گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گونه واكاوی آن، در واقع پای بحث در باب ارتباط دیالكتیكی میان علم و طبقه كارگر، تئوری و پراتیك، فلسفه و انقالب را به میان میكشاند كه آذرین علیرغم پرمدعائی اش، تاکنون چیزی از آن سردرنیآورده واساساً مایل نیزنیست که چنین مباحث با اهمیتی درجنبش چپ ایران، مطرح شود! بیك كالم، فقر و فقدان باور و اعتقاد به نقش فلسفه ومتدولوژی ِ ماركسیستی، آذرین را طی سی سال گذشته، هم در مقام نظر و هم در مقام عمل، با شكستها و بنبست های جدی و پی درپی مواجه كرده و لطمات بسیاری به او زده است. با این وجود وی هنوز زندانی این محدودیت تفكر خویش است؛ محدودیتی كه مربوط به موضع و جایگاه خرده بورژوازی در بینابین دو طبقه اصلی و متخاصم جامعه سرمایهداری میباشد. بعبارتی دیگر، دوپروژه حزب سازی آذرین، همانگونه که می بایست، درهوامعلق ماند. وضعیت ِبدترازآن، مربوط به طرح های او درباب ایجاد تشکل توده ای است که امیرپیام شجره ی فضاحت بارآنرا اینگونه بیان می دارد: »به عنوان مثال به سیر نظرات خود آذرین در رابطه با تشكلهای تودهای، كه از جمله فرمولهترین هاست، توجه كنیم كه از چهار مرحله طی شده است: مرحله اول، نزدیك به دو دهه در دو حزب سیاسی ایران، او به شورای كارگری به عنوان آلترناتیو تشكل یابی تودهای كارگران معتقد بود. این آلترناتیو سر سوزنی مایه عملی پیدا نكرد و تماماً تبدیل شد به موضع ایدئولوژیك یك حزب برای ایجاد تمایز با دیگر جریانات. آذرین بدون هیچگونه نقد و تحلیلی آنرا كنار گذاشت و آلترناتیو شورا غیب شد. مرحله دوم، بحث كتاب »چشم انداز و تكالیف« است كه وی طی تحلیلی از تحوالت اقتصادی ایران به پیدایش یك »رفرمیسم جدید« پی برد و برای دفع خطر آن، خواستار ایجاد تشكلهای كارگری بر پایه همكاری طبقاتی شد. آذرین بدون هیچگونه نقد و تحلیلی مسئله خطر رفرمیسم جدید و خط ایجاد تشكل تودهای بر پایه همكاری 431
طبقاتی را كنار گذاشت. مرحله سوم، طی تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران از یكسو به اهمیت مبارزه برای آزادیهای دمكراتیك از موضع ماركسیستی میرسد؛ و از سوی دیگر متوجه خطر جنبش اصالحات بورژوایی كه خواهان ایجاد تشكل كارگری مستقل و بر اساس همكاری طبقاتی است میشود. در این مقطع آذرین خواهان ایجاد تشكلهای كارگری بر اساس ستیز طبقاتی و مبارزه برای آزادیهای دمكراتیك است. مرحله چهارم، طی پروسهای كه معلوم نیست، آذرین خط حكیمی را، كه ربطی به مبارزه برای آزادیهای دمكراتیك از موضع ماركسیستی نداشت، دو فاكتو مورد حمایت قرارمیدهد وبا آن همگرا میشود.«)»بیراهه تشكل تودهای«، امیرپیام، ص1 و 9( « -2 لیکن با وجود تمامی این سرگردانیهای نظری وعملی، آذرین از رو نمیرود و همچنان خود را سخنگوی »مارکسیسم انقالبی« طی سی سال گذشته معرفی میکند. درصورتیکه حتی یک بچه محصل نیز، آنگاه که کارنامه اش فاقد هرنوع نمره ی قبولی باشد، میتواند وخامت اوضاع را درک نماید و با ادعای »شاگردممتاز بودن«، به شعورمخاطبین خویش توهین نکند و نمک بر زخم آنان نپاشد! یک نکته دیگر باقیست وآن اینکه آذرین نوشته است: پیدایش نظرات غریبی امثال نظرات محسن حکیمی، برخالف موارد مشابه تاریخی، نشانه ی دوران پیشا تاریخ سوسیالیسم نیستند. سوسیالیسم وجنبش کارگری درایران اکنون صدسال سابقه دارد.«)»بیراهه سوسیالیسم«( این سخنان آذرین نیاز به بررسی ازجوانبی مختلف دارد: برخالف آنچه که آذرین متصوراست نظرات حکیمی بهیچ وجه نظرات »غریبی« نیست. چه، نظریه ای که رهبری و پیشبرد جنبش انقالبی طبقه کارگر بسوی سوسیالیسم وامحاء مناسبات سرمایه داری را، ازتشکل توده ای کارگری )تشکلی که حزب کمونیست نیست( متوقع می باشد و در این راستا اساساً نیاز به وجود 439
- Page 357 and 358: پیشه کند! نویسنده
- Page 359 and 360: وسایپا(، ثانیاً
- Page 361 and 362: بله، اینجاست که ب
- Page 363 and 364: به عمل و اکسیون ِ صر
- Page 365 and 366: حزب كمونیست واقعی -
- Page 367 and 368: فقط در همین »شرای
- Page 369 and 370: دیگران با خوشنودی ت
- Page 371 and 372: )که تحت بحران سرما
- Page 373 and 374: »كمونیسم كارگری«
- Page 375 and 376: نویسنده »چشم اندا
- Page 377 and 378: ضرورت آن در دوران م
- Page 379 and 380: آلوده به اكونومیسم
- Page 381 and 382: آذرین بجای آنکه طرح
- Page 383 and 384: جریان حتی مسائل مقد
- Page 385 and 386: خبری از دیالکتیک - ا
- Page 387 and 388: میآویختند تا »ممت
- Page 389 and 390: بله، به این سبب بو
- Page 391 and 392: گرانسنگ ِ» آقابزرگ
- Page 393 and 394: و جنبش، تئوری و پر
- Page 395 and 396: بپردازد و در عین حا
- Page 397 and 398: به چشم تهدید می نگر
- Page 399 and 400: طبقاتی« توده كارگ
- Page 401 and 402: بنظر می رسدکه آذرین
- Page 403 and 404: همین یك نوشتهاش،
- Page 405 and 406: « پایه » ی آن کجا!
- Page 407: در همین ارتباط، ب
- Page 411 and 412: حکیمی )ریشه یابی ن
- Page 413 and 414: یا کال ً اعتراضات ک
- Page 415 and 416: به جریان غالب بر ای
- Page 417 and 418: کمونیستی ای كه قوام
- Page 419 and 420: داعیهدار كمونیسم ن
- Page 421 and 422: سندیکاها....همگی وظی
- Page 423 and 424: وهمان طبقه »برای
- Page 425 and 426: 4 که سیاسی طبقه کارگ
- Page 427 and 428: ص) پرولتاریا راهم
- Page 429 and 430: مفهوم و محتوای حقیق
- Page 431 and 432: است. بکالمی دیگر،
- Page 433 and 434: بسخنی دیگر و با درن
- Page 435 and 436: بپذیرد که منطق ِا
- Page 437 and 438: کنونی اش، »کارس
- Page 439 and 440: عرضه نموده و ازهمان
- Page 441 and 442: و) اما»بارسنگین ف
- Page 443 and 444: )ابزارسرکوب طبقات
- Page 445 and 446: یابنده سرمایه داری
- Page 447 and 448: مقابله با وضعیت دشو
- Page 449 and 450: مقابله بانفرت واعت
- Page 451 and 452: یا نیستی کامل. آنه
- Page 453 and 454: »اصالحگران فعلی ا
- Page 455 and 456: به سخنی دیگر، درص
- Page 457 and 458: بیسابقه و شگفت آور
گونه واكاوی آن، در واقع پای بحث در باب ارتباط دیالكتیكی میان علم و طبقه<br />
كارگر، تئوری و پراتیك، فلسفه و انقالب را به میان میكشاند كه آذرین علیرغم<br />
پرمدعائی اش، تاکنون چیزی از آن سردرنیآورده واساساً مایل نیزنیست که چنین<br />
مباحث با اهمیتی درجنبش چپ ایران، مطرح شود!<br />
بیك كالم، فقر و فقدان باور و اعتقاد به نقش فلسفه ومتدولوژی ِ ماركسیستی، آذرین<br />
را طی سی سال گذشته، هم در مقام نظر و هم در مقام عمل، با شكستها و بنبست<br />
های جدی و پی درپی مواجه كرده و لطمات بسیاری به او زده است. با این وجود<br />
وی هنوز زندانی این محدودیت تفكر خویش است؛ محدودیتی كه مربوط به موضع و<br />
جایگاه خرده بورژوازی در بینابین دو طبقه اصلی و متخاصم جامعه سرمایهداری<br />
میباشد. بعبارتی دیگر، دوپروژه حزب سازی آذرین، همانگونه که می بایست،<br />
درهوامعلق ماند. وضعیت ِبدترازآن، مربوط به طرح های او درباب ایجاد تشکل<br />
توده ای است که امیرپیام شجره ی فضاحت بارآنرا اینگونه بیان می دارد:<br />
»به عنوان مثال به سیر نظرات خود آذرین در رابطه با تشكلهای تودهای، كه از<br />
جمله فرمولهترین هاست، توجه كنیم كه از چهار مرحله طی شده است:<br />
مرحله اول، نزدیك به دو دهه در دو حزب سیاسی ایران، او به شورای كارگری به<br />
عنوان آلترناتیو تشكل یابی تودهای كارگران معتقد بود. این آلترناتیو سر سوزنی مایه<br />
عملی پیدا نكرد و تماماً تبدیل شد به موضع ایدئولوژیك یك حزب برای ایجاد تمایز با<br />
دیگر جریانات. آذرین بدون هیچگونه نقد و تحلیلی آنرا كنار گذاشت و آلترناتیو<br />
شورا غیب شد.<br />
مرحله دوم، بحث كتاب »چشم انداز و تكالیف« است كه وی طی تحلیلی از تحوالت<br />
اقتصادی ایران به پیدایش یك »رفرمیسم جدید« پی برد و برای دفع خطر آن،<br />
خواستار ایجاد تشكلهای كارگری بر پایه همكاری <strong>طبقاتی</strong> شد. آذرین بدون هیچگونه<br />
نقد و تحلیلی مسئله خطر رفرمیسم جدید و خط ایجاد تشكل تودهای بر پایه همكاری<br />
431