گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

نشد،‏ ضعفی كه این بنا را سست نموده یعنی فرایافت چشمگیر و خالقانه وی را،‏ بیمقدار و بیاعتبار كرد و در محاق فرو برد؛ لذا سبب شد که همان حد از روشنی و شناخت نسبی اما بسیار با ارزش ارائه شده از سوی وی،‏ چه ازطریق هم عصران او و چه طی دهههای بعدی،‏ دوباره به تاریكی كامل فرو رود و بكلی متروك شود؛ یا،‏ از طریق گفتاری همچون ‏»رویزیونیسم همان بورژوازی در لباس سوسیالیسم است«‏ در واقع چنان مخدوش و تحریف شود كه دیگر قابل بازشناختن نیست.‏ ‏)بنابر آنچه كه در این نوشتار در باب مفهوم حقیقی رویزیونیسم گفته شد من دیگر لزومی نمیبینم درباره نظریههای بیپایهای همچون ‏»رویزیونیسم پوپولیستی«‏ كه حكمت و آذرین خودشان را یك عمر با آن سرگرم كرده بودند،‏ سخن بگویم(.‏ خالصه آنكه،‏ به نظریه لنین بایدهمچون نور اولیه ای نگریست که از درز پرده،‏ پی کشف چیزها آمده است.‏ بارقه های درخشانی که میکوشد سویه پنهان این فرایند کلیت ‏)یعنی مبارزه پرولتاریا بسوی رهائی(‏ را،‏ روشن سازد.‏ لذا با گره گشایی فلسفی از سیر حركت ماركسیسم بتوسط این قلم-‏ یا بعبارتی،‏ با عرضه تئوری گشتاورد مارکسیسم بعنوان بعد ‏ِتاریک نظریه رهائی پرولتاریا در دوران امپریالیسم - « كاری صورت نپذیرفته مگر ادامه دادنش در همان مسیر نگرش لنین و تكمیل آن.‏ امری كه نظریه ‏»حزب انقالبیون حرفهای«‏ لنین را بر بنیادهای فلسفی محکم و مطمئن قرار میدهد كه خود او از فراهم ساختن آن،‏ باز مانده بود؛ بگونهای كه دیگر امكان ترك و تحریف آن به سادگی میسر نباشد.‏ امری كه به مفهوم مطرح شدن جنبه جدیدی از دیالكتیك ماركسیستی،‏ و ایجاد رابطه نوینی میان فلسفه و انقالب است و با این سخن ماركس به سهولت رابطه برقرار میكند:‏ همانگونه كه فلسفه در پرولتاریا سالح مادی خویش را مییابد،‏ پرولتاریا نیز در فلسفه سالح معنوی خود را خواهد یافت«.‏ وانگهی،‏ این شناخت،‏ درعین حال،‏ بحث پربارلوکاچ درباب ‏»آگاهی طبقاتی تناقض 11۵

بار پرولتاریا«‏ رابه نتیجه منطقی اش می رساند وآنرا تکمیل می کند.‏ وسرانجام الزم به ذکراست آنچه که دردفتر حاضر و بویژه درفصل اول آن،‏ درباب مفهوم رویزیونیسم ازدیدگاه لنین ‏)ازطریق ارائه نقل قولهای خودش(‏ آورده شده است،‏ عیناً‏ ازسوی نگارنده این سطور درجزوه ای مربوط به سال یعنی تفسیرلنین از کارگر،‏ گرایش به»پختگی«‏ 2012 رویزیونیسم بمثابه جناحی ازحزب انقالبی مطرح شده بود.‏ ‏)کمونیستی(‏ طبقه آن،‏ و تفاوت ماهوی رویزیونیسم با»سوسیال-‏ امپریالیسم«.‏ ازاینرو چنین نظریه ای برای کسانی که درجریان مباحثات آن دوران قرارداشتند،‏ نظریه ای آشناست.‏ بااین تفاوت که موضوع موردنظر،‏ درآن زمان وآن جزوه،‏ صرفاً‏ درهمان محدوده ای مطرح شده بودکه لنین مورد نظر قرارمیدهد و نه بیشتر،‏ ونه بعد فلسفی ‏ِآن.‏ هشدار نادیده گرفته شده رزالوکزامبورگ موضوع بسیار با اهمیت آن است كه واكنش لنین در مقابل ظهور رویزیونیسم ‏)در دوران امپریالیسم(،‏ و طرح وی در باب سختار حزب طبقه كارگر،‏ در واقع دارای دو نكته بود.‏ وی از یكسو و بدرستی نظریه حزب انقالبیون حرفهای را در مقابل نظریه حزب تودهای مدل آلمان قرار میدهد تا رویزیونیسم را مادیاش در درون حزب - - می سازدکه به زعم وی نقش مکمل ِ این « از طریق محدود ساختن پایه قابل مهار گرداند؛ و از سوی دیگر نظریهای رامطرح مهار«‏ را ایفا میکند.‏ وآن اینکه - - برخالف دموکراسی ای که برطبق نظرمارکس وانگلس در حزب آلمان وجود داشت لنین با قائل شدن اختیارات بیحد و حصر برای كمیته مركزی در مقابل كل حزب ‏)و شخص دبیركل درمقابل كمیته مركزی(،‏ سعی دارد كه پروژه كنترل رویزیونیسم را استحكام بخشد و تكمیل كند.‏ 111

بار پرولتاریا«‏ رابه نتیجه منطقی اش می رساند وآنرا تکمیل می کند.‏<br />

وسرانجام الزم به ذکراست آنچه که دردفتر حاضر و بویژه درفصل اول آن،‏ درباب<br />

مفهوم رویزیونیسم ازدیدگاه لنین ‏)ازطریق ارائه نقل قولهای خودش(‏ آورده شده است،‏<br />

عیناً‏ ازسوی نگارنده این سطور درجزوه ای مربوط به سال<br />

یعنی تفسیرلنین از<br />

کارگر،‏ گرایش به»پختگی«‏<br />

2012<br />

رویزیونیسم <strong>بمثابه</strong> جناحی ازحزب انقالبی<br />

مطرح شده بود.‏<br />

‏)کمونیستی(‏<br />

طبقه<br />

آن،‏ و تفاوت ماهوی رویزیونیسم با»سوسیال-‏<br />

امپریالیسم«.‏ ازاینرو چنین نظریه ای برای کسانی که درجریان مباحثات آن دوران<br />

قرارداشتند،‏ نظریه ای آشناست.‏ بااین تفاوت که موضوع موردنظر،‏ درآن زمان وآن<br />

جزوه،‏ صرفاً‏ درهمان محدوده ای مطرح شده بودکه لنین مورد نظر قرارمیدهد و نه<br />

بیشتر،‏ ونه <strong>بعد</strong> فلسفی ‏ِآن.‏<br />

هشدار نادیده گرفته شده رزالوکزامبورگ<br />

موضوع بسیار با اهمیت آن است كه واكنش لنین در مقابل ظهور رویزیونیسم ‏)در<br />

دوران امپریالیسم(،‏ و طرح وی در باب سختار حزب طبقه كارگر،‏ در واقع دارای دو<br />

نكته بود.‏<br />

وی از یكسو و بدرستی نظریه حزب انقالبیون حرفهای را در مقابل نظریه حزب<br />

تودهای مدل آلمان قرار میدهد تا رویزیونیسم را<br />

مادیاش در درون حزب<br />

-<br />

-<br />

می سازدکه به زعم وی نقش مکمل ِ این<br />

«<br />

از طریق محدود ساختن پایه<br />

قابل مهار گرداند؛ و از سوی دیگر نظریهای رامطرح<br />

مهار«‏ را ایفا میکند.‏ وآن اینکه<br />

-<br />

-<br />

برخالف دموکراسی ای که برطبق نظرمارکس وانگلس در حزب آلمان وجود داشت<br />

لنین با قائل شدن اختیارات بیحد و حصر برای كمیته مركزی در مقابل كل حزب<br />

‏)و شخص دبیركل درمقابل كمیته مركزی(،‏ سعی دارد كه پروژه كنترل رویزیونیسم<br />

را استحكام بخشد و تكمیل كند.‏<br />

111

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!