گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
مطالبی از قبیل « فراگرد شدمان ماركسیسم«، « قانون دیالكتیكی تكامل آن«، « نفی و سپس نفی نفی«، « جهش دیالكتیكی«، نپرداخته و حتی یكبار و محض نمونه، در این رابطه از چنین اصطالحاتی فلسفی استفاده نكرده است. لیكن در پاسخ باید گفت كه روند عمومی و خط سیر استدالالت لنین كه در چند - مقاله وی آمده و در نوشته حاضر نیز مورد بررسی و نقل قول واقع شده است - درحقیقت نشانگر آن است كه این موضوع درسطح اقتصادی و همچنین سیاسی و لذا استنتاجات عملیاش، بتوسط خود لنین تئوریزه و پیگیری شده است. لیكن واقعیتی غیرقابل انكار است كه لنین در هیچ كجا پرتو روشنگرانه فلسفی، بر نظریه و فرایافت سازمانی خود، نیفكنده است. بلكه به عبارتی دیگر، آنچه كه ازسوی لنین در پرده ابهام رهامیشود این حقیقت راشامل میشد كه »دیالكتیك«، نه فقط کلی ترین قانون تكامل طبیعت، جامعه و تفكر است، )این قانون( بر سیر حركت خود ماركسیسم نیز فرمانفرماست. لیكن نظریه »حزب انقالبیون حرفهای«، چنانچه در سطح اقتصادی و سیاسی فرو نمانده بلكه به بلندای خرد فلسفی صعود میكرد، آنگاه این نتیجهگیری پربار را به ارمغان داشت كه: »نفی مضاعف« همچون یگانه معبری محسوب میشود كه ماركسیسم در اجبار است تا از آن عبور كند، والغیر. این همان نقطه اوج فرایافت علمی و تاریخی تلقی میگردد كه به آشكار ساختن قانون مطلق سیر این حركت تكاملی، میانجامد. یعنی همان چیزی كه به نظریه لنین درباب »حزب انقالبیون حرفهای«، جامعیت می بخشد و هرگونه »تردید« درباره احتمال كارآمد بودن احزابی با ساختار »تودهای و بدون فراكسیون« را بكلی میزداید. - لیكن و برخالف كوته فكران خرده بورژوا همچون ایرج آذرین كه منكر اهمیت حیاتی رابطه میان فلسفه و انقالب هستند - سیر حركت ماركسیسم، لنین را از درك اهمیت 1۵9 درست همین ناشناخته ماندن بعد فلسفی انقالبی استنتاج عملیاش )مبنی بر
حزب انقالبیون حرفهای( بازداشت ولذا نسبت به خصلت عام و جهانشمول فرایافت خود، دچارتشکیک و تردید شد؛ بطوری كه این امكان را همچنان گشوده میدید كه حزب مدل آلمانی نیز بتواند كارساز بیافتد. بارزترین گواه این »تردید و دودلی ِ« لنین، بهت و حیرت او بود آنگاه كه با اطالعیه »سوسیال- شوونیستی« حزب آلمان روبرو شد. امری كه بسیاری ازتحلیل گران اتحاد شوروی به آن اشاره نموده واز جمله جان ریز در »جبر انقالب«، درباره آن مینویسد: »وقوع جنگ جهانی اول برای لنین مایه شگفتی نبود اما فروپاشی بینالملل دوم ضربهای تمام عیار بر او وارد آورد. ضربه چنان سخت بود كه لنین گمان برد نسخه فورورتس ]»به پیش«[، روزنامه حزب سوسیال دمكراسی آلمان، كه اعالم میداشت كه نمایندگان پارلمان اس. یپ جعل و فریبی بیش نیست.« .دی. به اعتبارات جنگی قیصر آلمان رأی مثبت دادهاند بعبارتی وارد شدن این شُك و این »ضربه تمام عیار« به لنین و ناباوری او، فقط یك معنا میتوانست داشته باشد؛ و آن اینكه وی به ارزش عام و جهانشمول نظریه خود - یا، دستكم - واقف نبود عدم تجرید ِهمان قانونی بودکه درفوق گفته شد. در آن »تردید« می ورزید. واین امردر واقع ودقیقاً نتیجه ی بدیگر سخن، هر چند كه لنین در انتخاب مسیر مبارزه در روسیه، كامال ً مصمم بود و بهیچ وجه نه زیر بار »آسان گیری در شرایط عضویت »آشتی طلبی« برخوردار نبود. میداد. » می رفت و نه تن به اما در برخورد به وضعیت آلمان، از چنین عزم راسخی به عبارتی لنین از یكسو »خروج« رویزیونیسم از حیطه داخلی ماركسیسم و حزب پرولتری را پیش بینی میكرد، و از سوی دیگر دچار این تردید و دودلی بود كه ممكن است حزب آلمان نیز- هر چند از مسیری دیگر- لیكن به همان هدف مطلوب برسد. و اینكه نقصان فلسفی یاد شده در فوق، چنین تردید و توهمی را در لنین ایجاد كرده بود. این اشتباه درعین حال از طریق واقعیت های ظاهری اما 113
- Page 209 and 210: كه چرا »مسئله ایج
- Page 211 and 212: همان كارخانه، درگ
- Page 213 and 214: تشخیص و به زبان خود
- Page 215 and 216: ( بی» ابژكتیو جامع
- Page 217 and 218: و كالم آخر آنكه، ك
- Page 219 and 220: فصل پنجم لوكاچ و آگ
- Page 221 and 222: در دوران امپریالیس
- Page 223 and 224: از اینرو حضور دائمی
- Page 225 and 226: »تطابق كلی بین تق
- Page 227 and 228: بعبارتی دیگر و همان
- Page 229 and 230: بلكه پیكارهای هموا
- Page 231 and 232: و تنگاتنگ با مبارزه
- Page 233 and 234: پاسخی در خور به معض
- Page 235 and 236: درایجاد زمینه برای
- Page 237 and 238: - برمیانگیزاند، ت
- Page 239 and 240: اندیشه و آراء، کا
- Page 241 and 242: آنارشیستی« دارند
- Page 243 and 244: انحطاط آن را بشارت
- Page 245 and 246: اما این سطحی نگری و
- Page 247 and 248: انگیزههای درونی خو
- Page 249 and 250: و اینكه اگر ماركسیس
- Page 251 and 252: است و نه به معنی انج
- Page 253 and 254: قدرت سیاسی بتوسط پر
- Page 255 and 256: آنچه كه این تفكر كم
- Page 257 and 258: لیکن دریک جمعبندی ا
- Page 259: یعنی آنگاه كه صحبت
- Page 263 and 264: محسوب می شد که لنین
- Page 265 and 266: به حد مكفی، یعنی ف
- Page 267 and 268: بار پرولتاریا« را
- Page 269 and 270: كافی است متذكر شویم
- Page 271 and 272: حال، یعنی پس از ای
- Page 273 and 274: ر) به عبارتی دیگر،
- Page 275 and 276: حزب بلشویک دراین دو
- Page 277 and 278: و نقصان های نظری وب
- Page 279 and 280: نافرمان اتحادیهها -
- Page 281 and 282: حزب پیشاهنگ - است.
- Page 283 and 284: تا در پاسخ به هر انت
- Page 285 and 286: اما در عرصه نظری،
- Page 287 and 288: و هم مخالف سلب حق تع
- Page 289 and 290: بلعكس، علیه توطئه
- Page 291 and 292: را زیر سؤال بردند.«
- Page 293 and 294: میسازد و نه بطور مط
- Page 295 and 296: را نسبت به این پدید
- Page 297 and 298: ساز و حیله جو، یا
- Page 299 and 300: جنبش توده ها، و هم
- Page 301 and 302: سال 2934 لوکزامبورگ ب
- Page 303 and 304: است كه قید دمكراسی
- Page 305 and 306: حزب »از هم میپاشد
- Page 307 and 308: علیه خود، ممانعت
- Page 309 and 310: پرولتری دردوران مع
مطالبی از قبیل « فراگرد شدمان ماركسیسم«، « قانون دیالكتیكی تكامل آن«، « نفی<br />
و سپس نفی نفی«،<br />
«<br />
جهش دیالكتیكی«، نپرداخته و حتی یكبار و محض نمونه، در<br />
این رابطه از چنین اصطالحاتی فلسفی استفاده نكرده است.<br />
لیكن در پاسخ باید گفت كه روند عمومی و خط سیر استدالالت لنین<br />
كه در چند -<br />
مقاله وی آمده و در نوشته حاضر نیز مورد بررسی و نقل قول واقع شده است<br />
-<br />
درحقیقت نشانگر آن است كه این موضوع درسطح اقتصادی و همچنین سیاسی و لذا<br />
استنتاجات عملیاش، بتوسط خود لنین تئوریزه و پیگیری شده است. لیكن واقعیتی<br />
غیرقابل انكار است كه لنین در هیچ كجا پرتو روشنگرانه فلسفی، بر نظریه و<br />
فرایافت سازمانی خود، نیفكنده است.<br />
بلكه<br />
به عبارتی دیگر، آنچه كه ازسوی لنین در پرده ابهام رهامیشود این حقیقت راشامل<br />
میشد كه »دیالكتیك«، نه فقط کلی ترین قانون تكامل طبیعت، جامعه و تفكر است،<br />
)این قانون(<br />
بر سیر حركت خود ماركسیسم نیز فرمانفرماست.<br />
لیكن نظریه<br />
»حزب انقالبیون حرفهای«، چنانچه در سطح اقتصادی و سیاسی فرو نمانده بلكه به<br />
بلندای خرد فلسفی صعود میكرد، آنگاه این نتیجهگیری پربار را به ارمغان داشت<br />
كه: »نفی مضاعف« همچون یگانه معبری محسوب میشود كه ماركسیسم در اجبار<br />
است تا از آن عبور كند، والغیر. این همان نقطه اوج فرایافت علمی و تاریخی تلقی<br />
میگردد كه به آشكار ساختن قانون مطلق سیر این حركت تكاملی، میانجامد. یعنی<br />
همان چیزی كه به نظریه لنین درباب<br />
»حزب انقالبیون حرفهای«،<br />
جامعیت می<br />
بخشد و هرگونه »تردید« درباره احتمال كارآمد بودن احزابی با ساختار »تودهای و<br />
بدون فراكسیون« را بكلی میزداید.<br />
- لیكن<br />
و برخالف كوته فكران خرده بورژوا همچون ایرج آذرین كه منكر اهمیت<br />
حیاتی رابطه میان فلسفه و انقالب هستند<br />
-<br />
سیر حركت <strong>ماركسیسم،</strong> لنین را از درك اهمیت<br />
1۵9<br />
درست همین ناشناخته ماندن <strong>بعد</strong> فلسفی<br />
انقالبی استنتاج عملیاش )مبنی بر