گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
آنهم نه به یك، بل به تعداد - تعبیه میكند، تا هرگز به مخمصه نیفتد!- بوراکرات »پخته کار« و »سیاست باز ِحرفه ای« که رفتارش هیچ شباهتی به برخوردهای مسئوالنه، صریح و شفاف انقالبیون حقیقی پرولتری همچون ماركس و لنین و لوکزامبورگ ندارد. واینكه اینها خصیصههای برجسته وتیپیك كسانی رانشان میدهد كه رزالوکزامبورگ به دفعات و آشکار ا آنان را »روشنفكر بورژوا« معرفی كرده است. نکته قابل توجه آنستکه اینجا صحبت از بررسی وپیش بینی حوادث و رخدادهای مربوط به آینده و »احتماالت« نیست که بتوان ازکلماتی این چنینی که آذرین استفاده کرده است استفاده کرد، بلکه اینجا موضوع برسر ارکان ِمارکسیسم است؛ یعنی شناخت شناسی وهستی شناسی؛ یعنی دیالکتیک میان فلسفه و انقالب و نیز دیالکتیک مبارزه طبقاتی. آری، درباره چنین مسائل بنیادینی است که آذرین باتردید وتشکیک سخن می گوید تا بتواند آنرا تخطئه کند. مخلص کالم،آذرین بی آنكه شهامت آشكارگویی را داشته باشد، بدینسان و تلویحاً از همه مبارزین جنبش چپ میخواهد كه بررسی ِدیالکتیک ِمبارزه طبقاتی ونگاه دیالکتیکی به این روند راتعطیل کنند وحتی اصطالح »تضاد« را دور بیاندازند و واژه »تنش« راجایگزین آن سازند! لیكن ترس از »دیالكتیك«، در واقع بمعنی ترس از پیشرفت نظریه در جهت تحلیل مشخص از شرایط مشخص است. لذا این برداشت سطحی از آراء ماركس و انگلس و این نادیده گرفتن دیالكتیك به عنوان جان مایه این آراء، آنگاه كه با محافظه كاری كسانی كه از موقعیت حاضر و جایگاه خویش خرسنداند، پیوند بیابد، جان سخت میگردد. كسانی كه باشنیدن هرنظریه ی تازه ای که فراتراز دریافتهای پیشین آنها و ذهن منجمدشان باشد، چهره شان را زشت میکنند چرا که به هر پیشرفتی در نظریه، 091
به چشم تهدید می نگرند. و اینچنین است كه دیالكتیك زرنگ و انقالبی- در نظر این اشخاص- چیزی بازیگوش، سركش، نافرمان، و خطرساز جلوه میكند، تا آن را به این بهانه كه »كارساز نمیدانم«، در واقع حذف و با واژهای »بی خطر« »تنش« همچون - جایگزین سازند؛ تا دانش انقالبی را به انقیاد درآورند و امكان شورش و مجال ورود به متن و واقعیت را از آن سلب گردانند؛ تا مفاهیم، دقیقاً آن معنایی را باز نمایی كنند كه مطلوب نظر و موقعیت ِ»ممتاز ِ«ایشان است! در همین رابطه الزم است به حمالت آذرین به لوكاچ و گرامشی، چگونگی و انگیزه آن، پرداخته شود. وی در نوشته منتسب نموده است به: »بیراهه سوسیالیسم«، رویكرد چپ ایران در دوره انقالب را ۵7 »برداشت ویژهای از "چه باید كرد" لنین )كه بیشتر به تعابیر لوكاچ یا مائو مربوط است تا خود لنین(«! لیكن ما می پرسیم كه از این سخنان چه چیزی میتوان فهمید ؟ مشخصی میافزاید؟-دقیقاً هیچ از لوكاچ ارائه میدهد و چه چیز معینی - ! و این سخنان چه نقد بر معلومات مبارزین چپ به عبارتی دیگر، آذرین بدینسان فقط این را گفته است كه »برداشت ویژهای« از »چه باید كرد؟« لنین، وجود دارد، اما نمیگوید مشخصاً كدام »برداشت ویژه«؟- و مضافاً آذرین سخن از »تعابیر لوكاچ« از آن مینماید اما نمیگوید دقیقاً كدام »تعابیر« را مد نظر دارد؟ آذرین سخن میگوید، برای آنكه هیچ نگوید! وانگهی، چیزی خندهدارتر از این نیست كه رویكرد چپ ایرا ن در دوره انقالب ۵7 رامنتسب به »تعابیر لوكاچ« نمائیم. چرا كه چپ یاد شده عموماً حتی نام لوكاچ را نیز نشنیده بود و درست به همین خاطر سطح شناخت چپ مزبور از مفهوم دیالكتیك، 097
- Page 345 and 346: انشعاب نیز اثری از
- Page 347 and 348: پاسخگوئی خویش، طب
- Page 349 and 350: اقتضای روز لباسی تا
- Page 351 and 352: )» 1۵ که در تمامی این
- Page 353 and 354: آفرین! نویسنده جز
- Page 355 and 356: پردهای است كه آذرین
- Page 357 and 358: پیشه کند! نویسنده
- Page 359 and 360: وسایپا(، ثانیاً
- Page 361 and 362: بله، اینجاست که ب
- Page 363 and 364: به عمل و اکسیون ِ صر
- Page 365 and 366: حزب كمونیست واقعی -
- Page 367 and 368: فقط در همین »شرای
- Page 369 and 370: دیگران با خوشنودی ت
- Page 371 and 372: )که تحت بحران سرما
- Page 373 and 374: »كمونیسم كارگری«
- Page 375 and 376: نویسنده »چشم اندا
- Page 377 and 378: ضرورت آن در دوران م
- Page 379 and 380: آلوده به اكونومیسم
- Page 381 and 382: آذرین بجای آنکه طرح
- Page 383 and 384: جریان حتی مسائل مقد
- Page 385 and 386: خبری از دیالکتیک - ا
- Page 387 and 388: میآویختند تا »ممت
- Page 389 and 390: بله، به این سبب بو
- Page 391 and 392: گرانسنگ ِ» آقابزرگ
- Page 393 and 394: و جنبش، تئوری و پر
- Page 395: بپردازد و در عین حا
- Page 399 and 400: طبقاتی« توده كارگ
- Page 401 and 402: بنظر می رسدکه آذرین
- Page 403 and 404: همین یك نوشتهاش،
- Page 405 and 406: « پایه » ی آن کجا!
- Page 407 and 408: در همین ارتباط، ب
- Page 409 and 410: طبقاتی را كنار گذاش
- Page 411 and 412: حکیمی )ریشه یابی ن
- Page 413 and 414: یا کال ً اعتراضات ک
- Page 415 and 416: به جریان غالب بر ای
- Page 417 and 418: کمونیستی ای كه قوام
- Page 419 and 420: داعیهدار كمونیسم ن
- Page 421 and 422: سندیکاها....همگی وظی
- Page 423 and 424: وهمان طبقه »برای
- Page 425 and 426: 4 که سیاسی طبقه کارگ
- Page 427 and 428: ص) پرولتاریا راهم
- Page 429 and 430: مفهوم و محتوای حقیق
- Page 431 and 432: است. بکالمی دیگر،
- Page 433 and 434: بسخنی دیگر و با درن
- Page 435 and 436: بپذیرد که منطق ِا
- Page 437 and 438: کنونی اش، »کارس
- Page 439 and 440: عرضه نموده و ازهمان
- Page 441 and 442: و) اما»بارسنگین ف
- Page 443 and 444: )ابزارسرکوب طبقات
- Page 445 and 446: یابنده سرمایه داری
به چشم تهدید می نگرند. و اینچنین است كه دیالكتیك زرنگ و انقالبی- در نظر این<br />
اشخاص- چیزی بازیگوش، سركش، نافرمان، و خطرساز جلوه میكند، تا آن را به<br />
این بهانه كه »كارساز نمیدانم«، در واقع حذف و با واژهای »بی خطر«<br />
»تنش«<br />
همچون -<br />
جایگزین سازند؛ تا دانش انقالبی را به انقیاد درآورند و امكان شورش و<br />
مجال ورود به متن و واقعیت را از آن سلب گردانند؛ تا مفاهیم، دقیقاً آن معنایی را<br />
باز نمایی كنند كه مطلوب نظر و موقعیت ِ»ممتاز ِ«ایشان است!<br />
در همین رابطه الزم است به حمالت آذرین به لوكاچ و گرامشی، چگونگی و انگیزه<br />
آن، پرداخته شود.<br />
وی در نوشته<br />
منتسب نموده است به:<br />
»بیراهه سوسیالیسم«، رویكرد چپ ایران در دوره انقالب<br />
را ۵7<br />
»برداشت ویژهای از "چه باید كرد" لنین )كه بیشتر به تعابیر لوكاچ یا مائو مربوط<br />
است تا خود لنین(«!<br />
لیكن ما می پرسیم كه از این سخنان چه چیزی میتوان فهمید ؟<br />
مشخصی<br />
میافزاید؟-دقیقاً هیچ<br />
از لوكاچ ارائه میدهد و چه<br />
چیز معینی<br />
-<br />
!<br />
و این سخنان چه نقد<br />
بر معلومات مبارزین چپ<br />
به عبارتی دیگر، آذرین بدینسان فقط این را گفته است كه »برداشت ویژهای« از<br />
»چه باید كرد؟« لنین، وجود دارد، اما نمیگوید مشخصاً كدام »برداشت ویژه«؟- و<br />
مضافاً آذرین سخن از »تعابیر لوكاچ« از آن مینماید اما نمیگوید دقیقاً كدام »تعابیر«<br />
را مد نظر دارد؟<br />
آذرین سخن میگوید، برای آنكه هیچ نگوید!<br />
وانگهی، چیزی خندهدارتر از این نیست كه رویكرد چپ ایرا ن در دوره انقالب<br />
۵7<br />
رامنتسب به »تعابیر لوكاچ« نمائیم. چرا كه چپ یاد شده عموماً حتی نام لوكاچ را<br />
نیز نشنیده بود و درست به همین خاطر سطح شناخت چپ مزبور از مفهوم دیالكتیك،<br />
097