گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
اما این رویکرد جهانی و نیز محافل یاد شده ایرانی )یا بقول آقای آذرین: جریان موسوم به »فلسفی ها«(، علیرغم این نگرش كلی درست خویش، دچار اشتباهاتی نیز بودند. مهمتر از همه، این فكر نادرست كه بحران تشتت و پراكندگی جهانی، بحران داخلی ماركسیسم است. یعنی فكر نادرستی كه بر این پیش فرض اشتباه قرار داشت كه ماركسیسم در شكل متعین آن بگونهای انضمامی و بمثابه پارهای از جنبش انقالبی پرولتاریای جهانی است. - وجود دارد اما در درون خویش دچار شقاق و چند دستگی شده در صورتی كه بحران كنونی به واقع مربوط است به شكل گیری مجدد ماركسیسم )انضمامی(، در تمایز از اندیشههایی كه اساساً بیرون از آن شود قرار دارند. به سخن دیگر، ماركسیسم در صورتی كه بمفهوم جریانی انضمامی درنظر گرفته )و باید نیز فقط چنین درنظر گرفته شود( طی دهههای اخیر و اینك صرفاً یك »گرایش« است و نه یك جریان كامل كه مسلماً به معنی جریانی از نظر تئوریک انسجام یافته و بعنوان پاره ای از جنبش انقالبی پرولتاریا محسوب میشود. چه، ماركسیسم صرفاً كتب ماركس و انگلس نیست كه آنها را در كتابخانه شخصی خود ردیف كرده باشیم و حتی آنها را خوانده باشیم اما همچنان سرگردان و متفرق باقی بمانیم. ماركسیسم حقیقی، به معنی توانایی در ارائه تحلیل مشخص از شرایط مشخص، تحلیل اوضاع جهان كنونی و بویژه تحلیل مشخص و معتبر از چرایی و چگونگی انحطاط اتحاد شوروی است. درست همین شكل حقیقی یعنی شكل انضمامی ماركسیسم است كه آن را از خصیصه ذاتیاش برخوردار میسازد یعنی از قابلیت غلبه بر پراكندگی پیشروان نهضت کارگری، توانایی درجذب بی امان ایدئولوژیک، توانایی در وحدت بخشیدن، شایستگی در پیوند یابی باجنبش طبقه کارگر و تبدیل آن به تشکیالت سیاسی واحد و انقالبی دردرون ِاین جنبش. خالصه آنكه، بحران كنونی به هیچ وجه ازجنس بحران داخلی ماركسیسم نیست و در ذات خودهیچ تشابه و ربطی به بحران سال2939روسیه و تعدد گرایشات درونی 009
ماركسیسم و تشدید اختالفات میان انواع مختلف ماركسیسم، میان ماركسیسم و رویزیونیسم، ندارد. بلكه )این »بحران«( در واقع، بحران شكل گیری و برآمد مجدد ماركسیسم در شكل حقیقی و واقعی، یعنی درشکل انضمامی آن، بمثابه پارهای از جنبش جاری )كنونی( پرولتاریا است. و اینكه اشتباه یاد شده از سوی محافل مزبور، ریشه در عدم درك از مفهوم واقعی رویزیونیسم داشت واین محافل، به اشتباه، اتحاد شوروی پس از خروشچف را نیز »رویزیونیستی« تلقی میکردند. اما همانگونه كه گفتیم این رویكرد در خطوط كلیاش، گام بس مهمی در پیشرفت آگاهی محسوب میشد. چرا كه هم ماهیت جهانی این »بحران« را تشخیص داده بود و هم خصلت نظری آن را. این رویكرد بر این باور بوده وهست كه ماركسیسم، نه فقط در سطوح اقتصادی و سیاسی، بلكه درجزء )و ذات ِ( فلسفیاش نیز، مورد شدیدترین حمالت و تحریفها قرار گرفته ولذا بازآوری مجدد ماركسیسم، ابتداً از طریق دفاع از مبانی و مقدمات آن، مقدور و میسراست. امری كه نشانگر نیاز به رجوع مجدد متفکرین حقیقی پرولتاریا به بنیادهای فكری ماركس و انگلس می باشد. آنچه كه تاكنون گفته شد گویای آن است كه تفكری كه در ابتدای دهه در 2013 ایران، بر اهمیت فلسفه ماركسی و روش دیالكتیكی پافشاری می ورزید، تفكری دوران ساز بود. هر چند در استفاده از آن درهنگام تحلیل فرایندهای واقعی مبارزه طبقاتی پرولتاریا، هنوز تهی دست جلوه مینمود. اما بهرحال تأكید وی بر لزوم درك و فهم دیالكتیك و بویژه مطرح ساختن موضوع روش دیالكتیكی بمثابه علم، برای پیشرفت نقد در ایران بسیار مهم بود و دستاورد بزرگی محسوب میشد. دریک سخن، اگرچپ ایرانی فعال ً توانائی آنرانداشت که واردجدالی بشود که درسطح جهانی برای بارآوری مجدد تئوری مارکسیستی واقعی )و کارآمد( تالش میکرد، دستکم می بایست مباحث آن و پیشرفت هایش را تعقیب می نمود. 043
- Page 289 and 290: بلعكس، علیه توطئه
- Page 291 and 292: را زیر سؤال بردند.«
- Page 293 and 294: میسازد و نه بطور مط
- Page 295 and 296: را نسبت به این پدید
- Page 297 and 298: ساز و حیله جو، یا
- Page 299 and 300: جنبش توده ها، و هم
- Page 301 and 302: سال 2934 لوکزامبورگ ب
- Page 303 and 304: است كه قید دمكراسی
- Page 305 and 306: حزب »از هم میپاشد
- Page 307 and 308: علیه خود، ممانعت
- Page 309 and 310: پرولتری دردوران مع
- Page 311 and 312: از جامعه كه بر شالو
- Page 313 and 314: و مشخص وجود دارد،
- Page 315 and 316: ارتباط با قوانین تا
- Page 317 and 318: توضیح میدهد یا به ع
- Page 319 and 320: ماركسیسم »فروافت
- Page 321 and 322: و رویزیونیسم هرگز ب
- Page 323 and 324: دیالكتیكی ماتریالی
- Page 325 and 326: ضعفهای اساسی و حلقه
- Page 327 and 328: اكتبر كشانید؛ همان
- Page 329 and 330: ...« بحث بر سر به اصط
- Page 331 and 332: در چین یك جنبش كمون
- Page 333 and 334: فتیش ساختن از برنام
- Page 335 and 336: آنجائی كه حاوی نكات
- Page 337 and 338: هنوزهیچ خطرجدی ای آ
- Page 339: از بتلهایم جلد 0 به
- Page 343 and 344: ولی این بحران مكاتب
- Page 345 and 346: انشعاب نیز اثری از
- Page 347 and 348: پاسخگوئی خویش، طب
- Page 349 and 350: اقتضای روز لباسی تا
- Page 351 and 352: )» 1۵ که در تمامی این
- Page 353 and 354: آفرین! نویسنده جز
- Page 355 and 356: پردهای است كه آذرین
- Page 357 and 358: پیشه کند! نویسنده
- Page 359 and 360: وسایپا(، ثانیاً
- Page 361 and 362: بله، اینجاست که ب
- Page 363 and 364: به عمل و اکسیون ِ صر
- Page 365 and 366: حزب كمونیست واقعی -
- Page 367 and 368: فقط در همین »شرای
- Page 369 and 370: دیگران با خوشنودی ت
- Page 371 and 372: )که تحت بحران سرما
- Page 373 and 374: »كمونیسم كارگری«
- Page 375 and 376: نویسنده »چشم اندا
- Page 377 and 378: ضرورت آن در دوران م
- Page 379 and 380: آلوده به اكونومیسم
- Page 381 and 382: آذرین بجای آنکه طرح
- Page 383 and 384: جریان حتی مسائل مقد
- Page 385 and 386: خبری از دیالکتیک - ا
- Page 387 and 388: میآویختند تا »ممت
- Page 389 and 390: بله، به این سبب بو
ماركسیسم و تشدید اختالفات میان انواع مختلف <strong>ماركسیسم،</strong> میان ماركسیسم و<br />
رویزیونیسم، ندارد. بلكه )این »بحران«( در واقع، بحران شكل گیری و برآمد مجدد<br />
ماركسیسم در شكل حقیقی و واقعی، یعنی درشکل انضمامی آن، <strong>بمثابه</strong> پارهای از<br />
جنبش جاری )كنونی( پرولتاریا است.<br />
و اینكه اشتباه یاد شده از سوی محافل مزبور، ریشه در عدم درك از مفهوم واقعی<br />
رویزیونیسم داشت واین محافل، به اشتباه، اتحاد شوروی پس از خروشچف را نیز<br />
»رویزیونیستی« تلقی میکردند.<br />
اما همانگونه كه گفتیم این رویكرد در خطوط كلیاش، گام بس مهمی در پیشرفت<br />
آگاهی محسوب میشد. چرا كه هم ماهیت جهانی این »بحران« را تشخیص داده بود و<br />
هم خصلت نظری آن را. این رویكرد بر این باور بوده وهست كه <strong>ماركسیسم،</strong> نه فقط<br />
در سطوح اقتصادی و سیاسی، بلكه درجزء )و ذات ِ( فلسفیاش نیز، مورد شدیدترین<br />
حمالت و تحریفها قرار گرفته ولذا بازآوری مجدد <strong>ماركسیسم،</strong> ابتداً از طریق دفاع از<br />
مبانی و مقدمات آن، مقدور و میسراست. امری كه نشانگر نیاز به رجوع مجدد<br />
متفکرین حقیقی پرولتاریا به بنیادهای فكری ماركس و انگلس می باشد.<br />
آنچه كه تاكنون گفته شد گویای آن است كه تفكری كه در ابتدای دهه<br />
در 2013<br />
ایران، بر اهمیت فلسفه ماركسی و روش دیالكتیكی پافشاری می ورزید، تفكری<br />
دوران ساز بود. هر چند در استفاده از آن درهنگام تحلیل فرایندهای واقعی <strong>مبارزه</strong><br />
<strong>طبقاتی</strong> پرولتاریا، هنوز تهی دست جلوه مینمود. اما بهرحال تأكید وی بر لزوم درك<br />
و فهم دیالكتیك و بویژه مطرح ساختن موضوع روش دیالكتیكی <strong>بمثابه</strong> علم، برای<br />
پیشرفت نقد در ایران بسیار مهم بود و دستاورد بزرگی محسوب میشد. دریک<br />
سخن، اگرچپ ایرانی فعال ً توانائی آنرانداشت که واردجدالی بشود که درسطح<br />
جهانی برای بارآوری مجدد تئوری مارکسیستی واقعی )و کارآمد( تالش میکرد،<br />
دستکم می بایست مباحث آن و پیشرفت هایش را تعقیب می نمود.<br />
043