گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
لیکن برخالف آنچه آذرین عنوان ساخته است، تازمانیکه جمهوری اسالمی یعنی همین حکومت و با همین سیرت و صورت برقرار باشد، تبدیل آن به حکومتی لیبرال، ناممکن است. چه، نه فقط به آن سبب که این حکومت حکومتی سرمایه داری دولتی است بلکه شکل مذهبی حکومت وعدم خواستن و توانستن در وانهادنش از سوی جمهوری اسالمی نیز، امکان تغییر لباس آن به حکومتی لیبرال را بکلی منتفی می سازد. سردمداران حکومت کنونی ازآنجائیکه بورژوا هستند، واقع بین تر از خرده بورژواهایی همچون ایرج آذرین بوده ولذا بخوبی می دانند که درصورت تسلط لیبرالها بر حکومت، دیگر مجالی برای ایفای نقش »شریک قدرت« و یا »اپوزیسیون حکومتی« نخواهند داشت. بلکه بمحض ازکف رفتن تسلط بالمنازع خویش برقدرت سیاسی، آنچه که انتظار آنها را خواهد کشید همانا برکناری کامل وهمیشگی ازحکومت و حتی محاکمه، خواهد بود. لذا تحلیل آذرین بطورکلی ازبنیه ای ضعیف، وچشم انداز ارائه شده بتوسط وی مبنی براینکه خود جمهوری اسالمی باهمین شکل وشمایلی که دارد، روزی به یک حکومت لیبرال تغییرلباس خواهدداد، چنان غیرواقعی است که خاتمی اصالح طلب، کهنه لیبرال هائی همچون سحابی و ابراهیم یزدی، و تازه لیبرال هائی همانند سروش و قوچانی، آنرا هرگز وعده نکرده و نسبت به تحقق آن کامال ً ناباورند. واینکه آنها علیرغم آنکه بسیار مایل اند بهر وسیله و حتی فریبکاری، مردم را از فکر سرنگون خواهی دورکنند اماعاقلتر از آنند که بابیان دروغی به این بزرگی، خودرامضحکه عام وخاص گردانند. ازاینروهمه آنها فقط به این بسنده نموده که از»اصالح پذیری« و»تعدیل« سخن گویند و نه بیشتر، و»چشم انداز«عرضه شده بتوسط آذرین، یا بهتر است بگوئیم خیال پردازی های این کاسه داغ ترازآش، یقیناً آنانرابه خنده می اندازد! دریک سخن، اینک فقط دوراه برای جریان مسلط و سردمداران اصلی سرمایه داری - دولتی مذهبی جمهوری اسالمی وجود دارد: یا باقی ماندن هژمونیک در قدرت، 4۵3
یا نیستی کامل. آنها بوضوح میفهمند که امر گشایش در لیبرالیزه شدن اقتصادی و سیاسی جامعه، چیزی نیست که بتوان با آن بازی کرد! همه این مسائل حاکی از بار آنستکه سرمایه داری دولتی- مذهبی جمهوری اسالمی نمیتواند از طریق گذار مسالمت آمیز و رفرم به حکومتی لیبرال مبدل شود؛ یعنی نه آنگونه که آذرین نوشته است: »این یک رفرمیسم جدید است که میتواند برای اولین به رویای دیرپای لیبرالیسم ایران جامه عمل بپوشد.« ص) .)97 لذا آذرین این »چشم انداز« نادرستش را، از یکسو به سبب رفرمهای اقتصادی )که فقط در ذهن آذرین به اجرا درآمده و نه در واقعیت( ارائه نموده است، و از سوی دیگر از اصول آکادمیک وعام ِ»عدم ناسازگاری اسالم و مدرنیته« )که درکتاب خویش مفصال ً درباب آن روده درازی کرده( و نیز براساس تعمیم کلیشه ای تجربیات برخی ازکشورهای شرق آسیا، استنتاج نموده است ونه برمبنای ویژه گیهای مشخص واقعیت خود ایران. نیزهیچیک از قدرت مداران جمهوری اسالمی، نه چشم انداز تبدیل »تدریجی و مسالمت آمیز« این حکومت به حکومتی لیبرال، بلکه دربهترین حالت امکان تحقق وضعیتی مشابه چین را مد نظردارند یعنی دو اقتصاد سرمایه داری دولتی و خصوصی، تحت یک قدرت سیاسی ِبورژوازی بورکرات. لیکن در شرایط کنونی حتی تحقق آن نیز در زیر یک عالمت سئوال بزرگ قراردارد. زیرا در اینجا- و بر خالف وضعیت چین- این تهدید وجود دارد که بورژوازی خصوصی ازتوان افزایش گیرنده اقتصادیش، برعلیه قدرت سیاسی بورژوازی بوروکرات و مذهبی، استفاده کند. درست بهمین خاطر است که»سند چشم انداز بیست ساله« همچنان امکان به اجرگذاشتن نیافته است. سندی که درحقیقت، تنهابمنزله حرکت بسوی تحقق مدل چین است و نه بیشتر، چرا که درآن مؤکد گردیده که صنایع مادر و استراتژیک همچنان در مالکیت و مدیریت دولت باقی خواهد ماند. مخلص کالم، کامال ً طبیعی است که هم بورژوازی لیبرال ایرانی 4۵2 و هم بورژوازی
- Page 399 and 400: طبقاتی« توده كارگ
- Page 401 and 402: بنظر می رسدکه آذرین
- Page 403 and 404: همین یك نوشتهاش،
- Page 405 and 406: « پایه » ی آن کجا!
- Page 407 and 408: در همین ارتباط، ب
- Page 409 and 410: طبقاتی را كنار گذاش
- Page 411 and 412: حکیمی )ریشه یابی ن
- Page 413 and 414: یا کال ً اعتراضات ک
- Page 415 and 416: به جریان غالب بر ای
- Page 417 and 418: کمونیستی ای كه قوام
- Page 419 and 420: داعیهدار كمونیسم ن
- Page 421 and 422: سندیکاها....همگی وظی
- Page 423 and 424: وهمان طبقه »برای
- Page 425 and 426: 4 که سیاسی طبقه کارگ
- Page 427 and 428: ص) پرولتاریا راهم
- Page 429 and 430: مفهوم و محتوای حقیق
- Page 431 and 432: است. بکالمی دیگر،
- Page 433 and 434: بسخنی دیگر و با درن
- Page 435 and 436: بپذیرد که منطق ِا
- Page 437 and 438: کنونی اش، »کارس
- Page 439 and 440: عرضه نموده و ازهمان
- Page 441 and 442: و) اما»بارسنگین ف
- Page 443 and 444: )ابزارسرکوب طبقات
- Page 445 and 446: یابنده سرمایه داری
- Page 447 and 448: مقابله با وضعیت دشو
- Page 449: مقابله بانفرت واعت
- Page 453 and 454: »اصالحگران فعلی ا
- Page 455 and 456: به سخنی دیگر، درص
- Page 457 and 458: بیسابقه و شگفت آور
- Page 459 and 460: می گیرد و سرمایه ما
- Page 461 and 462: که قدرت سیاسی تسخیر
- Page 463 and 464: و سرنگونی قدرت سیاس
- Page 465 and 466: بشرط پذیرش آن ازسوی
- Page 467 and 468: کند، این بازی راخ
- Page 469 and 470: نیست! حال معلوم می
- Page 471 and 472: کاپیتالیستی بوده ا
- Page 473 and 474: نقش پایه مادی رفرمی
- Page 475 and 476: »از هاشمی رفسنجان
- Page 477 and 478: بیک کالم، آذرین ا
- Page 479 and 480: دنباله روی از بورژو
- Page 481 and 482: چنین تشبیهاتی دربا
- Page 483 and 484: تکالیف« و دربخش م
- Page 485 and 486: جدا مبارزه ای سازش
- Page 487 and 488: که یک مدل ملی بود،
- Page 489 and 490: میتواند دوران صلح آ
- Page 491 and 492: سرنگونی دولت کاپیت
- Page 493 and 494: بعبارتی دیگر، درا
- Page 495 and 496: تعارض حاد و آشکار د
- Page 497 and 498: دستمزدی باالتر و رف
- Page 499 and 500: خواسته های متناسب ب
لیکن برخالف آنچه آذرین عنوان ساخته است، تازمانیکه جمهوری اسالمی یعنی<br />
همین حکومت و با همین سیرت و صورت برقرار باشد، تبدیل آن به حکومتی<br />
لیبرال، ناممکن است. چه، نه فقط به آن سبب که این حکومت حکومتی سرمایه<br />
داری دولتی است بلکه شکل مذهبی حکومت وعدم خواستن و توانستن در وانهادنش<br />
از سوی جمهوری اسالمی نیز، امکان تغییر لباس آن به حکومتی لیبرال را بکلی<br />
منتفی می سازد. سردمداران حکومت کنونی ازآنجائیکه بورژوا هستند، واقع بین تر<br />
از خرده بورژواهایی همچون ایرج آذرین بوده ولذا بخوبی می دانند که درصورت<br />
تسلط لیبرالها بر حکومت، دیگر مجالی برای ایفای نقش »شریک قدرت« و یا<br />
»اپوزیسیون حکومتی« نخواهند داشت. بلکه بمحض ازکف رفتن تسلط بالمنازع<br />
خویش برقدرت سیاسی، آنچه که انتظار آنها را خواهد کشید همانا برکناری کامل<br />
وهمیشگی ازحکومت و حتی محاکمه، خواهد بود.<br />
لذا تحلیل آذرین بطورکلی ازبنیه ای ضعیف، وچشم انداز ارائه شده بتوسط وی مبنی<br />
براینکه خود جمهوری اسالمی باهمین شکل وشمایلی که دارد، روزی به یک<br />
حکومت لیبرال تغییرلباس خواهدداد، چنان غیرواقعی است که خاتمی اصالح طلب،<br />
کهنه لیبرال هائی همچون سحابی و ابراهیم یزدی، و تازه لیبرال هائی همانند سروش<br />
و قوچانی، آنرا هرگز وعده نکرده و نسبت به تحقق آن کامال ً ناباورند. واینکه آنها<br />
علیرغم آنکه بسیار مایل اند بهر وسیله و حتی فریبکاری، مردم را از فکر سرنگون<br />
خواهی دورکنند اماعاقلتر از آنند که بابیان دروغی به این بزرگی، خودرامضحکه<br />
عام وخاص گردانند. ازاینروهمه آنها فقط به این بسنده نموده که از»اصالح پذیری«<br />
و»تعدیل« سخن گویند و نه بیشتر، و»چشم انداز«عرضه شده بتوسط آذرین، یا بهتر<br />
است بگوئیم خیال پردازی های این کاسه داغ ترازآش، یقیناً آنانرابه خنده می اندازد!<br />
دریک سخن، اینک فقط دوراه برای جریان مسلط و سردمداران اصلی سرمایه داری<br />
- دولتی<br />
مذهبی جمهوری اسالمی وجود دارد: یا باقی ماندن هژمونیک در قدرت،<br />
4۵3