05.02.2015 Views

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

میشود و زمان یا لحظۀ آن را حُكم میكند.‏ این بمعنای آنستكه لحظه وزمان فراخیزی<br />

از این تضاد را ماركسیستها بگونهای خودسرانه،‏ تعیین و ‏»اراده«‏ نمیكنند.‏ بل این<br />

‏»جدایی كامل«،‏ از طریق خود شرایط واقعی <strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong>،‏ مشخص میگردد و<br />

این تصمیم براساس ضرورت های عینی اتخاذ میگردد.‏ ماركسیستها با شناخت از<br />

دیالكتیك این فرایند و قانون آن،‏ كارشان این است<br />

-<br />

كاری بس با اهمیت و سرنوشت<br />

ساز-‏ كه با ایجاد فراكسیون،‏ آمادهگی آنرا داشته باشند كه به محض وقوع تحول كیفی<br />

در رویزیونیسم،‏ عمل جدایی كامل را به انجام رسانند.‏<br />

مخلص كالم آنكه،‏ وجود فراكسیون در حزب روسیه زمینه مساعدی برای رشد و<br />

تکامل تضادهای درونی ماركسیسم فراهم میسازد؛ تضادهایی كه در واقع عامل<br />

محرک پیشرفت و تکامل ماركسیسم را پدید میآورد.‏ اما در حزب آلمان به روی<br />

اختالفات،‏ بخوبی و خوشی سرپوش گذاشته میشد!-‏ یعنی ایده ‏»آشتی طلبی«،‏ كه در<br />

حزب روسیه طرد میشود،‏ در حزب آلمان سیطرهای كامل دارد و این حزب به همان<br />

اندازه كه از وجود<br />

ترسید.‏<br />

سه<br />

میلیون عضو كارگریاش برخود میبالید،‏ از<br />

به عبارتی اگر برنشتاین سوسیالیسم را نتیجه تكامل اقتصادی<br />

شقاق می<br />

‏»تدریجی«‏<br />

سرمایهداری تلقی میكرد و بدینسان نقش تضاد <strong>طبقاتی</strong> را در فرایند مزبور بعنوان<br />

نقش تعیین كننده در نظر نمیگرفت،‏ تفكر همسنگ آن در كل حزب آلمان عمل<br />

میكرد؛ و آن اینكه گمان میشد پرولتاریا میتواند<br />

» ‏»بتدریج<br />

آگاهی سوسیالیستی<br />

متناسب با <strong>مبارزه</strong> <strong>طبقاتی</strong>اش را پرورده سازدیعنی بدون عبور از گذرگاه تضاد<br />

درونی ماركسیسم و بدون جهش.‏<br />

بیمانع و بیستیز درونیاش نیست؛ این رشد مبرّا از<br />

پیشروی بهیچ وجه نمیتواند تابع خط ساده و مستقیم باشد.‏<br />

آلمانها متوجه نبودند كه رشد <strong>ماركسیسم،</strong>‏ رشدی<br />

‏»جهش«‏<br />

نیست؛ و این<br />

لیكن وقتی فقدان فراكسیونهای متعارض،‏ مانع آن شود كه تضاد درونی ماركسیسم<br />

شكلی<br />

آشكارا حادّ‏ بخود گیرد،‏ عمال ً شرایطی فراهم میشود كه<br />

201<br />

موقعیت سانتریستها

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!