏ درپاسخ به سوال چه بایدکرد؟،می نویسد:‏ ‏»درتمام این فصل من مدام بر دوره جدید و»تکالیف تازه«‏ تاکیدکرده ام.‏ تازگی این تکالیف از ضرورت دخالت گرایش سوسیالیستی درعرصه طرح و اتخاذ سیاستهای اقتصادی مایه می گیرد؛ واین یعنی ترجیح یک دسته ازاقدامات وسیاستهای اقتصادی کاپیتالیستی بردسته ای دیگر.«!‏ ص)‏ 14، تاکیدازآذرین است(‏ لیکن ازآنجائیکه چنین سخنانی از وضوح کامل برخوردارنیست ‏)هرچندکه بوی بدی ازآن به مشام می رسد!(‏ ما درخواست می کنیم که آقای آذرین شفاف ترسخن بگوید.‏ او مینویسد:‏ ‏»طبقه کارگرمیتواند.....وزن خود بیندازد.«!)همانجا،‏ ص‎1)77‎ و آذرین ادامه میدهد:‏ پشت سر را این یا آن سیاست اقتصادی معین ‏»بنابراین به یک معنا میتوان گفت که تکالیف جدید ما را،‏ میتوان معادل ضروری » شدن»‏ پن دراپوزیسیون دانست.«!!)همانجا،‏ ص‎1۵‎‏(‏ لیکن پیش از پرداختن به این تعبیر و این ‏»شاهکار«که آذرین ارائه می کند،‏ الزم است ببینیم که ماجرای موسوم به « پن من بررسی گسترده تر»‏ پن این حد الزم به ذکر » و تعریف لنین ازآن چه بوده است.‏ » ‏ِلنین را به جلد دوم این اثرموکول میکنم اما دراینجا تا است که،‏ پس از استقرار قدرت سیاسی پرولتری،‏ آنچه که اجرای « پن اتمام جنگ داخلی طوالنی در » 4۵9 روسیه و را ضروری می ساخت از

می گیرد و سرمایه مارکس بنیاد تئوریک مقوّم آن است.‏ بهمین خاطراست که مساله<br />

‏»رکودجنبش کارگری«،‏ نه مارکس وانگلس رابه سازش باقدرت سیاسی بورژوازی<br />

سوق داد و نه لنین را.‏<br />

اماپاسخ دوم:‏ رفرمیست ها وضعیت مورد نظر آذرین را به مستمسکی برای سازش<br />

با حکومت بورژوائی مبدل می سازند.‏ و اینچنین است که نویسنده ‏»چشم انداز و<br />

تکالیف«،‏ درپاسخ به سوال چه بایدکرد؟،می نویسد:‏<br />

‏»درتمام این فصل من مدام بر دوره جدید و»تکالیف تازه«‏ تاکیدکرده ام.‏ تازگی این<br />

تکالیف از ضرورت دخالت گرایش سوسیالیستی درعرصه طرح و اتخاذ سیاستهای<br />

اقتصادی مایه می گیرد؛ واین یعنی ترجیح یک دسته ازاقدامات وسیاستهای اقتصادی<br />

کاپیتالیستی بردسته ای دیگر.«!‏ ص)‏<br />

14، تاکیدازآذرین است(‏<br />

لیکن ازآنجائیکه چنین سخنانی از وضوح کامل برخوردارنیست ‏)هرچندکه بوی بدی<br />

ازآن به مشام می رسد!(‏ ما درخواست می کنیم که آقای آذرین شفاف ترسخن بگوید.‏ او<br />

مینویسد:‏<br />

‏»طبقه کارگرمیتواند.....وزن خود<br />

بیندازد.«!)همانجا،‏ ص‎1)77‎<br />

و آذرین ادامه میدهد:‏<br />

پشت سر را<br />

این یا<br />

آن سیاست اقتصادی معین<br />

‏»بنابراین به یک معنا میتوان گفت که تکالیف جدید ما را،‏ میتوان معادل ضروری<br />

» شدن»‏ پن<br />

دراپوزیسیون دانست.«!!)همانجا،‏ ص‎1۵‎‏(‏<br />

لیکن پیش از پرداختن به این تعبیر و این ‏»شاهکار«که آذرین ارائه می کند،‏ الزم<br />

است ببینیم که ماجرای موسوم به « پن<br />

من بررسی گسترده تر»‏ پن<br />

این حد<br />

الزم به ذکر<br />

»<br />

و تعریف لنین ازآن چه بوده است.‏<br />

» ‏ِلنین را به <strong>جلد</strong> دوم این اثرموکول میکنم اما دراینجا تا<br />

است که،‏ پس از<br />

استقرار قدرت سیاسی پرولتری،‏ آنچه که اجرای « پن<br />

اتمام جنگ داخلی طوالنی در<br />

»<br />

4۵9<br />

روسیه و<br />

را ضروری می ساخت از

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!