گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

- بکالمی دیگر،‏ گرایش طبیعی وذاتی قدرت - حتی قدرت پرولتری-‏ به سوی مطلق شدن است،‏ مگرآنکه بگونه ای همزمان سازوکارهای مؤثر نظارت براعمال قدرت نیزایجاد شودکه بتواند بخوبی نقش ترمزآن را ایفا کند.‏ لذا دمكراسی پایهای و نهادینه شده در دوران دیكتاتوری پرولتاریا،‏ مستلزم آن است كه دولت به توسط شوراهایی تشكیل و مهار شود كه منتخب خود كارگران هستند.‏ در غیراینصورت،‏ ‏»دیو ‏ِدولت«‏ كه پرولتاریا به ناگزیر آن را از بطری خارج ساخته تا ازآن درجهت تحقق پیش شرط هائی بهره گیردکه امحاء مناسبات سرمایه داری راامکان پذیر میسازد-‏ شرایط مطلوبی را خواهدیافت تا نهایتاً‏ و دوباره بر پرولتاریا مسلط شود.‏ یا به تشبیه ‏ِزیبای بتلهایم،‏ كه شاگرد جادوگر گوته را مثال میزند كه ارواحی را احضار كرد تا از آنها سواری بگیرد لیكن ماجرا به واقع مطابق میل او پیش نرفت.‏ بسخنی دیگر،‏ دوران دیکتاتوری پرولتاریا-‏ یعنی دوران حضور ‏ِدولت پرولتاریا-‏ درواقع دوران مبارزه ‏»مضمون«‏ با ‏»شکل«‏ است.‏ چراکه ‏»دولت«‏ اساساًمقوله ای بورژوائی است و پرولتاریا می کوشد آن یعنی شکلی که خود،‏ بالجبار ایجاد کرده است را ازطریق ‏ِرشد،تکامل و دگرگونی ‏ِمضمون،‏ دور بیاندازد.‏ همانگونه که جوجه پس ازطی نمودن سیر رشد ‏ِخود،‏ پوسته تخم را ازدرون می تراشد تا آنرا بشکند و رها شود.‏ بنابراین،‏ سرنوشت انقالب پرولتری ودیکتاتوری پرولتاریا از طریق این مبارزه میان مضمون و شکل،‏ تعیین میشود.]تعریف شانزده نکته ای لنین از دیالکتیک،‏ رابطه میان شکل و مضمون رانیزشامل میشود:‏ »2۵( مبارزه مضمون باشکل و برعکس،‏ دور انداختن شکل،‏ دگرگونی مضمون.«-‏ دفترهای فلسفی،‏ جلد‎01‎‏[.‏ بهرترتیب،‏ روند به حزب بلشویك،‏ در سال زیر مهمیز كشیدن دستگاههای دیكتاتوری پرولتاریا از سوی 2911 معطوف به اتحادیههای كارگری میشود و سایه شوم این بال بر سر این یك می افتد.‏ به جای آگاهی بخشیدن به اتحادیهها و پیشبرد سیاست اقناعی در قبال آنها،‏ ‏»جبر و تحمیل«‏ در پیش گرفته می شود.‏ بطوری که رهبران 177

نافرمان اتحادیهها - كه منتخب خود كارگران بودند - بتوسط استالین از سر راه برداشته میشوند تا جای خود را به پادوهایی بسپارند كه بگونه ای دربست مطیع و چاکر رهبری حزب بلشویك هستند؛ با این هدف كه گردن كشی و مقاومت اتحادیههای مستقل در مقابل خط مشی دیكته شده از سوی حزب،‏ در هم شكسته شود و دستور ‏»دولتی شدن ِ« اتحادیههای كارگری به اجرا درآید.‏ در صورتی كه اتحادیههای كارگری در دوران دیكتاتوری پرولتاریا نیز باید همچنان مستقل از دولت و احزاب ‏)و از آنجمله مستقل از حزب کمونیست(‏ باقی بمانند تا بتوانند سطح معیشت،‏ ساعات كار و بطور كلی شرایط كار و زندگی کارگران را در مقابل دولت خودشان،‏ محافظت كنند.‏ به عبارتی امر استقالل اتحادیهها در واقع همچون مكانیزم دفاعی طبیعی و ضروریای محسوب میشود كه باید محافظت شود؛ زیرا نقش خنثی سازی این تهدید را ایفاء میكند كه دولت پرولتاریا احیاناً‏ بخواهد به نیابت از ‏»طبقه انتزاعی«،‏ با تعرض به شرایط كار و زندگی ‏»افراد فدای هدف نهایی واقعی ِ« - یا به تعبیر استالینیسم - این طبقه،‏ زندگی روزمره آنها را صنعتی شدن فوق شتابان به سوی ‏»پیروزی نهائی سوسیالیسم دریک کشورتنها«‏ كند.‏ كاركرد اتحادیههای كارگری مستقل،‏ آن است كه در مقابل این وسوسه غلط و خطرناك حزب کمونیست و دولت پرولتری ایستادهگی كنند كه احیاناً‏ بخواهد هم خود وهم نسلی را بطور كامل قربانی كند تا ‏)به زعم خویش(،‏ نسل های بعدی در رفاه و آزادی زندگی كنند.‏ و بیك كالم،‏ اتحادیههای كارگری در دوران دیكتاتوری پرولتاریا،‏ در واقع نقش ترمز این گرایش بالقوه یا بالفعل دولت كارگری را ایفاء میكند،‏ یا به عبارتی،‏ تعارض موجود و واقعی میان قطبین این تضاد - - یعنی از یكسو خواست بهبود شرایط كار و سطح زندگی افراد این طبقه،‏ و از سوی دیگر سیاستهای مربوط به تحقق هدف نهایی پرولتاریا را تعدیل و باالنس می نماید.‏ 171

نافرمان اتحادیهها<br />

-<br />

كه منتخب خود كارگران بودند<br />

-<br />

بتوسط استالین از سر راه<br />

برداشته میشوند تا جای خود را به پادوهایی بسپارند كه بگونه ای دربست مطیع و<br />

چاکر رهبری حزب بلشویك هستند؛ با این هدف كه گردن كشی و مقاومت<br />

اتحادیههای مستقل در مقابل خط مشی دیكته شده از سوی حزب،‏ در هم شكسته شود<br />

و دستور ‏»دولتی شدن ِ« اتحادیههای كارگری به اجرا درآید.‏ در صورتی كه<br />

اتحادیههای كارگری در دوران دیكتاتوری پرولتاریا نیز باید همچنان مستقل از<br />

دولت و احزاب ‏)و از آنجمله مستقل از حزب کمونیست(‏ باقی بمانند تا بتوانند سطح<br />

معیشت،‏ ساعات كار و بطور كلی شرایط كار و زندگی کارگران را در مقابل دولت<br />

خودشان،‏ محافظت كنند.‏<br />

به عبارتی امر استقالل اتحادیهها در واقع همچون مكانیزم دفاعی طبیعی و<br />

ضروریای محسوب میشود كه باید محافظت شود؛ زیرا نقش خنثی سازی این تهدید<br />

را ایفاء میكند كه دولت پرولتاریا احیاناً‏ بخواهد به نیابت از ‏»طبقه انتزاعی«،‏ با<br />

تعرض به شرایط كار و زندگی ‏»افراد<br />

فدای هدف نهایی<br />

واقعی ِ«<br />

-<br />

یا به تعبیر استالینیسم<br />

-<br />

این طبقه،‏ زندگی روزمره آنها را<br />

صنعتی شدن فوق شتابان به سوی<br />

‏»پیروزی نهائی سوسیالیسم دریک کشورتنها«‏ كند.‏ كاركرد اتحادیههای كارگری<br />

مستقل،‏ آن است كه در مقابل این وسوسه غلط و خطرناك حزب کمونیست و دولت<br />

پرولتری ایستادهگی كنند كه احیاناً‏ بخواهد هم خود وهم نسلی را بطور كامل قربانی<br />

كند تا ‏)به زعم خویش(،‏ نسل های <strong>بعد</strong>ی در رفاه و آزادی زندگی كنند.‏ و بیك كالم،‏<br />

اتحادیههای كارگری در دوران دیكتاتوری پرولتاریا،‏ در واقع نقش ترمز این گرایش<br />

بالقوه یا بالفعل دولت كارگری را ایفاء میكند،‏ یا به عبارتی،‏ تعارض موجود و واقعی<br />

میان قطبین این تضاد<br />

-<br />

-<br />

یعنی از یكسو خواست بهبود شرایط كار و سطح زندگی<br />

افراد این طبقه،‏ و از سوی دیگر سیاستهای مربوط به تحقق هدف نهایی پرولتاریا را<br />

تعدیل و باالنس می نماید.‏<br />

171

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!