گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
میزند. لنین با چنین معیارهایی بزرگترین متفكری محسوب میشود كه پس از ماركس و انگلس از جنبش انقالبی پرولتاریا برخاسته است. خصوصاً با احتساب این امر كه تا پیش از آن زمان، هیچ تجربهای برای نحوه دیالكتیكی فرایند ماركسیسم، وجود نداشته است. بدیگرسخن، در شرایطی كه پرولتاریای جهانی به تازهگی با ظهور رویزیونیسم مواجه شده ولذا هیچ تجربهای نسبت به نقش آن نداشته است، این ژرف نگری و دوراندیشی، لنین را از تمامی رهبران پرولتری هم عصرش ممتاز میساخت. و نتیجتاً این امكان را فراهم می آورد كه حزب پرولتری روسیه از سرنوشت شومی كه در سال 2924 بعبارتی نظریه لنین دوران امپریالیسم - - انتظار تمامی احزاب انتزناسیونال دوم را میكشید، مبّرا بماند. این فرایافت ماركسیستی در باب ساختار حزب پرولتری در بدینسان نقش وساطت یا میانجیگری را ایفاء میكند تا جنبش انقالبی پرولتاریای روسیه بر خصلت كوركورانه این تضاد و این چرخه، فائق آید. این فرایافت ماركسیستی، مانع از فروكاستن علم، به آگاهی بیواسطه میگردد. نقص برداشت لوکزامبورگ و هیلفردینگ از امپریالیسم پرولتاریا برای پی بردن به كم و كیف تواناییاش باید محدودیتهایی را دریابد که زیر بارآن، این توانایی را به كارمیبندد. از اینروبا گذار سرمایهداری به امپریالیسم، فقط وقتی كه شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جدیدی را بشناسد كه خود را تحت آن مییابد، امكان واقعی مییابد تا ارزیابی كند كه شرایط جدید پیش آمده، چه نوع تغییری را- هم در تاكتیكهای او هم بر ابزارهای مبارزه اش - حُكم میكند. در غیراینصورت كوشش در جهت شرح و تفسیر این گذار)سرمایهداری به امپریالیسم(، كوششی بیمعنا و بیحاصل شمرده میشود. به عبارتی لنین نخستین كسی نبود كه درباره امپریالیسم به غور و تامل میپردازد 227
چرا كه لوکزامبورگ و هیلفردینگ آثار تفسیری با ارزشی از آن ارائه كرده بودند. اما وجه تمایز لنین نسبت به آندو در كسب بینش رادیكال ازمسأله بود و تحول رادیكال این بینش تئوریك به عرصه عمل. ذهن جستجوگر و پوینده لنین درتکاپوی کشف استنتاجات عملی ناشی از این »گذار« بود. به دیگر سخن بررسی گذار سرمایهداری از رقابت آزاد به امپریالیسم از سوی لنین، تا آنجا كه به بررسی »اقتصادی« این گذار یعنی انباشت سرمایه، شكل گیری انحصارات، فوق سود، آریستوکراسی کارگری و نیزپیدایش رویزیونیسم میپردازد، چیزی بیشتر از لوکزامبورگ عرضه نمیكند. به عبارتی برتری تحلیل لنین از امپریالیسم- در مقایسه با هیلفردینگ وبویژه لوکزامبورگ - در تحلیل »اقتصادی« نبود، بل مربوط بود به فرایافتهای عملی ناشی از این تحلیل اقتصادی. یعنی مربوط بود به این امر كه گذار یاد شده و تغییر در شرایط ابژكتیو، چه تغییراتی را در شیوههای مبارزه پرولتاریا و سالح اصلی این مبارزه - حزب كمونیست ایجاب - میكند. بیك كالم لنین به امرتحلیل گذار یاد شده، بعنوان مبنای تئوریك ِعمل ِ سیاسی مینگریست. لذا دواستنتاج عملی شگرف، دستاورد این شیوه نگرش لنین به پیدایی امپریالیسم بود: اول آنكه، برخالف انتظاری كه ماركس در دوران سرمایهداری رقابت آزاد داشت و تسخیر قدرت سیاسی را محصول عمل همزمان پرولتاریا در كلیه كشورهای پیشرو تلقی می کرد، اینك یعنی در دوران امپریالیسم و به سبب رشد ناموزون سرمایه، این امكان مطرح میشد كه زنجیره سرمایهداری جهانی ابتداً از ضعیف ترین حلقهاش شكسته شود و پرولتاریا در گام اول در كشوری تنها بتواند قدرت سیاسی را تسخیر كند و سپس از این پایگاه بعنوان» تخته پرش«، برای انقالب جهانی سود جوید. دوم آنكه، گذار سرمایهداری به امپریالیسم منجر به ظهور و ورود عامل تازهای به فرایند مبارزه طبقاتی می گردد كه همانا رویزیونیسم است. البته این »ظهور« در 221
- Page 67 and 68: یعنی عمق آن، رابط
- Page 69 and 70: »شكافتن یك كل تك و
- Page 71 and 72: »میتوان دید كه با
- Page 73 and 74: این فرایافت علمی و
- Page 75 and 76: 2924 و قلب ماهیت حزب ا
- Page 77 and 78: بلعكس، این رخداد
- Page 79 and 80: همزمان و بوضوح نمود
- Page 81 and 82: كه از نحوه حركت مار
- Page 83 and 84: میدهد. ر.ك. به »
- Page 85 and 86: به بیان دیگر من پیش
- Page 87 and 88: نه فقط از مبارزه طب
- Page 89 and 90: بنابراین حزب سوسیا
- Page 91 and 92: سیر حركت آن است - تع
- Page 93 and 94: بوضوح نشان میدهد كه
- Page 95 and 96: فصل سوم دگرگونی ماه
- Page 97 and 98: موقعیتی آن را تبدیل
- Page 99 and 100: باری، در بقیه كشو
- Page 101 and 102: كه نكبت وشكوه بگونه
- Page 103 and 104: سال حزب را برای اتخ
- Page 105 and 106: امپریالیسم یعنی تغ
- Page 107 and 108: من در باال، سعی كر
- Page 109 and 110: از اینرو، مادام ك
- Page 111 and 112: - »نظریه« در واق
- Page 113 and 114: جدائیها نمیتواند ن
- Page 115 and 116: در یك كالم، تئوری
- Page 117: درونی حزب(، در حال
- Page 121 and 122: سخنان رزا را- بشکل
- Page 123 and 124: بنابراین و همانگون
- Page 125 and 126: رویزیونیسم بلكه در
- Page 127 and 128: خشك و جامدی كه دور ا
- Page 129 and 130: راستی آزمایی نظریه
- Page 131 and 132: و آن راغنی تر، واض
- Page 133 and 134: است كه آگاهی، به ص
- Page 135 and 136: و لنین وقوع این جهش
- Page 137 and 138: میشود و زمان یا لحظ
- Page 139 and 140: »سوسیال - شوونیسم
- Page 141 and 142: آنگاه هویدا میگردد
- Page 143 and 144: نحو تحلیلی به عناصر
- Page 145 and 146: و شناسایی اجزای متض
- Page 147 and 148: آنها به مثابه وحدت
- Page 149 and 150: و سومی، »نفی نفی
- Page 151 and 152: نحو مشخص و ملموس مو
- Page 153 and 154: به آن نزدیك تر میشو
- Page 155 and 156: بر آورَد و در برابر
- Page 157 and 158: بعبارتی دیگر، آنچ
- Page 159 and 160: »رابطه من با هگل ب
- Page 161 and 162: مگر آنكه روش دیالكت
- Page 163 and 164: »... تنش میان از یكسو
- Page 165 and 166: زندگی است. یعنی نح
- Page 167 and 168: جهان را اداره می کن
میزند. لنین با چنین معیارهایی بزرگترین متفكری محسوب میشود كه پس از<br />
ماركس و انگلس از جنبش انقالبی پرولتاریا برخاسته است. خصوصاً با احتساب این<br />
امر كه تا پیش از آن زمان، هیچ تجربهای برای نحوه دیالكتیكی فرایند <strong>ماركسیسم،</strong><br />
وجود نداشته است.<br />
بدیگرسخن، در شرایطی كه پرولتاریای جهانی به تازهگی با ظهور رویزیونیسم<br />
مواجه شده ولذا هیچ تجربهای نسبت به نقش آن نداشته است، این ژرف نگری و<br />
دوراندیشی، لنین را از تمامی رهبران پرولتری هم عصرش ممتاز میساخت. و<br />
نتیجتاً این امكان را فراهم می آورد كه حزب پرولتری روسیه از سرنوشت شومی<br />
كه در سال<br />
2924<br />
بعبارتی نظریه لنین<br />
دوران امپریالیسم<br />
-<br />
-<br />
انتظار تمامی احزاب انتزناسیونال دوم را میكشید، مبّرا بماند.<br />
این فرایافت ماركسیستی در باب ساختار حزب پرولتری در<br />
بدینسان نقش وساطت یا میانجیگری را ایفاء میكند تا جنبش<br />
انقالبی پرولتاریای روسیه بر خصلت كوركورانه این تضاد و این چرخه، فائق آید.<br />
این فرایافت ماركسیستی، مانع از فروكاستن علم، به آگاهی بیواسطه میگردد.<br />
نقص برداشت لوکزامبورگ و هیلفردینگ از امپریالیسم<br />
پرولتاریا برای پی بردن به كم و كیف تواناییاش باید محدودیتهایی را دریابد که<br />
زیر بارآن، این توانایی را به كارمیبندد. از اینروبا گذار سرمایهداری به امپریالیسم،<br />
فقط وقتی كه شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جدیدی را بشناسد كه خود را<br />
تحت آن مییابد، امكان واقعی مییابد تا ارزیابی كند كه شرایط جدید پیش آمده، چه<br />
نوع تغییری را- هم در تاكتیكهای او هم بر ابزارهای <strong>مبارزه</strong> اش<br />
-<br />
حُكم میكند. در<br />
غیراینصورت كوشش در جهت شرح و تفسیر این گذار)سرمایهداری به امپریالیسم(،<br />
كوششی بیمعنا و بیحاصل شمرده میشود.<br />
به عبارتی لنین نخستین كسی نبود كه درباره امپریالیسم به غور و تامل میپردازد<br />
227