گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)

05.02.2015 Views

‏)»علیه تئوری دو تشكیالتی یا نظریه جدایی ‏»حزب«‏ و ‏»سازمان تودهای«‏ طبقه كارگر«،‏ دوم اردیبهشت 2017، ص 41( پایدار متوجه نیست كه از نظر لنین پایههای واقعی اعتبار حزب انقالبیون حرفهای،‏ همانا گذار سرمایهداری به امپریالیسم و ظهور رویزیونیسم و تهدید خروج آن از دامنه ماركسیسم بوده است؛ و گرنه،‏ مسائلی چون ‏»تأكید بر انقالب،‏ ضرورت قهر و تسخیر قدرت سیاسی«‏ مسائلی بود كه در دوره یاد شده بتوسط حزب تودهای آلمان نیز پیگیری میشد.‏ مگر آنكه گمان كنیم كه رزالوکزامبورگ هرگز بدنبال انقالب و سوسیالیسم نبوده است!!‏ به عبارتی دیگر،‏ آقای پایدار ازانگیزه لنین برای طرح ایده حزب انقالبیون حرفهای،‏ هیچ سردر نیاورده است.‏ انگیزهای كه چیز دیگری نبود بجز محدود كردن پایگاه رویزیونیسم در حزب انقالبی سوسیالیست.‏ بااین وجود داشته است قابل ذکراست که نظریههای پایدار و حكیمی - - علیرغم تغییراتی كه لیكن همیشه از یك فصل مشترك برخوردار بوده كه در این جمالت پایدار نیزدیده میشود یعنی آنگاه که او می کوشد با ایده حزب متشكل از»انقالبیون حرفهای«‏ مرزبندی کند:‏ ‏»واژگان حزب در ادبیات ماركس در هیچ كجا و به هیچ نحوی از انحاء مجوزی برای این تمایز نبوده«‏ و ‏»مطلقاً‏ به معنی یك سازمان سیاسی مركب از مشتی عناصر داعیه دار كمونیسم نبوده است.«)همانجا(،‏ ولذا ‏»دراین دوره اساساً‏ طبقه کارگرهیچ حزبی ازسنخ احزاب قرن بیستمی نداشته است که قیاس آن با دیگر مورد بحث باشد!!«)همانجا،‏ ص‎27‎‏(‏ احزاب به عبارتی دیگر،‏ پایدار و حكیمی در واقع سئوال هوشمندانهای را مطرح میسازند كه نشانگر آن است كه ایشان این مغایرت غیرقابل تردید میان نظریه حزبی لنین با رویكرد ماركس و انگلس را دریافتهاند.‏ 23۵

من در باال،‏ سعی كردم كه پاسخ این سوال مهم و اساسی پایدار و حكیمی را بدهم.‏ البته نباید تصور شود كه ایرج آذرین پاسخی برای این سؤال دائمی ومهم پایدار و حكیمی ندارد،‏ برعكس،‏ آذرین ‏»بخوبی«‏ از پس این كار برآمده است!-‏ بعبارتی دیگر،‏ آنگاه که پایدار و حکیمی با نازک بینی درخورتحسین شان،‏ در رابطه باساختارسازمان سیاسی طبقه کارگر می پرسند چراتشکیالت سیاسی»‏ توده ای«‏ ازنوع مارکسی نه،‏ و سازمان ‏»انقالبیون حرفه ای«‏ مدل لنینی آری؟،‏ آذرین نوشته « است:‏ ‏"انقالبیون حرفهای".‏ واقعاً‏ مشكل با كدام جزء این عبارت است با ‏"انقالبیون"اش یا با ‏"حرفه"‏ یا اش؟...‏ » ‏!!)»بیراهه سوسیالیسم«،‏ ص 41( بله،‏ همانگونه که پیداست آذرین تا آن حد ساده لوح است که گمان میكند مشكل حكیمی و پایدار،‏ با یكی یا هر دو جزء این ‏»عبارت«‏ است در حجم بیش از یك صفحه ‏)از اواخر صفحه )!( 41 تا اوایل صفحه و بدینسان در ادامه و 44 نشریه ‏»بارو«(،‏ همچون یک مالّلغتی مبتذل میكوشد این دو كلمه،‏ یعنی ‏»انقالبی«‏ و ‏»حرفهای«‏ را بگونهای یك به یك و به كمك مثالهای عدیده،‏ معنا كند!-‏ لُبّ‏ كالم آذرین و نتیجه گیری نهاییاش از این روده درازی بیخاصیّت،‏ آنست كه ‏»انقالبی«‏ یعنی كسی كه انقالب را دوست میدارد،‏ و ‏»حرفهای«‏ یعنی كسی كه بطور تمام وقت مشغول به چنین فعالیتی میباشد!!‏ به دیگر سخن،‏ آذرین در نوشته یاد شدهاش،‏ در رد و انكار کارسازبودن هرگونه برخوردهای ‏»فلسفی و متدولوژیك«‏ با دیدگاه پایدار و حكیمی،‏ بیش از یكبار مدعی شده كه قصد دارد برخورد ‏»پایهای«‏ به رویكرد آنان انجام دهد.‏ این هم برخورد ‏»پایهای«‏ او!!‏ به بیانی دیگر،‏ حرمت قلم بایدنگاه داشته شود یعنی انسان فقط آنگاه مجاز است قلم بدست گیردکه بتواندمساله ای راتشریح وگره ای ازکار جنبش کارگری بگشاید،‏ یا دستکم صورت مساله ای را بطور صحیح مطرح گرداند.‏ لیکن اگرانسان بخواهد»به 231

‏)»علیه تئوری دو تشكیالتی یا نظریه جدایی ‏»حزب«‏ و ‏»سازمان تودهای«‏ طبقه كارگر«،‏<br />

دوم اردیبهشت 2017، ص 41(<br />

پایدار متوجه نیست كه از نظر لنین پایههای واقعی اعتبار حزب انقالبیون حرفهای،‏<br />

همانا گذار سرمایهداری به امپریالیسم و ظهور رویزیونیسم و تهدید خروج آن از<br />

دامنه ماركسیسم<br />

بوده است؛ و گرنه،‏ مسائلی چون ‏»تأكید بر انقالب،‏ ضرورت قهر<br />

و تسخیر قدرت سیاسی«‏ مسائلی بود كه در دوره یاد شده بتوسط حزب تودهای آلمان<br />

نیز پیگیری میشد.‏ مگر آنكه گمان كنیم كه رزالوکزامبورگ هرگز بدنبال انقالب و<br />

سوسیالیسم نبوده است!!‏<br />

به عبارتی دیگر،‏ آقای پایدار ازانگیزه لنین برای طرح ایده حزب انقالبیون حرفهای،‏<br />

هیچ سردر نیاورده است.‏ انگیزهای كه چیز دیگری نبود بجز محدود كردن پایگاه<br />

رویزیونیسم در حزب انقالبی سوسیالیست.‏<br />

بااین وجود<br />

داشته است<br />

قابل ذکراست که نظریههای پایدار و حكیمی<br />

-<br />

-<br />

علیرغم تغییراتی كه<br />

لیكن همیشه از یك فصل مشترك برخوردار بوده كه در این جمالت<br />

پایدار نیزدیده میشود یعنی آنگاه که او می کوشد با ایده حزب متشكل از»انقالبیون<br />

حرفهای«‏ مرزبندی کند:‏<br />

‏»واژگان حزب در ادبیات ماركس در هیچ كجا و به هیچ نحوی از انحاء مجوزی<br />

برای این تمایز نبوده«‏<br />

و<br />

‏»مطلقاً‏ به معنی یك سازمان سیاسی مركب از مشتی<br />

عناصر داعیه دار كمونیسم نبوده است.«)همانجا(،‏ ولذا<br />

‏»دراین دوره اساساً‏ طبقه<br />

کارگرهیچ حزبی ازسنخ احزاب قرن بیستمی نداشته است که قیاس آن با<br />

دیگر مورد بحث باشد!!«)همانجا،‏ ص‎27‎‏(‏<br />

احزاب<br />

به عبارتی دیگر،‏ پایدار و حكیمی در واقع سئوال هوشمندانهای را مطرح میسازند<br />

كه نشانگر آن است كه ایشان این مغایرت غیرقابل تردید میان نظریه حزبی لنین با<br />

رویكرد ماركس و انگلس را دریافتهاند.‏<br />

23۵

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!