گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
ّد چین«، و جنبش انقالبی آن كشور را »جنبش كمونیستی« و »حركت كمونیستی در چین« مینامد و درباره به انحطاط كشیده شدن آن میگوید: ....« با آشكار شدن انحطاط چین، بتلهایم آرمانهای خود را فروریخته دید«؛ نیزدر»چشم انداروتکالیف« درتاکید برهمین مساله مینویسد:»...مائوئیسم، بعنوان برجسته ترین موردسوسیالیسم جهان سومی، نتیجۀ داشت.« ص) .)2۵ تحول درحزب کمونیستی بودکه به کمینترن تعلق و این سخنان آذرین بمعنی آن است كه در چین، ابتدا، انقالب كمونیستی صورت پذیرفته و سپس این انقالب طی یك پروسه به انحطاط كشیده شده است؛ پروسهای كه در باب بورژوازی هیچ معنایی نمیتواند داشته باشد زیرا دوران امپریالیسم - - مینویسد:»این واقعیت مادی جدا کارگرعلیه سرمایه داری، دولتی، در بورژوازی ازهمان ابتدا منحط هست. ودرهمین ارتباط آذرین اردوگاه، تحت نام مائوئیسم و شدن جنبش کمونیستی ازمبارزه ی واقعی طبقه این تبدیل شدن اسم کمونیسم، حاال تحت سرمایه داری انواع واقسام دیگر،....«)همان مصاحبه(. بدینسان آذرین معتقداست که مائوئیسم ازجنبش کمونیستی ازمبارزه ی واقعی طبقه کارگرعلیه سرمایه داری جدا شده است، واین بمعنای آنستکه زمانی پیش تر، جزء آن بوده است. اما، آذرین در ... عین حال سخنانی را مطرح میسازد كه در ر و نفی همان چیزی قرار میگیرد كه خودش بر زبان جاری ساخته بود. یعنی اینبار عنوان میسازد كه انقالب چین از اساس و هرگز »پرولتری نبود به این معنا كه بیان حركت و مبارزه ضد سرمایهداری طبقه كارگر نبود، بلكه بیان آرمانها و شیوهها و اهداف ملی گرایی بود«! نتیجه آنكه، یا سخنان آذرین حاوی دوگونه سخن كامالً مغایر است - دو گونه سخنی كه هر یك در ردّ و انكار آن دیگری قرار دارد: التقاط! و یا آنكه باید همچنان بر عقیدهای پافشاری كند كه ما به خود حق میدهیم تا آن را اینگونه خالصه كنیم: 019
در چین یك جنبش كمونیستی بود، كه همانا جنبش كمونیستی نبود )جلوی انفجار خنده خود را بگیرید!( ... و اینكه جنبش كمونیستی یاد شده كه بعداً به انحطاط و شكست انجامید، هرگز جنبش كمونیستی نبود زیرا كه اساساً »پرولتری نبود، به این معنی كه بیان حركت و مبارزه ضد سرمایهداری طبقه كارگر نبود، بلكه بیان... ملی گرایی بود«، و همچنین، این جنبش كمونیستی كه جنبش كمونیستی نبود، دارای یك حزب كمونیستی نیز بود كه آن نیز حزبی كمونیستی نبود زیرا به دنبال ناسیونالیستی خود« - دفاع از خط پرولتری ماركسیسم یعنی منافع بورژوایی خود - - »منافع بود و میكوشید آن را »در قالب لنینیسم جا بزند«، و هر كس با وجود این تحلیل پایهای)؟!(، باز هم نفهمیده كه باالخره چه چیزی »بود« و چه چیزی »نبود«، معلوم میشود كه حق دارد بگوید من »بحران« دارم و بهتر است برای مداوای خویش، ازاین »کمونیسم کارگری«که مارهبر آن هستیم درخواست مرخصی استعالجی کند! این است لُبّ كالم آذرین! خالصه آنكه، شیوه برخورد آذرین به انقالب چین، در واقع مشابه برخورد بتلهایم به انقالب روسیه است: از یكسو تأیید اینكه انقالب كمونیستی صورت پذیرفته و سپس منحط شده و قلب ماهیت داده است، و از سوی دیگر باطل نمودن رویكرد پیشین از طریق این سخن كه جنبش مزبور در اساس خود و از همان آغاز، جنبشی بورژوایی بوده است! لیكن تفاوت بزرگ بتلهایم و آذرین در این است كه در باب مفاهیم مربوط به دوران گذار و اتحاد شوروی، قلههای متعددی توسط بتلهایم فتح شده است، كه پرچم آذرین حتی بر فراز تپهای كم ارزش نیز مشاهده نمیشود! مضافاً آنكه، ارزیابی آذرین از شخص بتلهایم نیز، دارای تناقض است. درنوشته خودموسوم به»درنقد سوسیالیسم عرفانی، دوران گذاربتلهایم«، از آذرین یكسو بتلهایم را ارائه دهنده: »روایات بورژوایی ازماركسیسم«، یعنی: »سخنگوی تئوریك 003
- Page 279 and 280: نافرمان اتحادیهها -
- Page 281 and 282: حزب پیشاهنگ - است.
- Page 283 and 284: تا در پاسخ به هر انت
- Page 285 and 286: اما در عرصه نظری،
- Page 287 and 288: و هم مخالف سلب حق تع
- Page 289 and 290: بلعكس، علیه توطئه
- Page 291 and 292: را زیر سؤال بردند.«
- Page 293 and 294: میسازد و نه بطور مط
- Page 295 and 296: را نسبت به این پدید
- Page 297 and 298: ساز و حیله جو، یا
- Page 299 and 300: جنبش توده ها، و هم
- Page 301 and 302: سال 2934 لوکزامبورگ ب
- Page 303 and 304: است كه قید دمكراسی
- Page 305 and 306: حزب »از هم میپاشد
- Page 307 and 308: علیه خود، ممانعت
- Page 309 and 310: پرولتری دردوران مع
- Page 311 and 312: از جامعه كه بر شالو
- Page 313 and 314: و مشخص وجود دارد،
- Page 315 and 316: ارتباط با قوانین تا
- Page 317 and 318: توضیح میدهد یا به ع
- Page 319 and 320: ماركسیسم »فروافت
- Page 321 and 322: و رویزیونیسم هرگز ب
- Page 323 and 324: دیالكتیكی ماتریالی
- Page 325 and 326: ضعفهای اساسی و حلقه
- Page 327 and 328: اكتبر كشانید؛ همان
- Page 329: ...« بحث بر سر به اصط
- Page 333 and 334: فتیش ساختن از برنام
- Page 335 and 336: آنجائی كه حاوی نكات
- Page 337 and 338: هنوزهیچ خطرجدی ای آ
- Page 339 and 340: از بتلهایم جلد 0 به
- Page 341 and 342: ماركسیسم و تشدید اخ
- Page 343 and 344: ولی این بحران مكاتب
- Page 345 and 346: انشعاب نیز اثری از
- Page 347 and 348: پاسخگوئی خویش، طب
- Page 349 and 350: اقتضای روز لباسی تا
- Page 351 and 352: )» 1۵ که در تمامی این
- Page 353 and 354: آفرین! نویسنده جز
- Page 355 and 356: پردهای است كه آذرین
- Page 357 and 358: پیشه کند! نویسنده
- Page 359 and 360: وسایپا(، ثانیاً
- Page 361 and 362: بله، اینجاست که ب
- Page 363 and 364: به عمل و اکسیون ِ صر
- Page 365 and 366: حزب كمونیست واقعی -
- Page 367 and 368: فقط در همین »شرای
- Page 369 and 370: دیگران با خوشنودی ت
- Page 371 and 372: )که تحت بحران سرما
- Page 373 and 374: »كمونیسم كارگری«
- Page 375 and 376: نویسنده »چشم اندا
- Page 377 and 378: ضرورت آن در دوران م
- Page 379 and 380: آلوده به اكونومیسم
در چین یك جنبش كمونیستی بود، كه همانا جنبش كمونیستی نبود )جلوی انفجار خنده<br />
خود را بگیرید!(<br />
...<br />
و اینكه جنبش كمونیستی یاد شده كه <strong>بعد</strong>اً به انحطاط و شكست<br />
انجامید، هرگز جنبش كمونیستی نبود زیرا كه اساساً »پرولتری نبود، به این معنی<br />
كه بیان حركت و <strong>مبارزه</strong> ضد سرمایهداری طبقه كارگر نبود، بلكه بیان... ملی گرایی<br />
بود«، و همچنین، این جنبش كمونیستی كه جنبش كمونیستی نبود، دارای یك<br />
حزب كمونیستی نیز بود كه آن نیز حزبی كمونیستی نبود زیرا به دنبال<br />
ناسیونالیستی خود«<br />
-<br />
دفاع از خط پرولتری ماركسیسم<br />
یعنی منافع بورژوایی خود<br />
-<br />
-<br />
»منافع<br />
بود و میكوشید آن را »در قالب<br />
لنینیسم جا بزند«، و هر كس با وجود این تحلیل<br />
پایهای)؟!(، باز هم نفهمیده كه باالخره چه چیزی »بود« و چه چیزی »نبود«، معلوم<br />
میشود كه حق دارد بگوید من »بحران« دارم و بهتر است برای مداوای خویش،<br />
ازاین »کمونیسم کارگری«که مارهبر آن هستیم درخواست مرخصی استعالجی کند!<br />
این است لُبّ كالم آذرین!<br />
خالصه آنكه، شیوه برخورد آذرین به انقالب چین، در واقع مشابه برخورد بتلهایم به<br />
انقالب روسیه است: از یكسو تأیید اینكه انقالب كمونیستی صورت پذیرفته و سپس<br />
منحط شده و قلب ماهیت داده است، و از سوی دیگر باطل نمودن رویكرد پیشین از<br />
طریق این سخن كه جنبش مزبور در اساس خود و از همان آغاز، جنبشی بورژوایی<br />
بوده است!<br />
لیكن تفاوت بزرگ بتلهایم و آذرین در این است كه در باب مفاهیم مربوط به دوران<br />
گذار و اتحاد شوروی، قلههای متعددی توسط بتلهایم فتح شده است، كه پرچم آذرین<br />
حتی بر فراز تپهای كم ارزش نیز مشاهده نمیشود!<br />
مضافاً آنكه، ارزیابی آذرین از شخص بتلهایم نیز، دارای تناقض است.<br />
درنوشته خودموسوم به»درنقد<br />
سوسیالیسم عرفانی، دوران گذاربتلهایم«، از<br />
آذرین<br />
یكسو<br />
بتلهایم را ارائه دهنده: »روایات بورژوایی ازماركسیسم«، یعنی: »سخنگوی تئوریك<br />
003