05.02.2015 Views

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

«<br />

ماركس است و برای انجام چنین كاری پرورده شده است:‏<br />

همانگونه كه فلسفه در پرولتاریا سالح مادی خویش را مییابد،‏ پرولتاریا نیز در<br />

فلسفه سالح معنوی خود را خواهد یافت،...‏ » ‏)ماركس(‏<br />

نتیجه آنكه،‏ تئوری ‏»حزب انقالبیون حرفهای و مجاز به فراكسیون«،‏ كه مبتنی است<br />

بر چگونگی فرایند شدمان <strong>ماركسیسم،</strong>‏ در حقیقت از خود تكامل دیالكتیكی واقعیت<br />

برمیآید و بهمین سبب قادر است كه متقابالً‏ بر آن ‏)واقعیت(،‏ مؤثر بیافتد:‏ دگرگونی<br />

پدیدار به مفهوم،‏ و از آنجا به عمل.‏<br />

لیكن،‏ هر چند كه سیر حركت ماركسیسم از دیالكتیك ویژه خودش تبعیت میكند اما<br />

الزم است كه آن را به همراه <strong>مبارزه</strong> عینی <strong>طبقاتی</strong> و تغییرات ایجاد شده در شرایط<br />

این <strong>مبارزه</strong>،‏ در یك تصویر درنظر آوریم.‏ یعنی دریابیم كه <strong>مبارزه</strong> عینی <strong>طبقاتی</strong> و<br />

تغییرات آن،‏ درواقع شالوده و محوری است كه تضاد درونی ماركسیسم برگِرد آن<br />

میچرخد.‏ این یگانه رویكرد تاریخی و علمی،‏ كه متكی است هم بر ماتریالیسم و هم<br />

بر دیالكتیك و در عین حال بمنزله اتخاذ دیدگاه كلیت است كه میتواند سیر امور<br />

وقایع،‏ یا سیر جریان تاریخ را بگونهای حقیقی و واقعی درك و فهم كند.‏ ‏»اتخاذ<br />

دیدگاه كلیت«‏ كه چیزی نیست بجز اتخاذ دیدگاهی كه فرایند تكاملی را مورد بررسی<br />

قرار میدهد كه از طریق ستیزه اجزاء متضاداش،‏ به پیش میرود.‏ دیدگاهی كه این<br />

فرایند تكاملی را نه نتیجه فالن علت بیرونی ‏)خدا،‏ روح(،‏ بلكه حاصل ساختار ذاتی و<br />

متقابال ً ناهمساز و متضاد خود ‏»اندامواره«‏ تلقی میكند:‏<br />

‏»همانی اضداد ‏]شاید دقیقتر باشد بگوئیم ‏»وحدت«‏ آنها<br />

-<br />

اگرچه تفاوت بین واژههای همانی<br />

و وحدت در اینجا اهمیت خاصی ندارد.‏ به معنای معینی هر دو صحیحاند[.‏ عبارت است<br />

از شناخت ‏]كشف[‏ گرایشهای متضاد،‏ متقابالً‏ دافع و مخالف در تمام پدیدهها و<br />

فراگردهای طبیعت ‏]و نیز ذهن و جامعه[.‏ شرط شناخت تمام فراگردهای جهان در<br />

‏»خود<br />

- جنبشی«‏<br />

شان،‏ در تكامل خود انگیختهشان،‏ در زندگی واقعیشان،‏ شناخت<br />

24۵

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!