گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
از فروخواباندن انقالب بود كه بخشهایی از حزب انقالبی پرولتاریا را نیز دربر میگرفت. چه، حزب پرولتری بهرحال جزیرهای جداگانه نیست، و در هوای همین اوضاع اجتماعی تنفس میكند. بعبارتی دیگر ماركسیسم»نظریه متعالی« و »مقدس« و »ماوراء زمینی« نیست؛ حزب انقالبی پرولتاریا »وجود متعالی« ندارد، بل در خاك زندگی توده هامیزید و لذا هم از خیزششان و هم ازشكستشان، تأثیر میگیرد: »نظر به اینكه ماركسیسم یك شریعت بیجان و یك آموزش پایان یافته و حاضر و آماده و الیتغیر نبوده بلكه رهنمون زنده عمل است، نمیتوانست تغییر ناگهانی و حیرتآور شرایط زندگی اجتماعی را در خود منعكس ننماید. انعكاس این تغییر هم انحطاط عمیق و پراكندگی فكری و انواع و اقسام تزلزالت و خالصه كالم جدیترین بحران داخلی ماركسیسم بود. دفع جدی این انحطاط و مبارزه قطعی سرسخت در راه اصول ماركسیسم مجدداً در دستور روز قرار گرفت.« خصوصیات تكامل تاریخی ماركسیسم«، م.آ. ص )039 )لنین، »درباره برخی از و اینكه »برای دفاع از اصول تئوریك ماركسیسم و قواعد اساسی آن كه در نتیجه توسعه نفوذ بورژوازی در »رفیقان نیمه راه«، ماركسیسم از هر طرف تحریف میشود، هیچ چیز مهمتر از متحد نمودن كلیه نیست.« )همانجا( ماركسیستهائی كه بعمق بحران و لزوم مبارزه با آن آگاهند- اما طنز ماجرا دراین بود که »انحالل طلبان« تا زمان سرنگونی حکومت تزار، هیچگاه تشکیالت خود را علنی نساختند. بلکه برعکس، همچنان بصورت سازمان مخفی باقی ماندند. چه، آنها می دانستند که حکومت روسیه حتی به تشکیالتی از نوع منشویکی نیز- در صورتی که علنی گردد - رحم نخواهد کرد. »انحالل طلبان« هر چند که بخاطراین مسأله از بلشویکها جدا شدند اما هرگز جرأت انجام حرف خودشان را پیدا نکردند! بازگردیم به بررسی سیر حرکت منشویسم. 0۵
مدت كوتاهی پس ازاخراج انحالل طلبان ازحزب، رخداد جنگ امپریالیستی اول از راه میرسد تا پیمانه جریان رویزیونیستی بینالمللی را لبریز ساخته و آنان را به مدافع بورژوازی میهنی تبدیل كند: سوسیال- شوونیست »یعنی درگفتار سوسیالیست و دركردار شوونیست«. )لنین، »اپورتونیسم و ورشكستگی انترناسیونال دوم«، م.آ. ص )011 به سخن دیگر، تغییرات و رشد تدریجی رویزیونیسم، چیزی نیست بجز جریان زندهای از دیگر شدن. واین جریان، سرانجام میباید استمرار )یا تدریج( را در هم شكند واز نظر كیفی، چیزی دیگراز حالت وجود پیشین گردد. اما نكته اینجاست كه تحول كیفی مزبور، مستلزم جهش است كه تحت تأثیر یك محرك ذهنی تازه، یك تند پیچ جدید در مسیر مبارزه طبقاتی امپریالیستی - - به انجام میرسد. همچون وقوع جنگ به عبارتی با آغاز جنگ امپریالیستی، منشویكها و جریانات مشابه در اروپا، به موضع »دفاع از بورژوازی خودی« درمیغلتند؛ و اینكه اتخاذ چنین موضعی، برای »رشد« و حركت رویزیونیسم - برخالف گذشته - نشانگر »جهش« است؛ یعنی بیانگر آن است كه اینان به »سوسیال )شوونیست(« یا »سوسیال - - « حزب آن، بطور قطعی جدا میشوند: دیگر جنبه كمّی نداشته بل ناسیونالیست امپریالیست« تحول كیفی پذیرفته و از ماركسیسم و نُه ماه بعد از لقاح، كودك میبایست از مادرش جدا شود؛ چندین ده سال بعد از لقاح اپورتونیسم، سوسیال- ناسیونالیسم بعنوان میوه رسیدهاش، میبایست در دورهای كه كم و بیش كوتاه است، )در مقایسه با دهها سال( از دموكراسی امروزی جدا شود.« )لنین، »بزیر پرچم دروغین«، تأكیدها از من است( این بمعنای آنستکه: »سوسیال - شوونیسم، ادامه مستقیم و تكمیل سیاست لیبرال كارگری انگلیسی، میلرانیسم و برنشتینیسم است.« )لنین،»اپورتونیسم و ورشكستگی - 01
- Page 1 and 2: گشتاورد ماركسیسم،
- Page 3 and 4: فصل دوم دیالکتیک مب
- Page 5 and 6: یها تفسیرآذرین از
- Page 7 and 8: دیگر احزاب كمونیست
- Page 9 and 10: آن درمیان است - مینو
- Page 11 and 12: آنست كه از سال 219۵ -
- Page 13 and 14: اتحاد دو نیروی متعا
- Page 15 and 16: بین المللی بودن مار
- Page 17 and 18: و اینكه چهار سال زو
- Page 19 and 20: تحلیل این استثناء ب
- Page 21 and 22: داشت( میاندازد.
- Page 23 and 24: مبارزه دو جریان داخ
- Page 25 and 26: رویزیونیسم - تحت عن
- Page 27 and 28: رگی شعاع خود، قرا
- Page 29 and 30: ایدئولوژی بورژوازی
- Page 31 and 32: فعالیت سوسیال دموك
- Page 33 and 34: حزب آشكار« )همان
- Page 35: »رفیقان نیمه راه
- Page 39 and 40: به بیانی دیگر، آن
- Page 41 and 42: دیالكتیكیای كه در خ
- Page 43 and 44: و اینكه چنین جریانی
- Page 45 and 46: »تغییرات در هستی
- Page 47 and 48: »سیاست رویزیونیس
- Page 49 and 50: در نگاهی كلّی، چن
- Page 51 and 52: اما پرسش تنومندی كه
- Page 53 and 54: ارزیابی عینی و واقع
- Page 55 and 56: واقع را مورد بررسی
- Page 57 and 58: تاریخ، این تقدیر
- Page 59 and 60: مردود می شمرد. لذا
- Page 61 and 62: چه زمینهها و شرایط
- Page 63 and 64: حركت و تكامل آن را س
- Page 65 and 66: گئورك لوكاچ نیز در
- Page 67 and 68: یعنی عمق آن، رابط
- Page 69 and 70: »شكافتن یك كل تك و
- Page 71 and 72: »میتوان دید كه با
- Page 73 and 74: این فرایافت علمی و
- Page 75 and 76: 2924 و قلب ماهیت حزب ا
- Page 77 and 78: بلعكس، این رخداد
- Page 79 and 80: همزمان و بوضوح نمود
- Page 81 and 82: كه از نحوه حركت مار
- Page 83 and 84: میدهد. ر.ك. به »
- Page 85 and 86: به بیان دیگر من پیش
مدت كوتاهی پس ازاخراج انحالل طلبان ازحزب، رخداد جنگ امپریالیستی اول از<br />
راه میرسد تا پیمانه جریان رویزیونیستی بینالمللی را لبریز ساخته و آنان را به<br />
مدافع بورژوازی میهنی تبدیل كند: سوسیال- شوونیست »یعنی درگفتار سوسیالیست<br />
و دركردار شوونیست«. )لنین، »اپورتونیسم و ورشكستگی انترناسیونال دوم«، م.آ. ص<br />
)011<br />
به سخن دیگر، تغییرات و رشد تدریجی رویزیونیسم، چیزی نیست بجز جریان<br />
زندهای از دیگر شدن. واین جریان، سرانجام میباید استمرار )یا تدریج( را در هم<br />
شكند واز نظر كیفی، چیزی دیگراز حالت وجود پیشین گردد.<br />
اما نكته اینجاست كه تحول كیفی مزبور، مستلزم جهش است كه تحت تأثیر یك<br />
محرك ذهنی تازه، یك تند پیچ جدید در مسیر <strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong><br />
امپریالیستی<br />
-<br />
-<br />
به انجام میرسد.<br />
همچون وقوع جنگ<br />
به عبارتی با آغاز جنگ امپریالیستی، منشویكها و جریانات مشابه در اروپا، به<br />
موضع »دفاع از بورژوازی خودی« درمیغلتند؛ و اینكه اتخاذ چنین موضعی،<br />
برای »رشد« و حركت رویزیونیسم<br />
-<br />
برخالف گذشته<br />
-<br />
نشانگر »جهش« است؛ یعنی بیانگر آن است كه اینان به »سوسیال<br />
)شوونیست(« یا »سوسیال<br />
-<br />
-<br />
«<br />
حزب آن، بطور قطعی جدا میشوند:<br />
دیگر جنبه كمّی نداشته بل<br />
ناسیونالیست<br />
امپریالیست« تحول كیفی پذیرفته و از ماركسیسم و<br />
نُه ماه <strong>بعد</strong> از لقاح، كودك میبایست از مادرش جدا شود؛ چندین ده سال <strong>بعد</strong> از<br />
لقاح اپورتونیسم، سوسیال- ناسیونالیسم بعنوان میوه رسیدهاش، میبایست در دورهای<br />
كه كم و بیش كوتاه است، )در مقایسه با دهها سال( از دموكراسی امروزی جدا شود.«<br />
)لنین، »بزیر پرچم دروغین«، تأكیدها از من است(<br />
این بمعنای آنستکه: »سوسیال<br />
-<br />
شوونیسم، ادامه مستقیم و تكمیل سیاست لیبرال<br />
كارگری انگلیسی، میلرانیسم و برنشتینیسم است.« )لنین،»اپورتونیسم و ورشكستگی<br />
-<br />
01