گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

بینیم رویكردی كه برخوردهای»‏ فلسفی ومتدولوژیک«‏ راکارسازنمیداند مستعد آن است كه سرانجام عمال ً عنوان سازد كه حزب كمونیست،‏ کارسازنیست!‏ لیكن و بدینسان رابطه و پیوند فكری میان آذرین و پایدار،‏ آشكار میشود.‏ چه،‏ آذرین گفته بود مبارزه معدنچیان انگلیس همان كمونیسم كارگری است،‏ پایدار همین رویكرد را تعمیم بخشیده و فشرده ساخته تا بنویسد:‏ مبارزه روز او علیه سرمایهداری«‏ است!‏ آذرین گفته بود جنبش كارگران ایران در سال كمونیسم كارگری ۵7 - است‎44‎‏،‏ پایدار در تكمیل آن نوشت:‏ ‏»آگاهی طبقاتی كارگر عین و قطع كردن شریان نفتی،‏ همان در ایران ‏»بسیاری از كارگران كمونیستند«.‏‎41‎ ‏)البته پایدار اگر بجای آنكه بگوید ‏»بسیاری«‏ از كارگران كمونیستند،‏ میگفت كه ‏»تمامی«‏ كارگران كمونیستند،‏ آنگاه با رویكرد آذرین انطباق بیشتر و كاملتری مییافت!‏ لذا در این مورد جزئی و کوچک،‏ این ایراد به پایدار وارد است كه در تأیید و پیگیری ایدههای آذرین،‏ دقت كافی بخرج نداده است!(‏ آذرین گفته بود كه مبارزات اتحادیههای كارگری كره جنوبی،‏ همان كمونیسم كارگری و همان ‏»حركت طبقه كارگر...‏ برای سوسیالیسم«‏ است،‏ پایدار در تأیید و نتیجه گیری از آن نوشت:‏ ‏»ماركسیسم نه علم مبارزه طبقاتی پرولتاریا بلكه دقیقاً‏ خود مبارزه طبقاتی پرولتاریاست«!‏ آذرین هر جنبش خود انگیخته كارگری-‏ جنبشهای فاقد حضور مؤثر حزب كمونیست در اقصاء نقاط جهان را به منزله كمونیسم كارگری تلقی كرد،‏ و پایدار در استنتاج از آن گفت كه هیچ نیازی به ایجاد حزب كمونیست وجود ندارد و همین ‏»تشكل ضد كارمزدی«‏ نیز جواب كار ما را میدهد!‏ و سرانجام آنكه،‏ اگرآذرین بگونه ای غیرمستقیم اهمیت آگاهی سوسیالیستی رابه زیرعالمت سؤال کشید،‏ پایداربگونه ای مستقیم و آشکار نوشت:»آگاهی زندگی رانمیسازد«!-‏ و اگر آذرین بدینسان حزب كمونیست را چیزی ‏»اضافی«‏ و « یب 290 اثر«‏

معرفی کرد،‏ پایدار ‏)که معموالً‏ به ایده های آذرین صورت برهنه تری می بخشد(‏ مستقیماً‏ به ایده حزب سیاسی پرولتاریا حمله ور میشود و یكسره آن را برای جنبش كارگری،‏ مضر و هزینه زا مینامد!‏ بدیگر كالم آذرین از یكسو عضو ‏»حزب كمونیست«‏ بود و از سوی دیگر نظریه هائی را مطرح میساخت كه وجود حزب کمونیست،‏ عمال ً به همان ‏»چرخ پنجم ِ« تمثیلی مبدل میشد،‏ که وجود و عدم وجوداش تأثیری بر پیشرفت مبارزه پرولتاریا،‏ نخواهد گذاشت.‏ و درست اینجاست كه پایدار و حكیمی آچار بدست و با آستینهای باال زده به صحنه وارد میشوند تا این ‏»چرخ پنجم ِ« بیمصرف و هزینه بر را بیرون آورده و حذف كنند!‏ به بیانی دیگر،‏ اگراین سخن آذرین را بپذیریم كه كمونیسم كارگری،‏ همان جنبش كارگران سال ۵7 است،‏ آنگاه باید این گفته پایدار رانیز قبول كنیم كه آگاهی طبقاتی كارگر عین مبارزه روز او علیه سرمایهداری است؛ لیكن در این حال،‏ عقل سلیم حكم میكند كه نه سوسیالیسم ‏ِعلمی به درد پرولتاریا خواهد خورد و نه حزب كمونیست!!‏ لذا و همانگونه كه مشاهده میشود رفتار پایدار و حكیمی آنگونه نیست كه بر هیچ نوع منطقی استوار نباشد،‏ برعكس،‏ ایده ‏»تشكل ضد كارمزدی«‏ در واقع نتیجهگیری عملی از یك خط سیر فكری معین است و حاصل نهایی مجموعهای از استدالالت مشخص که آذرین قبالً‏ آن را ارائه کرده بود!‏ از اینرو نیت آذرین هر چه كه باشد،‏ منطق دیدگاهش او را ناگزیر به مسیر نفی و انكار جایگاه سوسیالیسم علمی و حزب حامل آن،‏ میكشاند.‏ و اینكه رویكرد ارائه شده از سوی وی،‏ فقط یك گام و یک جهش کوچک فکری با مطرح ساختن ایده ‏»تشكل ضد كارمزدی«‏ فاصله داشت،‏ كه پایدار بر او پیشی جسته و زحمت آن را متقبل می شود!‏ 294

بینیم رویكردی كه برخوردهای»‏ فلسفی ومتدولوژیک«‏ راکارسازنمیداند مستعد آن<br />

است كه سرانجام عمال ً عنوان سازد كه حزب كمونیست،‏ کارسازنیست!‏<br />

لیكن و بدینسان رابطه و پیوند فكری میان آذرین و پایدار،‏ آشكار میشود.‏ چه،‏ آذرین<br />

گفته بود<br />

<strong>مبارزه</strong> معدنچیان انگلیس همان كمونیسم كارگری است،‏ پایدار همین<br />

رویكرد را تعمیم بخشیده و فشرده ساخته تا بنویسد:‏<br />

<strong>مبارزه</strong> روز او علیه سرمایهداری«‏ است!‏<br />

آذرین گفته بود جنبش كارگران ایران در سال<br />

كمونیسم كارگری<br />

۵7<br />

-<br />

است‎44‎‏،‏ پایدار در تكمیل آن نوشت:‏<br />

‏»آگاهی <strong>طبقاتی</strong> كارگر عین<br />

و قطع كردن شریان نفتی،‏ همان<br />

در ایران<br />

‏»بسیاری از<br />

كارگران كمونیستند«.‏‎41‎ ‏)البته پایدار اگر بجای آنكه بگوید ‏»بسیاری«‏ از كارگران<br />

كمونیستند،‏ میگفت كه ‏»تمامی«‏ كارگران كمونیستند،‏ آنگاه با رویكرد آذرین انطباق<br />

بیشتر و كاملتری مییافت!‏ لذا در این مورد جزئی و کوچک،‏ این ایراد به پایدار<br />

وارد است كه در تأیید و پیگیری ایدههای آذرین،‏ دقت كافی بخرج نداده است!(‏<br />

آذرین گفته بود كه مبارزات اتحادیههای كارگری كره جنوبی،‏ همان كمونیسم<br />

كارگری و همان ‏»حركت طبقه كارگر...‏ برای سوسیالیسم«‏ است،‏ پایدار در تأیید و<br />

نتیجه گیری از آن نوشت:‏ ‏»ماركسیسم نه علم <strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong> پرولتاریا بلكه دقیقاً‏<br />

خود <strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong> پرولتاریاست«!‏<br />

آذرین هر جنبش خود انگیخته كارگری-‏ جنبشهای فاقد حضور مؤثر حزب كمونیست<br />

در اقصاء نقاط جهان را به منزله كمونیسم كارگری تلقی كرد،‏ و پایدار در استنتاج<br />

از آن گفت كه هیچ نیازی به ایجاد حزب كمونیست وجود ندارد و همین ‏»تشكل ضد<br />

كارمزدی«‏ نیز جواب كار ما را میدهد!‏<br />

و سرانجام آنكه،‏ اگرآذرین بگونه ای غیرمستقیم اهمیت آگاهی سوسیالیستی رابه<br />

زیرعالمت سؤال کشید،‏ پایداربگونه ای مستقیم و<br />

آشکار<br />

نوشت:»آگاهی زندگی<br />

رانمیسازد«!-‏ و اگر آذرین بدینسان حزب كمونیست را چیزی ‏»اضافی«‏ و<br />

« یب<br />

290<br />

اثر«‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!