گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
واقع چیزی نبود كه از دید رزالوکزامبورگ پوشیده بماند چرا كه جزوه سانترالیسم و دموكراسی به قلم وی كه در سال 2934 )كمی پس از ایجاد فراكسیون در حزب روسیه( نگاشته میشود و همزمان در هر دو نشریه احزاب پرولتری آلمان و روسیه به چاپ میرسد داللتگر آن است كه در مقطع یاد شده )یعنی )2934 درك رزا از چرایی و چگونگی رویزیونیسم، بمراتب عمیقتر از لنین است. و از همین روست كه رزا در باب »وجود پایههای عمیق اجتماعی« كه موجد شكل گیری رویزیونیسم میگردد به لنین و بلشویکهاهشدار میدهد و نهیب می زند كه مبادا گمان شود كه با صدور »مصوبههای حزبی« میتوان از پدیدار شدن رویزیونیسم در حزب، جلوگیری نمود. در توضیح همین امر بود كه لوکزامبورگ رو به لنین نوشت: »تحت تأثیر رویدادهای اخیر در احزاب سوسیالیست فرانسه، ایتالیا و آلمان، سوسیال دموكراتهای روسیه به این امر گرایش پیدا كردهاند كه اپورتونیسم را بمثابه عنصر خارجیای تلقی كنند كه توسط نمایندگان دموكراسی بورژوایی بدرون جنبش كارگری راه یافته است. بفرض هم كه چنین باشد، محدودیتهای مصوبه در یك اساسنامه قادر نخواهد بود جلو نفوذ عناصر اپورتونیستی بدرون جنبش كارگری را بگیرد. از آنجائیكه هجوم افراد غیرپرولتر بسوی حزب كارگر و عضویت یافتن آنها در آن، معلول علل اجتماعی عمیقی، چون انحطاط اقتصادی خرده بورژوازی، ورشكستگی لیبرالیزم بورژوایی و زوال دموكراسی بورژوایی است، تخیلی سادهلوحانه خواهد بود اگر بخواهیم جلوی این موج پرتالطم را با نوشتن فرمولی در اساسنامه حزب، سد كنیم. مواد یك اساسنامه میتواند زندگی فرقههای كوچك و محافل خصوصی را تحت كنترل خود درآورد، لیكن یك جریان تاریخی از میان بافتهای ظریفترین پاراگرافها میگذرد.« چهارسال بعد، لنین درمقالهاش موسوم به »ماركسیسم و رویزیونیسم«، درواقع همین 229
سخنان رزا را- بشکلی دیگر- واگویه میكند: »چه عاملی رویزیونیسم را در جامعه سرمایه داری ناگزی چرا مینماید؟ رویزیونیسم عمیقتر از فرق بین خصوصیات ملی و مدارج تكامل سرمایهداری است؟ - زیرا در هر كشور سرمایهداری در ردیف پرولتاریا، همواره قشرهای وسیع خرده بورژوازی و صاحبكاران كوچك قرار دارند. سرمایهداری از تولید كوچك بوجود آمده است و دائماً بوجود میآید. یك سلسله »قشرهای متوسط« ناگزیر مجدداً بوسیله سرمایهداری بوجود میآیند )ضمائم فابریكها، كار در خانه، و تعمیرگاههای كوچك كه به علت تقاضای صناعت بزرگ، مثالً دوچرخه سازی و اتومبیل سازی، در سراسر كشور پراكنده است و غیره و غیره(. این تولید كنندگان كوچك جدید هم ناگزیر مجدداً به صفوف پرولتاریا پرتاب میگردند. کامالً طبیعی است که جهان بینی خرده بورژوازی باز و باز درصفوف احزاب وسیع كارگری رخنه مینماید.« بدیگرسخن تحلیلی كه رزا در سال 2934 از مفهوم رویزیونیسم ارائه میدهد بیانگر آنست كه از نظر وی، حضور دائمی این تازه پرولترها، نیمه پرولترها و آریستوكراسی كارگری در جنبش انقالبی طبقه كارگر، منجر به آن میشود كه زمینه عینی پیدایش رویزیونیسم بگونهای مستمر، فراهم باشد. و درست در چنین حال و هوایی است كه میتوان انتظار داشت با وقوع هرتند پیچ تازه ابژكتیو مبارزه طبقاتی پرولتاریا - - رویزیونیسم در هرتغییری درشرایط حزب پرولتری سبزشود. رزا معتقد بود كه هیچ بندی از اساسنامه حزب، قادر نیست مانع این »سبز شدن« گردد. لوکزامبورگ در توضیح بیشتر همین واقعیت یعنی اجتناب ناپذیر بودن شكل گیری رویزیونیسم در حزب پرولتری است كه مینویسد: ...« وجود عناصر بورژوا در جنبش سوسیال دموكراسی، چندان هم تنها عامل وجود جریانهای اپورتونیستی كه در بطن آن تظاهر میكنند، نیست. جریانهای اپورتونیستی را باید در خود ماهیت مبارزه سوسیالیستی 213 عامل دیگر و در تضادهائی
- Page 69 and 70: »شكافتن یك كل تك و
- Page 71 and 72: »میتوان دید كه با
- Page 73 and 74: این فرایافت علمی و
- Page 75 and 76: 2924 و قلب ماهیت حزب ا
- Page 77 and 78: بلعكس، این رخداد
- Page 79 and 80: همزمان و بوضوح نمود
- Page 81 and 82: كه از نحوه حركت مار
- Page 83 and 84: میدهد. ر.ك. به »
- Page 85 and 86: به بیان دیگر من پیش
- Page 87 and 88: نه فقط از مبارزه طب
- Page 89 and 90: بنابراین حزب سوسیا
- Page 91 and 92: سیر حركت آن است - تع
- Page 93 and 94: بوضوح نشان میدهد كه
- Page 95 and 96: فصل سوم دگرگونی ماه
- Page 97 and 98: موقعیتی آن را تبدیل
- Page 99 and 100: باری، در بقیه كشو
- Page 101 and 102: كه نكبت وشكوه بگونه
- Page 103 and 104: سال حزب را برای اتخ
- Page 105 and 106: امپریالیسم یعنی تغ
- Page 107 and 108: من در باال، سعی كر
- Page 109 and 110: از اینرو، مادام ك
- Page 111 and 112: - »نظریه« در واق
- Page 113 and 114: جدائیها نمیتواند ن
- Page 115 and 116: در یك كالم، تئوری
- Page 117 and 118: درونی حزب(، در حال
- Page 119: چرا كه لوکزامبورگ و
- Page 123 and 124: بنابراین و همانگون
- Page 125 and 126: رویزیونیسم بلكه در
- Page 127 and 128: خشك و جامدی كه دور ا
- Page 129 and 130: راستی آزمایی نظریه
- Page 131 and 132: و آن راغنی تر، واض
- Page 133 and 134: است كه آگاهی، به ص
- Page 135 and 136: و لنین وقوع این جهش
- Page 137 and 138: میشود و زمان یا لحظ
- Page 139 and 140: »سوسیال - شوونیسم
- Page 141 and 142: آنگاه هویدا میگردد
- Page 143 and 144: نحو تحلیلی به عناصر
- Page 145 and 146: و شناسایی اجزای متض
- Page 147 and 148: آنها به مثابه وحدت
- Page 149 and 150: و سومی، »نفی نفی
- Page 151 and 152: نحو مشخص و ملموس مو
- Page 153 and 154: به آن نزدیك تر میشو
- Page 155 and 156: بر آورَد و در برابر
- Page 157 and 158: بعبارتی دیگر، آنچ
- Page 159 and 160: »رابطه من با هگل ب
- Page 161 and 162: مگر آنكه روش دیالكت
- Page 163 and 164: »... تنش میان از یكسو
- Page 165 and 166: زندگی است. یعنی نح
- Page 167 and 168: جهان را اداره می کن
- Page 169 and 170: بودکه درسالهای اول
واقع چیزی نبود كه از دید رزالوکزامبورگ پوشیده بماند چرا كه جزوه سانترالیسم و<br />
دموكراسی به قلم وی كه در سال<br />
2934<br />
)كمی پس از ایجاد فراكسیون در حزب روسیه(<br />
نگاشته میشود و همزمان در هر دو نشریه احزاب پرولتری آلمان و روسیه به چاپ<br />
میرسد داللتگر آن است كه در مقطع یاد شده )یعنی<br />
)2934<br />
درك رزا از چرایی و<br />
چگونگی رویزیونیسم، بمراتب عمیقتر از لنین است. و از همین روست كه رزا در<br />
باب »وجود پایههای عمیق اجتماعی« كه موجد شكل گیری رویزیونیسم میگردد به<br />
لنین و بلشویکهاهشدار میدهد و نهیب می زند كه مبادا گمان شود كه با صدور<br />
»مصوبههای حزبی« میتوان از پدیدار شدن رویزیونیسم در حزب، جلوگیری<br />
نمود. در توضیح همین امر بود كه لوکزامبورگ رو به لنین نوشت:<br />
»تحت تأثیر رویدادهای اخیر در احزاب سوسیالیست فرانسه، ایتالیا و آلمان،<br />
سوسیال دموكراتهای روسیه به این امر گرایش پیدا كردهاند كه اپورتونیسم را<br />
<strong>بمثابه</strong> عنصر خارجیای تلقی كنند كه توسط نمایندگان دموكراسی بورژوایی بدرون<br />
جنبش كارگری راه یافته است. بفرض هم كه چنین باشد، محدودیتهای مصوبه در یك<br />
اساسنامه قادر نخواهد بود جلو نفوذ عناصر اپورتونیستی بدرون جنبش كارگری را<br />
بگیرد. از آنجائیكه هجوم افراد غیرپرولتر بسوی حزب كارگر و عضویت یافتن آنها<br />
در آن، معلول علل اجتماعی عمیقی، چون انحطاط اقتصادی خرده بورژوازی،<br />
ورشكستگی لیبرالیزم بورژوایی و زوال دموكراسی بورژوایی است، تخیلی<br />
سادهلوحانه خواهد بود اگر بخواهیم جلوی این موج پرتالطم را با نوشتن فرمولی در<br />
اساسنامه حزب، سد كنیم.<br />
مواد یك اساسنامه میتواند زندگی فرقههای كوچك و محافل خصوصی را تحت كنترل<br />
خود درآورد، لیكن یك جریان تاریخی از میان بافتهای ظریفترین پاراگرافها<br />
میگذرد.«<br />
چهارسال <strong>بعد</strong>، لنین درمقالهاش موسوم به »ماركسیسم و رویزیونیسم«، درواقع همین<br />
229