گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

عرضه نموده و ازهمانندی آن با بنمایه آراء لنین دم میزند!!‏
اینست آن خط استدالل،‏ ونهایتاً،‏ نتیجه گیری عملی نویسنده»چشم اندازوتکالیف«!‏
حال الزم است به واکاوی یکایک این نکات
آذرین-‏ بپردازیم:‏
-
ازطریق ارائه نقل قولهای خود آقای
‏»کاست حکومتی«،‏ یاسرمایه داری انحصاری دولتی؟
آذرین درکتاب خود موسوم به»چشم انداز و تکالیف«،‏ هرچند بسیار دیراما بهرحال
تاکید براین حقیقت داردکه کسب شناخت ازشکل خاص حاکمیت سیاسی درایران
کنونی،‏ برای پیشبرد مبارزه طبقاتی پرولتاریا حائز اهمیت فوق العاده ای است.‏ او
درعین این تاکید،‏ کوشش مبسوط اما بی حاصلی به خرج میدهد تا این شکل ویژه
‏)حاکمیت سیاسی درایران(‏ را تبیین کند.‏ ‏»کوشش بی حاصل«،‏ زیرا وی درنتیجه
گیری ازاین بررسی خویش،‏ جمهوری اسالمی را نه سرمایه داری انحصاری
دولتی،‏ بلکه نوعی»حکومت استثنائی«‏ ‏)یا نوعی»کاست حکومتی«(-‏ مشابه آنچه که
مارکس درهجدهم برومرلوئی بناپارت به توصیفش پرداخته بود-‏ تلقی نموده و
مینویسد:‏
‏»رژیم جمهوری اسالمی،‏ چه ازنظر بافت وچه ازنظرسنت سیاسی،‏ دولتی مستقل از
بورژوازی و برفراز بورژوازی ایران بود،‏ اما پاسخگوی نیازهای سرمایه داری
ایران بود.«‏ ص)‏
)2۵0
بله،‏ آذرین گویاعاقبت توانست بفهمد که خروس کجاتخم می گذارد!!‏
لیکن درارتباط با این نظریه آذرین،‏ ابتدا الزم به یاد آوریست که نظریه ‏»کاست
حکومتی«،‏ تقریباً‏ بالفاصله پس ازبقدرت رسیدن جمهوری اسالمی،‏ ازسوی جریانی
ازچپ انقالبی-‏ موسوم به»راه کارگر«-‏ مطرح شده بود.‏ اماخود جریان یاد شده،‏ چند
سال بعد،‏ دست از دفاع از چنین نظریه نادرستی کشید و اینک ایرج آذرین است که
409