گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

پدید به بیان دیگر،‏ ناامیدی و درماندگی واحساس قرار گرفتن درتنگنا و بن بست،‏ عوامل آورنده ی آوانتوریسم به طورکلی و اتزویسم بطورخاص اند.‏ به عبارتی در زیر ‏ِالیه ی ظاهری شور و شوق و امید به آینده که درآوانتوریستها دیده میشود،‏ الیه های عمیقتر یأس و تحقیرشده گی ‏ِتاریخی،‏ گسترده است.‏ چه،‏ مبارزین پرشور و سرخورده و فاقد صبوری،‏ آنگاه که جنبش انقالبی مردم را مورد تهاجم و تحقیر می بینند و راه های عادی مقابله با آن و مجاری متعارف پیشین برای فعالیت انقالبی را مسدود و یا محدود می یابند،‏ شکیبائی را ازکف می نهند و چنین فعالیتی را بنفع فعالیت آنارشیستی رها می سازند.‏ لیکن كتاب لنین موسوم به ‏»ماتریالیسم و امپریوكریتیسیسم«‏ 4 ۵ بهرحال حمله اتزویستها را مهار میكند،‏ اما برای امحاء كامل این شكل از رویزیونیسم الزم بود تا زمینههای اجتماعی پیدایش آن نیز از بین برود،‏ كه این نیز تحقق مییابد:‏ جوشش مجدد چشمههای بهاری اعتصابات كارگری و متعاقباً‏ آغاز اعتالی انقالبی در سال .2921 چرا كه خیزش جنبش تودهای،‏ طبیعتاً‏ محیط یأس و ناامیدی پیشین را اساساً‏ دگرگون میكند؛ و زمانیكه توده ها خود رأساً‏ به مبارزه برخاستهاند،‏ سخن گفتن از ‏»كار مخفی صرف«‏ خنده دار خواهد بود.‏ در همین زمان است كه لنین مینویسد:‏ دیگر ‏)و صرفنظرکردن ازامکانات علنی(،‏ حرفی ‏»اكنون ما میبینیم كه این یأس آنارشیستی تا چه اندازه حاكی از كوتهنظری و كم دلی میباشد.«‏ ‏)»مقدرات تاریخی آموزش كارل ماركس«،‏ مارس 2920( بدین ترتیب توهم و ‏»ره گمكردهگی«‏ اتزویستها دیری نمیپاید و این جریان رویزیونیستی به كل مضمحل میگردد؛ بگونهای كه عمده رهبران آن نهایتاً‏ بسوی حزب بلشویك روی آور شده و در زمره رهبران انقالب اكتبر قرار میگیرند.‏ از همین بابت بود كه لنین در سال 2920 نوشت:‏ ‏»یكی از این انحرافات كه به ‏»وپریودی«ها مربوط 19 است و عبارت از نفی لزوم

فعالیت سوسیال دموكراتها در دوما و نفی لزوم استفاده از امكانهای علنی است تقریباً‏ بكلی از بین رفته.‏ در روسیه دیگر هیچیك از سوسیال دموكراتها این نظریات خطا و غیرماركسیستی را تبلیغ نمیكنند.«‏ ‏)»مسائل مورد مشاجره«،‏ آوریل 2920، م.‏ )027 آ.‏ ص بنابراین دیده میشود كه نه فقط پیدایش رویزیونیسم اتزویستی،‏ بل حتی امحاء نهایی آن،‏ با شرایط ابژكتیو جامعه روسیه،‏ سیر حركت و افت و خیز جنبش انقالبی،‏ هم پیوند است.‏ لیكن حال كه شرح مختصری از رویزیونیسم اتزویستی آورده شد،‏ باز میگردیم به ادامه بررسی رویزیونیسم منشویكی و سرنوشت آن.‏ خروج رویزیونیسم منشویكی ازدامنه ماركسیسم واقعه شکست انقالب هرگز موجب آن نمی شود که شرایط اجتماعی،‏ به همان نقطۀ پیش از یورش توده ها بازگردد.‏ بلکه این شکست،‏ همواره موجب عقب نشینی جنبش به نقطه ای بمراتب عقب تر و بدتر از آن خواهد شد.‏ و اینکه شکست جنبش هرچقدر سنگین تر و قاطع تر باشد،‏ امر»واگشت اجتماعی«‏ نیز شدیدتر خواهد بود.‏ برمبنای همین منطق ‏ِمبارزه طبقاتی است که می بینیم شکست انقالب آلمان درواقع یکی از پیش زمینه های بقدرت رسیدن فاشیزم هیتلری را فراهم می سازد.‏ و شکست ۵7 انقالب سال ایران نیز،‏ نه فقط سبب شدکه پرولتاریا تمامی دستاوردهای جزئی اش را از دست بدهد بلکه این فاجعه بصورت مصیبت و بالیی ظاهر شد که کل شرایط اجتماعی ایران،‏ به عصرتاریک اندیشی جدیدی بازگردد و پرولتاریا با شرایط کابوس گونه ای مواجه شود که از وضعیتی که تحت رژیم سابق داشت،‏ بمراتب بدتراست.‏ اما شكست انقالب 7- 293۵ روسیه و یأس ناشی از آن،‏ از یكسو منجر به پیدایش 03

فعالیت سوسیال دموكراتها در دوما و نفی لزوم استفاده از امكانهای علنی است تقریباً‏<br />

بكلی از بین رفته.‏ در روسیه دیگر هیچیك از سوسیال دموكراتها این نظریات خطا و<br />

غیرماركسیستی را تبلیغ نمیكنند.«‏ ‏)»مسائل مورد مشاجره«،‏ آوریل<br />

2920، م.‏<br />

)027<br />

آ.‏ ص<br />

بنابراین دیده میشود كه نه فقط پیدایش رویزیونیسم اتزویستی،‏ بل حتی امحاء نهایی<br />

آن،‏ با شرایط ابژكتیو جامعه روسیه،‏ سیر حركت و افت و خیز جنبش انقالبی،‏ هم<br />

پیوند است.‏<br />

لیكن حال كه شرح مختصری از رویزیونیسم اتزویستی آورده شد،‏ باز میگردیم به<br />

ادامه بررسی رویزیونیسم منشویكی و سرنوشت آن.‏<br />

خروج رویزیونیسم منشویكی ازدامنه ماركسیسم<br />

واقعه شکست انقالب هرگز موجب آن نمی شود که شرایط اجتماعی،‏ به همان نقطۀ<br />

پیش از یورش توده ها بازگردد.‏ بلکه این شکست،‏ همواره موجب عقب نشینی جنبش<br />

به نقطه ای بمراتب عقب تر و بدتر از آن خواهد شد.‏ و اینکه شکست جنبش هرچقدر<br />

سنگین تر و قاطع تر باشد،‏ امر»واگشت اجتماعی«‏ نیز شدیدتر خواهد بود.‏<br />

برمبنای همین منطق ‏ِ<strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong> است که می بینیم شکست انقالب آلمان درواقع<br />

یکی از پیش زمینه های بقدرت رسیدن فاشیزم هیتلری را فراهم می سازد.‏ و شکست<br />

۵7 انقالب سال<br />

ایران نیز،‏ نه فقط سبب شدکه پرولتاریا تمامی دستاوردهای جزئی<br />

اش را از دست بدهد بلکه این فاجعه بصورت مصیبت و بالیی ظاهر شد که کل<br />

شرایط اجتماعی ایران،‏ به عصرتاریک اندیشی جدیدی بازگردد و پرولتاریا با<br />

شرایط کابوس گونه ای مواجه شود که از وضعیتی که تحت رژیم سابق داشت،‏<br />

بمراتب بدتراست.‏<br />

اما شكست انقالب 7- 293۵ روسیه و یأس ناشی از آن،‏ از یكسو منجر به پیدایش<br />

03

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!