گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

اما در باب دومی؛ این سخن كه ‏»بررسی در سطح فلسفی و متدولوژیك را برای مباحث حاضر ‏»چندان«‏ كارساز نمیدانم«،‏ چه معنایی دارد؟ به عبارتی دیگر،‏ ما میپرسیم آذرین اگر چنین بررسی ای را نمیداند،‏ آیا ‏»جزئاً‏ و تا حدودی«‏ كارساز میداند؟ ‏»چندان«‏ كارساز اگر پاسخ سردبیر بارو به سئوال فوق ‏»آری«‏ بود،‏ وی میتوانست نقد خویش بر ایده ‏»تشكل ضد كارمزدی«‏ را حول مفهوم ‏»حزب سیاسی«‏ متمركز نموده و در عین حال تأكید نیز میكرد كه رویكرد ماركس و انگلس درباب رابطه میان حزب و طبقه در واقع بر پایه آرای آنان درباب دیالكتیك میان ‏»آگاهی و جنبش،‏ تئوری و پراتیك،‏ عین و ذهن و نظایر اینها«‏ قرار دارد.‏ لیكن آذرین هرگز چنین نكرده و كالمی هم در توضیح این ‏»چندان«،‏ یعنی حدود وثغورآن،‏ نگفته است.‏ ازاینرو میتوان گفت كه تحلیل آذرین فاقد معیارهای حداقلی علمی است و اینکه كاربرد كلمه ‏»چندان«‏ از - سوی وی همانگونه که کاربرد عبارت ‏»برای مباحث حاضر«‏ - مطلقاً‏ زائد و بی معناست و او همچنان بر این باور راسخ است كه بررسی فلسفی و متدولوژیك برای تمامی مباحث و اساساً،‏ بیخاصیت است!‏ به سخنی دیگر،‏ خط سیر فكری سردبیر بارو - كنونیاش-‏ آشكارا گویای موضع قاطع ضد»‏ فلسفی و ‏»دیالكتیك زدایی«‏ از افكار مبارزین جنبش چپ ایران در وجود شناسی چه پیشینه فكری وی چه نظرات متدولوژیك ِ« - - اوست.‏ هم در شناخت شناسی و هم همانا كوشش مقدّس آقای آذرین در طی تمامی دوره فعالیت سیاسیاش بوده و اینك نیز هست.‏ از اینرو استفاده وی از عباراتی همچون ‏»برای مباحث حاضر«‏ و ‏»چندان«،‏ هرگز بمعنی اصالح و یا تعدیل رویكرد او نبوده و حتی بیانگر بوجود آمدن كوچكترین ‏»تردید«‏ در موضع همیشگی وی نمی باشد،‏ بلكه فقط نشانگر رفتار حساب شدهای است كه بر طبق آن،‏ وی بتواند به روال همیشگیاش علیه روش دیالكتیكی ماتریالیستی 094 و فلسفه بطور كلی،‏ به ‏»سم پاشی«‏

بپردازد و در عین حال با این دو پهلو و حتی چند پهلوگویی سنجیدهاش مانع از برانگیخته شدن هر واكنشی گردد.‏ چرا كه كاربرد این الفاظ بیمعنا اما ‏»ابهام آمیز«،‏ میتواند كسانی كه بر این ضعف دیرینه وی هشیارند را دچار توهم گرداند:‏ این توهم كه آذرین خود و بتدریج در حال تعدیل و اصالح موضع پیشین خویش میباشد ولذا هنوز باید از هر گونه اقدام به نقد نگرش او،‏ دست نگهداشت.‏ بیك كالم،‏ نویسنده ‏»بیراهه سوسیالیسم«‏ بدین سان كوشیده است تا تند و تیزی تمایل منتقدین به نقد رویكرد خویش را،‏ كاهش دهد،‏ مهار سازد،‏ و آنها را در این امید واهی غوطهور گرداندكه آذرین خود،‏ دراندیشه نقد خویش است.‏ به عبارتی وی،‏ در ‏»شكل«،‏ اندكی عقب نشسته،‏ تا در ‏»محتوا«،‏ بهتر بتواند به پیش بتازد.‏ چراکه بدینسان ضدیت اش با»فلسفه و متدولوژی«‏ مارکسیستی را-‏ موذیانه اماعمال ً به - پیش برده و آن راشدت نیز بخشیده است،‏ ودرعین حال ‏)وبه خیال خود(،‏ تهدید ‏ِمقابله بااین رفتارش را نیزخنثی ساخته است!‏ انگیزه دوم آقای آذرین دراجتناب از ‏»شفاف گویی«،‏ آنست كه اگر سخنانش باز هم واكنش منتقدین را تحریك كرد و سنبه ی حریف پرزور شد،‏ وی قبال ً با كاربرد كلماتی ابهام آمیز،‏ سوراخهایی را برای فرار باز گذاشته باشد؛ به طوری که در روز مبادا وآنگاه که اوضاع را قمردرعقرب دید،‏ بسهولت بتواند مدعی شود كه:‏ اینهاهمه اتهامات بی پایه و مغرضانه ای است که ازجانب تازه کاران و بدخواهان،‏ که نسبت به»قدمت«‏ ‏ِحضوراینجانب درجنبش چپ حسودی میکنند،‏ بر من واردشده است زیرا اوال ً من نگفتم كه بررسی فلسفی و متدولوژیك را برای هیچ مباحثی كارساز نمیدانم بلكه فقط گفتم ‏»برای مباحث حاضر«!‏ ثانیاًمن نگفتم که آن را اصال ً واساساً‏ کارسازنمیدانم بلکه فقط گفتم كه ‏»چندان«‏ كارساز نمیدانم!!‏ بله،‏ این برخورد»تاکتیکی ِ« آذرین بیانگر چیز دیگری نیست بجز ‏»احتیاط كاری ِ« مشمئز كننده یك دیپلمات كهنه كار،‏ كه دور اندیشانه واز پیش،‏ راه های گریزش را - 09۵

اما در باب دومی؛ این سخن كه ‏»بررسی در سطح فلسفی و متدولوژیك را برای<br />

مباحث حاضر ‏»چندان«‏ كارساز نمیدانم«،‏ چه معنایی دارد؟<br />

به عبارتی دیگر،‏ ما میپرسیم آذرین اگر چنین بررسی ای را<br />

نمیداند،‏ آیا ‏»جزئاً‏ و تا حدودی«‏ كارساز میداند؟<br />

‏»چندان«‏<br />

كارساز<br />

اگر پاسخ سردبیر بارو به سئوال فوق ‏»آری«‏ بود،‏ وی میتوانست نقد خویش بر ایده<br />

‏»تشكل ضد كارمزدی«‏ را حول مفهوم ‏»حزب سیاسی«‏ متمركز نموده و در عین<br />

حال تأكید نیز میكرد كه رویكرد ماركس و انگلس درباب رابطه میان حزب و طبقه<br />

در واقع بر پایه آرای آنان درباب دیالكتیك میان ‏»آگاهی و جنبش،‏ تئوری و پراتیك،‏<br />

عین و ذهن و نظایر اینها«‏ قرار دارد.‏ لیكن آذرین هرگز چنین نكرده و كالمی هم<br />

در توضیح این ‏»چندان«،‏ یعنی حدود وثغورآن،‏ نگفته است.‏ ازاینرو میتوان گفت كه<br />

تحلیل آذرین فاقد معیارهای حداقلی علمی است و اینکه كاربرد كلمه ‏»چندان«‏ از<br />

- سوی وی<br />

همانگونه که کاربرد عبارت ‏»برای مباحث حاضر«‏<br />

-<br />

مطلقاً‏ زائد و بی<br />

معناست و او همچنان بر این باور راسخ است كه بررسی فلسفی و متدولوژیك برای<br />

تمامی مباحث و اساساً،‏ بیخاصیت است!‏<br />

به سخنی دیگر،‏ خط سیر فكری سردبیر بارو<br />

-<br />

كنونیاش-‏ آشكارا گویای موضع قاطع ضد»‏ فلسفی و<br />

‏»دیالكتیك زدایی«‏ از افكار مبارزین جنبش چپ ایران<br />

در وجود شناسی<br />

چه پیشینه فكری وی چه نظرات<br />

متدولوژیك ِ«<br />

-<br />

-<br />

اوست.‏<br />

هم در شناخت شناسی و هم<br />

همانا كوشش مقدّس آقای آذرین در طی تمامی دوره فعالیت<br />

سیاسیاش بوده و اینك نیز هست.‏ از اینرو استفاده وی از عباراتی همچون ‏»برای<br />

مباحث حاضر«‏ و ‏»چندان«،‏ هرگز بمعنی اصالح و یا تعدیل رویكرد او نبوده و<br />

حتی بیانگر بوجود آمدن كوچكترین ‏»تردید«‏ در موضع همیشگی وی نمی باشد،‏<br />

بلكه فقط نشانگر رفتار حساب شدهای است كه بر طبق آن،‏ وی بتواند به روال<br />

همیشگیاش علیه روش دیالكتیكی ماتریالیستی<br />

094<br />

و فلسفه<br />

بطور كلی،‏ به ‏»سم پاشی«‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!