گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

روسیه،‏ یاهمانند آلمان؛ یابه شکل مطلوب پرولتاریا،‏ یابرضدآن.‏ واینکه فرایندمبارزه طبقاتی پرولتاریا گام های اساسی ومهمش را-‏ چه به پیش وچه به پس برمیدارد که شکل مشخصی از این تضاد،‏ امحاء یابد.‏ اما سویه ی دیگر این موضوع و انحراف قرینۀ جبرباوری - - فقط وقتی یعنی بی اعتنائی به دیالکتیک ماتریالیستی و اکتفا کردن به علوم تحصلی - چه پیامدهائی دارد؟ گفتیم که دیالکتیک هماناکلی ترین قوانین حاکم برطبیعت،‏ تاریخ بشری وتفکرانسانی است.‏ نکته با اهمیت این است که موضوع برسرکلی ترین است ونه کلی.‏ ‏)کلی ترین درترجمه فارسی آنتی دورینگ،‏ اشتباهاً‏ ‏»کلی«‏ ترجمه شده است.‏ درمتن انگلیسی most general آمده است که به معنای کلی ترین است(.‏ بعبارتی دیگر،‏ قوانین کلی طبیعت وتاریخ،‏ متعلق به قلمروهای ویژۀ علوم است،‏ مثال ً قوانین نیوتن درفیزیک و مکانیک،‏ قانون الوازیه درشیمی یا قوانین تکامل انواع درحوزه زیست شناسی.‏ اینها همه قوانین کلی هستند،‏ اصل تعیین کننده گی تکامل نیروهای مولد و به تبع آن مبارزه طبقاتی نیز،‏ درحوزه ماتریالیسم تاریخی،‏ کلی است،‏ اما تمامی این قوانین درواقع کلی ترین وعام ترین قوانین طبیعت،‏ تاریخ وتفکرنیستند،‏ بلکه دیالکتیک است که عام ترین و کلی ترین قوانین طبیعت،‏ تاریخ و تفکرمحسوب می شود یعنی عام ترین تجرید در این سه حوزه.‏ حال اگربراین کلی ترین قوانین طبیعت،‏ تاریخ وتفکر خط بطالن بکشیم و منکر وجود چنین قوانینی شویم چه رخ می دهد؟ پاسخ اینست:‏ یکپارچگی و انسجام درونی این سه حوزه راگسسته ایم یعنی دچاراین اشتباه شده ایم که گویا این سه حوزه کامال ً مستقل از یکدیگراند و هر حوزه قوانین مختص بخود و بی ارتباط با سایرحوزه ها دارد.‏ یک پیامد چنین اشتباهی اینست که گرفتار پوزتیویسم می شویم یعنی قائل به این میشویم که قوانین خاص ِ هرعلم،‏ آخرین تجریدها و تنها قوانین حاکم برآن حوزه می باشند یعنی علم گرائی صرف و بی نیازی به فلسفه و منطق.‏ و بدینسان قوانین مربوط به حوزه طبیعت کامال ً بی 020

ارتباط با قوانین تاریخ تصورمی شود:‏ انکار ماتریالیسم تاریخی.‏ نتیجه وخیم دیگراین تفکراینست که قوانین متعلق به حوزه تفکر،‏ کامالًبی ارتباط باقوانین جهان ماده ‏)طبیعت وتاریخ(‏ خواهد شد و قوانین حوزه تفکر،استقالل مطلق خواهدداشت وهیچ ارتباطی باجهان مادی نخواهدداشت:‏ ایده آلیسم ‏ِمحض.‏ حال اینکه اعتقاد به دیالکتیک به این عقیده منتج خواهد شدکه کلی ترین قوانین حاکم برتفکر از جنس همان کلی ترین قوانین حاکم برطبیعت وتاریخ است واین نگرشی مارکسیستی است.‏ به همین دلیل است که نگرش پوزتیویست هائی مانند اگوست کنت که علم گرای مطلق هستند و خود را از ایده آلیسم مبرا می دانند،‏ به ایده آلیسم منتهی می شود.‏ 111

روسیه،‏ یاهمانند آلمان؛ یابه شکل مطلوب پرولتاریا،‏ یابرضدآن.‏ واینکه فرایند<strong>مبارزه</strong><br />

<strong>طبقاتی</strong> پرولتاریا گام های اساسی ومهمش را-‏ چه به پیش وچه به پس<br />

برمیدارد که شکل مشخصی از این تضاد،‏ امحاء یابد.‏<br />

اما سویه ی دیگر این موضوع و انحراف قرینۀ جبرباوری<br />

-<br />

-<br />

فقط وقتی<br />

یعنی بی اعتنائی به<br />

دیالکتیک ماتریالیستی و اکتفا کردن به علوم تحصلی - چه پیامدهائی دارد؟<br />

گفتیم که دیالکتیک هماناکلی ترین قوانین حاکم برطبیعت،‏ تاریخ بشری وتفکرانسانی<br />

است.‏ نکته با اهمیت این است که موضوع برسرکلی ترین است ونه کلی.‏ ‏)کلی ترین<br />

درترجمه فارسی آنتی دورینگ،‏ اشتباهاً‏ ‏»کلی«‏ ترجمه شده است.‏ درمتن انگلیسی<br />

most<br />

general<br />

آمده است که به معنای کلی ترین است(.‏ بعبارتی دیگر،‏ قوانین کلی طبیعت<br />

وتاریخ،‏ متعلق به قلمروهای ویژۀ علوم است،‏ مثال ً قوانین نیوتن درفیزیک و<br />

مکانیک،‏ قانون الوازیه درشیمی یا قوانین تکامل انواع درحوزه زیست شناسی.‏ اینها<br />

همه قوانین کلی هستند،‏ اصل تعیین کننده گی تکامل نیروهای مولد و به تبع آن<br />

<strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong> نیز،‏ درحوزه ماتریالیسم تاریخی،‏ کلی است،‏ اما تمامی این قوانین<br />

درواقع کلی ترین وعام ترین قوانین طبیعت،‏ تاریخ وتفکرنیستند،‏ بلکه دیالکتیک<br />

است که عام ترین و کلی ترین قوانین طبیعت،‏ تاریخ و تفکرمحسوب می شود یعنی<br />

عام ترین تجرید در این سه حوزه.‏ حال اگربراین کلی ترین قوانین طبیعت،‏ تاریخ<br />

وتفکر خط بطالن بکشیم و منکر وجود چنین قوانینی شویم چه رخ می دهد؟<br />

پاسخ اینست:‏ یکپارچگی و انسجام درونی این سه حوزه راگسسته ایم یعنی دچاراین<br />

اشتباه شده ایم که گویا این سه حوزه کامال ً مستقل از یکدیگراند و هر حوزه قوانین<br />

مختص بخود و بی ارتباط با سایرحوزه ها دارد.‏ یک پیامد چنین اشتباهی اینست که<br />

گرفتار پوزتیویسم می شویم یعنی قائل به این میشویم که قوانین خاص ِ هرعلم،‏<br />

آخرین تجریدها و تنها قوانین حاکم برآن حوزه می باشند یعنی علم گرائی صرف و<br />

بی نیازی به فلسفه و منطق.‏ و بدینسان قوانین مربوط به حوزه طبیعت کامال ً بی<br />

020

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!