گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
این شرط، کارگران سندیکالیست راعمال ً کنارگذاشته است. اما اساسنامه یادشده دچارتناقض گوی )یک بام ودوهوا( نیزهست. چراکه درعین حال قید میکند که ازایجاد سندیکاها استقبال خواهدکرد؛ یعنی همان کارگران سندیکالیست که دریکجای اساسنامه، ازتشکل توده ای رانده میشوند درجائی دیگربه آن فراخوانده میشوند! این نگاه ایدئولوژیک به تشکل توده ای وتعیین نمودن این شرط و شروط بازدارنده، مختص به آذرین، پایدار وحکیمی نبوده، بلکه به انحاء مختلف و به درجات گوناگون تمامی کمیته ها را نیزآلوده ساخته است)کمیته پیگیری هرچندکه درسطح اساسنامه اش ازآن مبرا است، اما این به آن معنانیست که این تفکرنادرست درآن وجود ندارد وعمل نمیکند(؛ بگونه ای که شورای همکاری از بدو تاسیس تاکنون، درگرداب آن دست و پا میزند، و شرایطی فراهم است که تحت آن، آنارکوسندیکالیسم نوع ِ و اینبار - - آن »خجول ِ« همچنان میدان داراست و سر رشته امور را در دست دارد. و کالم آخرآنکه، عدم درک ازتفاوت و تمایز میان دو حوزه فعالیت - حزب سازی و ایجاد تشکل توده ای - یعنی آنچه که میتوان آن را رویکرد ایدئولوژیک به تشکل توده ای نامید، تنگ نظری و تمایل به دارودسته سازی را بعنوان پی آیند ناگزیر و طبیعی خویش بهمراه می آورد. واینکه درک وفهم این « تفاوت وتمایز«، درواقع همان کلیدی است که قفل بسته وضعیت آچمزنمای کنونی با آن بازمیشود. درغیراین صورت تعجب آورنخواهد بودکه ببینیم»تشکل شورای همکاری« روی دست آنها باد کرده است و سرنوشت آن بهتراز »اتحاد کمیته های کارگری« و »کمیته هماهنگی« نیست. یعنی کمیته هائی که منحل بشوند یا نشوند، بهرحال اهدافشان درایجاد تشکیالت توده ای، از روی کاغذ فراتر نرفته و نخواهد رفت. 127
فصل پنجم لوكاچ و آگاهی طبقاتی پیش از آنكه به چگونگی رویكرد لوكاچ در باب رویزیونیسم بپردازیم، ابتداً شرح و تفسیردرخشان وی درباره »آگاهی متناقض« را مورد بررسی مختصر قرار میدهیم. سخن لوكاچ مبنی بر این است كه پیشرفت مبارزه طبقاتی پرولتاریا در واقع محصول ارتباط دیالكتیكی میان آگاهی و جنبش، یعنی محصول »فرایند دیالكتیكی تنگاتنگ كنش متقابل میان موقعیت اجتماعی - تاریخی وآگاهی طبقاتی پرولتاریا« است.2 و اینكه خود ِ »آگاهی طبقاتی« از دید لوكاچ، آگاهی تناقض بار است: »...آگاهی طبقاتی میبایست حاوی تضادی دیالكتیكی میان منافع بیواسطه و هدفهای درازمدت و نهایی، میان عوامل جداگانه و منفرد و كل باشد. زیرا عوامل جداگانه و منفرد، و موقعیت مشخص با درخواستهای مشخصاش به مقتضای سرشت خود جزیی جداییناپذیر از جامعه سرمایهداری موجود، تحت حاكمیت قوانین این جامعه و تابع ساختار اقتصادی آن است. منافع بیواسطه فقط هنگامی در یك دیدگاه تام و تمام ادغام میشوند و با هدف نهائی فرایند مرتبط میگردند و انقالبی میشوند كه به طور مشخص و آگاهانه به فراسوی محدودههای جامعه سرمایهداری گذر كنند.«1 لوكاچ در توضیح بیشتر این موضوع، سخن از آن میدارد كه تغییر در آگاهی طبقاتی همواره بصورتی ناهمگون و ناموزون انجام میشود: »كارگران در كشورها، صنایع و اتحادیهها و كارگاههای مختلف در زمانهای مختلف با شدت و حدّت مختلف درگیر مبارزه میشوند و با درجات مختلفی از آگاهی طبقاتی سربرمیآورند. پیدایش آگاهی طبقاتی روشن به یك ضرب و به شیوهای منسجم و منظم روی نمیدهد. زیرا فقط مراحل ملی و اجتماعی در كار نیستند بلكه همچنین در الیههای واحدی از كارگران درجات مختلفی از آگاهی طبقاتی وجود دارد.«0 121
- Page 167 and 168: جهان را اداره می کن
- Page 169 and 170: بودکه درسالهای اول
- Page 171 and 172: اعتقاد به دیالكتیك
- Page 173 and 174: تقصیر ما نیست؛ زیرا
- Page 175 and 176: »آمیزش علم و طبقه
- Page 177 and 178: پیروی از ایشان - نگا
- Page 179 and 180: است و خود آنان بطور
- Page 181 and 182: )آنگونه که پایدار
- Page 183 and 184: ماركسیستها و رویزی
- Page 185 and 186: شده از آنجائی كه ار
- Page 187 and 188: ص) بین منافع بیواس
- Page 189 and 190: ص) ص) همچنین:
- Page 191 and 192: كارگر بوده و تنها پ
- Page 193 and 194: همچون »جنبش همبست
- Page 195 and 196: معرفی کرد، پایدار
- Page 197 and 198: اشتباه این دو- الب
- Page 199 and 200: تاخیر صورت می گیرد«
- Page 201 and 202: لیكن نویسنده جزوه
- Page 203 and 204: ص) همانگونه که مشا
- Page 205 and 206: نمودار میشد، هم ا
- Page 207 and 208: وابسته به همین تشكل
- Page 209 and 210: كه چرا »مسئله ایج
- Page 211 and 212: همان كارخانه، درگ
- Page 213 and 214: تشخیص و به زبان خود
- Page 215 and 216: ( بی» ابژكتیو جامع
- Page 217: و كالم آخر آنكه، ك
- Page 221 and 222: در دوران امپریالیس
- Page 223 and 224: از اینرو حضور دائمی
- Page 225 and 226: »تطابق كلی بین تق
- Page 227 and 228: بعبارتی دیگر و همان
- Page 229 and 230: بلكه پیكارهای هموا
- Page 231 and 232: و تنگاتنگ با مبارزه
- Page 233 and 234: پاسخی در خور به معض
- Page 235 and 236: درایجاد زمینه برای
- Page 237 and 238: - برمیانگیزاند، ت
- Page 239 and 240: اندیشه و آراء، کا
- Page 241 and 242: آنارشیستی« دارند
- Page 243 and 244: انحطاط آن را بشارت
- Page 245 and 246: اما این سطحی نگری و
- Page 247 and 248: انگیزههای درونی خو
- Page 249 and 250: و اینكه اگر ماركسیس
- Page 251 and 252: است و نه به معنی انج
- Page 253 and 254: قدرت سیاسی بتوسط پر
- Page 255 and 256: آنچه كه این تفكر كم
- Page 257 and 258: لیکن دریک جمعبندی ا
- Page 259 and 260: یعنی آنگاه كه صحبت
- Page 261 and 262: حزب انقالبیون حرفه
- Page 263 and 264: محسوب می شد که لنین
- Page 265 and 266: به حد مكفی، یعنی ف
- Page 267 and 268: بار پرولتاریا« را
فصل پنجم<br />
لوكاچ و آگاهی <strong>طبقاتی</strong><br />
پیش از آنكه به چگونگی رویكرد لوكاچ در باب رویزیونیسم بپردازیم، ابتداً شرح و<br />
تفسیردرخشان وی درباره »آگاهی متناقض« را مورد بررسی مختصر قرار میدهیم.<br />
سخن لوكاچ مبنی بر این است كه پیشرفت <strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong> پرولتاریا در واقع<br />
محصول ارتباط دیالكتیكی میان آگاهی و جنبش، یعنی محصول »فرایند دیالكتیكی<br />
تنگاتنگ كنش متقابل میان موقعیت اجتماعی<br />
-<br />
تاریخی وآگاهی <strong>طبقاتی</strong> پرولتاریا«<br />
است.2 و اینكه خود ِ »آگاهی <strong>طبقاتی</strong>« از دید لوكاچ، آگاهی تناقض بار است:<br />
»...آگاهی <strong>طبقاتی</strong> میبایست حاوی تضادی دیالكتیكی میان منافع بیواسطه و هدفهای<br />
درازمدت و نهایی، میان عوامل جداگانه و منفرد و كل باشد. زیرا عوامل جداگانه و<br />
منفرد، و موقعیت مشخص با درخواستهای مشخصاش به مقتضای سرشت خود<br />
جزیی جداییناپذیر از جامعه سرمایهداری موجود، تحت حاكمیت قوانین این جامعه<br />
و تابع ساختار اقتصادی آن است. منافع بیواسطه فقط هنگامی در یك دیدگاه تام و<br />
تمام ادغام میشوند و با هدف نهائی فرایند مرتبط میگردند و انقالبی میشوند كه به<br />
طور مشخص و آگاهانه به فراسوی محدودههای جامعه سرمایهداری گذر كنند.«1<br />
لوكاچ در توضیح بیشتر این موضوع، سخن از آن میدارد كه تغییر در آگاهی <strong>طبقاتی</strong><br />
همواره بصورتی ناهمگون و ناموزون انجام میشود:<br />
»كارگران در كشورها، صنایع و اتحادیهها و كارگاههای مختلف در زمانهای<br />
مختلف با شدت و حدّت مختلف درگیر <strong>مبارزه</strong> میشوند و با درجات مختلفی از آگاهی<br />
<strong>طبقاتی</strong> سربرمیآورند. پیدایش آگاهی <strong>طبقاتی</strong> روشن به یك ضرب و به شیوهای<br />
منسجم و منظم روی نمیدهد. زیرا فقط مراحل ملی و اجتماعی در كار نیستند بلكه<br />
همچنین در الیههای واحدی از كارگران درجات مختلفی از آگاهی <strong>طبقاتی</strong> وجود<br />
دارد.«0<br />
121