گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
« بهرترتیب، زمانی كه محافلی در ایران با حركت از این واقعیت كه جنبش چپ درسطح جهانی )و ایران( دچار بحران و پراكندهگی است، به كار اساسی یعنی به بررسی و بحث درباب جزء فلسفی ماركسیسم و روش دیالكتیكی پرداختند، واكنش آقای آذرین نسبت به این تفكر پیشتاز، بسیار حیرتآور بود. زیرا وی نه فقط اساساً لزوم توجه به بنیادهای آرای مارکس وانگلس را نپذیرفت بلكه وجود بحران و پراكندهگی در جنبش را نیز بکلی منكر شد. بعبارتی دیگر درشرایطی که عقب نشینی و فترت آگاهی سوسیالیستی ولذا موجودیت نابسامان جنبش انقالبی طبقه کارگردرسطح جهان )و ایران( چنان عیان بود که توی ذوق هردست اندرکاری میزد، آذرین خطاب به محافلی که این مسئله را باوی و منصورحکمت درمیان گذاشته بودنداعالم نمود كه بحران و چند دستهگی البته وجود دارد اما این وضعیت منحصراً مربوط به خود ِشماست كه جریانی خرده بورژوایی هستید و لیكن حزب متبوع اینجانب از همه این مشكالت مبرا است!اوگفت: ببینید من فكر میكنم كسی كه متعلق به یك جنبش است و میگوید جنبش من بحران دارد، حتماً راست میگوید، جنبشاش بحران دارد؛ در نتیجه بیخودی البد این را نمیگوید، اینطور كه میگوید باالخره دارد فكر میكند و به جنبشاش فكر میكند میگوید بحران دارد و در صدد كارهایی است. تمام مسئله این است كه بیاییم بفهمیم جنبش كی بحران دارد، چیزی را كه خود آنها بعنوان جنبش كمونیستی شناختهاند و به آن تعلق داشتهاند، واقعاً دچار بحران است. سعی كردم در صحبت قبلی توضیح بدهم كه چطور این در حقیقت كمونیسم كارگری نبود، این حركت طبقه كارگر علیه سرمایهداری و برای سوسیالیسم نیست كه دچار تناقضات و بحرانها و بنبست هایی است و سعی كردم دقیقاً توضیح بدهم كه چگونه حركات طبقات دیگر، آرمانها و حركتهای اجتماعی غیركارگری دیگر، اینها هستند كه به اسم كمونیسم جریان داشتند و امروز طبیعی است كه اینها دچار بحران هستند. بله اینچنین بحرانی وجود دارد، 042
ولی این بحران مكاتب و طبقاتی هستند كه به اسم كمونیسم و كارگر حرف میزنند، نه بحران كمونیسم كارگری«!!2 همانگونه که دیده میشود، نخوت و تکبر ِعجین شده باساده لوحی ِمحض، دراین سخنان ِآذرین موج میزند. او در همین راستا و برای آنکه کوته فکری مفرط خویش را به نمایش عمومی درآورَد، درستایش ازحزب ِ خویش عنوان می سازد که: »کمونیسم كارگری ابداً بحرانی ندارد، هر چه میبیند جلویش چشم اندازهایی است كه باید پیش برود و باید فتح كند«! و همچنین: »در حقیقت اگر باز بحثم را خالصه كنم، اینست كه آنچیزی که دچار بحران شده و حق دارند تبعاً فعالینش به اسم بحران جنبش خودشان از آن صحبت كنند، جنبش طبقات اجتماعی غیركارگری است تحت نام كمونیسم، ماركسیسم و سوسیالیسم. و چیزی كه بهیچوجه بحرانی ندارد، ولی تبعاً تكالیف و مجهوالت و وظایف عظیمی در پیش روی خودش دارد، جریان كمونیسم كارگری است كه حزب ما پرچمش را سعی میكند بلند و بلندتر بكند.«!! )همانجا( بله، آقای آذرین زمانی بدینسان و با گردنی برافراشته از»حزب كمونیست كارگری ِ« تفرقه ناپذیر، دفاع میكرد، برخود میبالید و برای دیگران رجز میخواند و شکلک درمی آورد؛ بطوری که گوئی حزب ایشان، حقیقتاً حزبی »جهان شکن« و »تاریخ ساز« است! بعبارتی دیگر، این اعتماد بنفس خرده بورژوائی وکاذب ِآذرین ازطریق نادانی تئوریکش، پشتیبانی میشد. اما، چیزی نگذشت كه »خیاط، در كوزه افتاد«، واین شادمانی کودکانه، به تلخی درگلوتبدیل شد. آنهم بگونهای كه اینك تعداد انشعابات اصلی و فرعی جریان متبوعش، از شمارش خود او نیز خارج شده است! به سخنی دیگر، آذرین بدینسان عمده ترین استداللی كه برای اثبات حقانیت حزب 041
- Page 291 and 292: را زیر سؤال بردند.«
- Page 293 and 294: میسازد و نه بطور مط
- Page 295 and 296: را نسبت به این پدید
- Page 297 and 298: ساز و حیله جو، یا
- Page 299 and 300: جنبش توده ها، و هم
- Page 301 and 302: سال 2934 لوکزامبورگ ب
- Page 303 and 304: است كه قید دمكراسی
- Page 305 and 306: حزب »از هم میپاشد
- Page 307 and 308: علیه خود، ممانعت
- Page 309 and 310: پرولتری دردوران مع
- Page 311 and 312: از جامعه كه بر شالو
- Page 313 and 314: و مشخص وجود دارد،
- Page 315 and 316: ارتباط با قوانین تا
- Page 317 and 318: توضیح میدهد یا به ع
- Page 319 and 320: ماركسیسم »فروافت
- Page 321 and 322: و رویزیونیسم هرگز ب
- Page 323 and 324: دیالكتیكی ماتریالی
- Page 325 and 326: ضعفهای اساسی و حلقه
- Page 327 and 328: اكتبر كشانید؛ همان
- Page 329 and 330: ...« بحث بر سر به اصط
- Page 331 and 332: در چین یك جنبش كمون
- Page 333 and 334: فتیش ساختن از برنام
- Page 335 and 336: آنجائی كه حاوی نكات
- Page 337 and 338: هنوزهیچ خطرجدی ای آ
- Page 339 and 340: از بتلهایم جلد 0 به
- Page 341: ماركسیسم و تشدید اخ
- Page 345 and 346: انشعاب نیز اثری از
- Page 347 and 348: پاسخگوئی خویش، طب
- Page 349 and 350: اقتضای روز لباسی تا
- Page 351 and 352: )» 1۵ که در تمامی این
- Page 353 and 354: آفرین! نویسنده جز
- Page 355 and 356: پردهای است كه آذرین
- Page 357 and 358: پیشه کند! نویسنده
- Page 359 and 360: وسایپا(، ثانیاً
- Page 361 and 362: بله، اینجاست که ب
- Page 363 and 364: به عمل و اکسیون ِ صر
- Page 365 and 366: حزب كمونیست واقعی -
- Page 367 and 368: فقط در همین »شرای
- Page 369 and 370: دیگران با خوشنودی ت
- Page 371 and 372: )که تحت بحران سرما
- Page 373 and 374: »كمونیسم كارگری«
- Page 375 and 376: نویسنده »چشم اندا
- Page 377 and 378: ضرورت آن در دوران م
- Page 379 and 380: آلوده به اكونومیسم
- Page 381 and 382: آذرین بجای آنکه طرح
- Page 383 and 384: جریان حتی مسائل مقد
- Page 385 and 386: خبری از دیالکتیک - ا
- Page 387 and 388: میآویختند تا »ممت
- Page 389 and 390: بله، به این سبب بو
- Page 391 and 392: گرانسنگ ِ» آقابزرگ
«<br />
بهرترتیب، زمانی كه محافلی در ایران با حركت از این واقعیت كه جنبش چپ<br />
درسطح جهانی )و ایران( دچار بحران و پراكندهگی است، به كار اساسی یعنی به<br />
بررسی و بحث درباب جزء فلسفی ماركسیسم و روش دیالكتیكی پرداختند، واكنش<br />
آقای آذرین نسبت به این تفكر پیشتاز، بسیار حیرتآور بود. زیرا وی نه فقط اساساً<br />
لزوم توجه به بنیادهای آرای مارکس وانگلس را نپذیرفت بلكه وجود بحران و<br />
پراكندهگی در جنبش را نیز بکلی منكر شد.<br />
بعبارتی دیگر درشرایطی که عقب نشینی و فترت آگاهی سوسیالیستی ولذا موجودیت<br />
نابسامان جنبش انقالبی طبقه کارگردرسطح جهان )و ایران( چنان عیان بود که توی<br />
ذوق هردست اندرکاری میزد، آذرین خطاب به محافلی که این مسئله را باوی و<br />
منصورحکمت درمیان گذاشته بودنداعالم نمود كه بحران و چند دستهگی البته وجود<br />
دارد اما این وضعیت منحصراً مربوط به خود ِشماست كه جریانی خرده بورژوایی<br />
هستید و لیكن حزب متبوع اینجانب از همه این مشكالت مبرا است!اوگفت:<br />
ببینید من فكر میكنم كسی كه متعلق به یك جنبش است و میگوید جنبش من بحران<br />
دارد، حتماً راست میگوید، جنبشاش بحران دارد؛ در نتیجه بیخودی البد این را<br />
نمیگوید، اینطور كه میگوید باالخره دارد فكر میكند و به جنبشاش فكر میكند<br />
میگوید بحران دارد و در صدد كارهایی است. تمام مسئله این است كه بیاییم بفهمیم<br />
جنبش كی بحران دارد، چیزی را كه خود آنها بعنوان جنبش كمونیستی شناختهاند و<br />
به آن تعلق داشتهاند، واقعاً دچار بحران است. سعی كردم در صحبت قبلی توضیح<br />
بدهم كه چطور این در حقیقت كمونیسم كارگری نبود، این حركت طبقه كارگر علیه<br />
سرمایهداری و برای سوسیالیسم نیست كه دچار تناقضات و بحرانها و بنبست هایی<br />
است و سعی كردم دقیقاً توضیح بدهم كه چگونه حركات طبقات دیگر، آرمانها و<br />
حركتهای اجتماعی غیركارگری دیگر، اینها هستند كه به اسم كمونیسم جریان داشتند<br />
و امروز طبیعی است كه اینها دچار بحران هستند. بله اینچنین بحرانی وجود دارد،<br />
042