Page 1 ا > ) ( Page 2 Page 3 3 ا پ ر از ب و ا ا و . ا. او ء ر ا ا داه . ا از رو ن ا ...
Page 1 ا > ) ( Page 2 Page 3 3 ا پ ر از ب و ا ا و . ا. او ء ر ا ا داه . ا از رو ن ا ... Page 1 ا > ) ( Page 2 Page 3 3 ا پ ر از ب و ا ا و . ا. او ء ر ا ا داه . ا از رو ن ا ...
182 A عنوان عمل عادی مغز فعال انسان میشناسد و مورد آزمايش قرار میدهد. از ماده سازمان يافته به شکلی معين جدا کردن، اين عمل را به يک تجريد کلی و عمومی تبديل کردن، اين تجريد را "جانشين" کل طبيعت فيزيکی کردن، هذيان ايدهآليسم فلسفی و ريشخند علم است. ماترياليسم میگويد که "تجربه اجتماعاً متشکل موجودات زنده" محصول طبيعت فيزيکی، نتيجه تکامل طولانی طبيعت است. تکاملی از يک حالت طبيعت فيزيکی که در آن هيچ گونه جامعه، سازمان، تجربه يا موجودات زندهای وجود نداشتند يا نمیتوانستند وجود داشته باشند. ايدهآليسم میگويد که طبيعت فيزيکی محصول اين تجربه موجودات زنده است و با گفتن اين ايدهآليسم طبيعت را با خدا مساوی قرار میدهد. (اگر آن را تابع آن نکند) چون خدا بدون شک محصول تجربه اجتماعاً متشکل موجودات زنده است. صرف نظر از اين که از چه زاويهای نگاه کنيد، فلسفه بوگدانف چيزی مگر يک اغتشاش ارتجاعی را دربر ندارد. بوگدانف فکر میکند حرف زدن از سازمان اجتماعی تجربه همان "سوسياليسم تئوری اين چرند است. اگر سوسياليسم چنين در نظر گرفته شناخت" است. (کتاب شود، ژوزوئيتها طرفداران آتشين "سوسياليسم تئوری شناخت"اند، چون مبنای شناخت آنها الوهيت به مثابه "تجربه اجتماعاً متشکل" است. و شکی نمیتوان باشد که کاتوليکگرائی يک تجربه اجتماعاً متشکل است؛ فقط (کاتوليکگرائی م) نه حقيقت عينی (که بوگدانف آن را نفی میکند، اماّ علم آن را منعکس میسازد)، بلکه سوء استفاده از جهل تودهها توسط طبقات اجتماعی معينی را منعکس میسازد. اماّ چرا از ژوزوئيتها صحبت کنيم! ما "سوسياليسم تئوری شناخت" بوگدانف را در کليتاش در ذاتگرايان که بسيار محبوب ماخاند میبينيم. لکلر طبيعت را به مثابه شعور "نوع در نظر میگيرد و نه يک فرد. فلاسفه بورژوا هر چقدر که بخواهيد به شما چنين سوسياليسم تئوری شناخت فيشتهای را میدهند. شوپ هم بر اين عامل عمومی و نوعی شعور تأکيد میکند [ – ،٣ صفحه (xxxxiv بشر" etc) (das Realismus, S. 55, (Das generische, das gattungsmässige Moment des Bewusstsein) (Vierteljahres-schrift fuer wissenschaftliche Philosophie, Bd.xvii, S.80 -379) ترجمه مترجم: هر انسانی ايده، ذهن، اراده، روانی رايک تابع مغز به طور طبيعی عمل -A کنند انسان ميداند و علم چنين میگويد. Jedermann kennt – und die Naturwissenschaft untersucht die Idee, den Geist, den Willen, das Psychische als eine Funktion des normal arbeitenden menschlichen Gehirns, S. 227
فصل چهارم 183 اين طور فکر کردن که وقتی شعور بشر جای شعور فرد را بگيرد، يا تجربه اجتماعاً متشکل جای يک شخص را بگيرد ايدهآليسم فلسفی از ميان میرود، مثل اين است که فکر کرد وقتی يک شرکت سهامی جای يک شرکت تک سرمايهای را میگيرد سرمايهداری از ميان میرود. ماخيستهای روسی ما، يوشکويچ و والنتينف، همانند رخمتوف ماترياليست، تکرار میکنند که بوگدانف يک ايدهآليست است (و در عين حال کاملاً خود رخمتوف را هم به فحش میکشند.) اماّ آنها نمیتوانستند فکر نکنند که اين ايدهآليسم از کجا آمده است. به نظر آنها بوگدانف يک پديده فردی و يک پديده اتفاقی، يک مورد منفرد است. اين درست نيست. شايد بوگدانف شخصا فکر کند که يک سيستم "اصلی" اختراع کرده، اماّ آدم بايد او را با مريدهای پيش گفته ماخ مقايسه کند تا نادرستی چنين عقيدهای را تشخيص دهد. فرق بين بوگدانف و کرنليوس بسيار کمتر از فرق بين کرنليوس و کاروس است. فرق بين بوگدانف و کاروس (البته تا آن جا که سيستمهای فلسفی آنها مطرحاند و نه به نتايج اشارات ارتجاعیشان) کمتر از فرق بين کاروس و تسيهر است و غيره. بوگدانف تنها يکی از نمونههای آن "تجربه اجتماعاً متشکل" است که گواهی است بر رشد ماخيسم به ايدهآليسم بوگدانف (البته ما اين جا منحصراً درباره بوگدانف به عنوان يک فيلسوف صحبت میکنيم) نمیتوانست به جهان خدا برسد اگر نظريههای معلم او ماخ "عناصری"... از برکلیگرائی نداشتند، و من نمیتوانم برای بوگدانف "انتقام وحشتناک"تری از اين تصور کنم که "امپريومونيسم" او مثلاً به آلمانی ترجمه به لکلر و شوبرت سولدرن، کرنليوس و کلاينپتر، کاروس و برای ارزيابی و پيلون (همکار و مريد فرانسوی رنوار) داده شود. تمجيدهائی که اين رفقای بازو در بازو و زمانی پيروان مستقيم ماخ از "جايگزينی" خواهند کرد بسيار بليغ تر از دلايل آنان خواهد بود. ليکن درست نخواهد بود اگر فلسفه بوگدانف را به عنوان يک سيستم تمام شده و ايستا در نظر بگيريم. طی سال از سال تا بوگدانف چهار مرحله را در دربدریهای فلسفی خود پشت سر گذاشته است. ابتدا او يک ماترياليست "طبيعی تاريخی" بود. (يعنی نيمه آگاهانه و به طور غريزی مؤمن به روح علم) کتاب: "عناصر اساسی بينش تاريخی بر طبيعت" او آثار روشنی از اين مرحله را داراست. مرحله دوم "انرژتيک" اسوالد بود که در اواخر سالهای نود قرن گذشته بسيار مد روز بود. يک آگنوستیسيسم مغشوش که گاهی به ايدهآليسم میلغزد. بوگدانف از اسوالد (در صفحه عنوان "خطابههائی درباره فلسفه طبيعی" نوشته شده: "تقديم به ا. ماخ") به سوی ماخ رفت، يعنی مقدمات يک ايدهآليسم ذهنی را که به اندازه کل فلسفه ماخ نا استوار و مغشوش است، قرض گرفت. مرحله چهارم کوششی است برای حذف بعضی از تضادهای ماخيسم و ايجاد يک مشابه ايدهآليسم ذهنی. "تئوری جايگزينی عمومی" نشان میدهد که بوگدانف تقريباً درجه از نقطه شروعاش چرخيده است. آيا اين مرحله از فلسفه بوگدانف بيشتر يا کمتر از مراحل پيشين از ماترياليسم ديالکتيک دور است؟ اگر بوگدانف در يک نقطه باقی نماند، البته بيشتر دور میشود. اگر روی همان منحنی که طی اين نه سال (Rachmetow) . – – ١٩٠٨ (Rezension) ١٨٩٩ ١٨٠ ٩
- Page 136 and 137: 134 میکند. وقتی کسی
- Page 138 and 139: 136 ماده مشخص میشود و
- Page 140 and 141: 138 به اين مسئله طفر
- Page 142 and 143: 140 زيست شناسی با مقص
- Page 144 and 145: ١٨٧٢ 142 فضای سه بعدی
- Page 146 and 147: ٨٠A 144 "و در حالی که
- Page 148 and 149: - - 146 تکامل اين نظرا
- Page 150 and 151: ئشي " تب 148 ثالثاً،
- Page 152 and 153: (٢٨٣ 150 و بدين جبرگر
- Page 157 and 158: فصل چهارم 153
- Page 159 and 160: فصل چهارم 155 (Gemut) قر
- Page 161 and 162: فصل چهارم 157 ٨٦ چاک
- Page 163 and 164: فصل چهارم 159 ٢۶ به خ
- Page 165 and 166: فصل چهارم 161 A کل مشک
- Page 167 and 168: فصل چهارم 163 آگنوس
- Page 169 and 170: فصل چهارم 165 ،٢ (٣١ -
- Page 171 and 172: گلان فصل چهارم 167 - A
- Page 173 and 174: فصل چهارم 169 (٨٢ Erkennt
- Page 175 and 176: فصل چهارم 171 شوپ به
- Page 177 and 178: فصل چهارم 173 (۴ میيا
- Page 179 and 180: فصل چهارم 175 - منحصر
- Page 181 and 182: فصل چهارم 177 طبيعت ر
- Page 183 and 184: فصل چهارم 179 کليساه
- Page 185: فصل چهارم 181 جهان ار
- Page 189 and 190: فصل چهارم 185 برای آ
- Page 191 and 192: فصل چهارم 187 A خود در
- Page 193 and 194: فصل چهارم 189 به طوری
- Page 195 and 196: فصل چهارم 191 ماتريا
- Page 197 and 198: فصل چهارم 193 مثالی ک
- Page 199 and 200: فصل چهارم 195 خارج از
- Page 201: فصل چهارم 197 کسی که
- Page 204 and 205: 200 دارد که حرکت شکل
- Page 206 and 207: خی.ما 202 آبل ری در ک
- Page 208 and 209: - 204 منطق و تاريخ ايد
- Page 210 and 211: 206 ٢- "جسم ناپديد ش
- Page 212 and 213: 208 الکتريسته به جای
- Page 214 and 215: 210 که خيلی آسان میت
- Page 216 and 217: گبي 212 ٣-آيا ح
- Page 218 and 219: 214 بنابراين به عنوا
- Page 220 and 221: - - 216 را تابع اين مفه
- Page 222 and 223: 218 بعضی از شرکت کنند
- Page 224 and 225: - 220 راکر اين چنين خط
- Page 226 and 227: ..." 222 يک مرتب کردن ت
- Page 228 and 229: 224 اماّ اين به آن
- Page 230 and 231: " B [ A 226 معمولی فيزيک
- Page 232 and 233: 228 فيزيکی؛ کسانی که
- Page 234 and 235: Zeemanneffekt) 230 و غيره)
182<br />
A<br />
ع<strong>ن</strong><strong>و</strong><strong>ا</strong><strong>ن</strong> عمل ع<strong>ا</strong>دی مغز فع<strong>ا</strong>ل <strong>ا</strong><strong>ن</strong>س<strong>ا</strong><strong>ن</strong> میش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>سد <strong>و</strong> م<strong>و</strong><strong>ر</strong>د <strong>ا</strong>ٓزم<strong>ا</strong>يش ق<strong>ر</strong><strong>ا</strong><strong>ر</strong> میدهد. <strong>ا</strong>ز م<strong>ا</strong>ده س<strong>ا</strong>زم<strong>ا</strong><strong>ن</strong><br />
ي<strong>ا</strong>فته <strong>ب</strong>ه شکلی معي<strong>ن</strong> جد<strong>ا</strong> ک<strong>ر</strong>د<strong>ن</strong>، <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong> عمل <strong>ر</strong><strong>ا</strong> <strong>ب</strong>ه يک تج<strong>ر</strong>يد کلی <strong>و</strong> عم<strong>و</strong>می ت<strong>ب</strong>ديل ک<strong>ر</strong>د<strong>ن</strong>، <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong><br />
تج<strong>ر</strong>يد <strong>ر</strong><strong>ا</strong> "ج<strong>ا</strong><strong>ن</strong>شي<strong>ن</strong>" کل ط<strong>ب</strong>يعت فيزيکی ک<strong>ر</strong>د<strong>ن</strong>، هذي<strong>ا</strong><strong>ن</strong> <strong>ا</strong>يده<strong>ا</strong>ٓليسم فلسفی <strong>و</strong> <strong>ر</strong>يشخ<strong>ن</strong>د علم <strong>ا</strong>ست.<br />
م<strong>ا</strong>ت<strong>ر</strong>ي<strong>ا</strong>ليسم میگ<strong>و</strong>يد که "تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه <strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>ع<strong>ا</strong>ً متشکل م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<strong>ا</strong>ت ز<strong>ن</strong>ده" محص<strong>و</strong>ل ط<strong>ب</strong>يعت فيزيکی،<br />
<strong>ن</strong>تيجه تک<strong>ا</strong>مل ط<strong>و</strong>ل<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ی ط<strong>ب</strong>يعت <strong>ا</strong>ست. تک<strong>ا</strong>ملی <strong>ا</strong>ز يک ح<strong>ا</strong>لت ط<strong>ب</strong>يعت فيزيکی که د<strong>ر</strong> <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong> هيچ گ<strong>و</strong><strong>ن</strong>ه<br />
ج<strong>ا</strong>معه، س<strong>ا</strong>زم<strong>ا</strong><strong>ن</strong>، تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه ي<strong>ا</strong> م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<strong>ا</strong>ت ز<strong>ن</strong>ده<strong>ا</strong>ی <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د <strong>ن</strong>د<strong>ا</strong>شت<strong>ن</strong>د ي<strong>ا</strong> <strong>ن</strong>میت<strong>و</strong><strong>ا</strong><strong>ن</strong>ست<strong>ن</strong>د <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د د<strong>ا</strong>شته <strong>ب</strong><strong>ا</strong>ش<strong>ن</strong>د.<br />
<strong>ا</strong>يده<strong>ا</strong>ٓليسم میگ<strong>و</strong>يد که ط<strong>ب</strong>يعت فيزيکی محص<strong>و</strong>ل <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong> تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<strong>ا</strong>ت ز<strong>ن</strong>ده <strong>ا</strong>ست <strong>و</strong> <strong>ب</strong><strong>ا</strong> گفت<strong>ن</strong> <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong><br />
<strong>ا</strong>يده<strong>ا</strong>ٓليسم ط<strong>ب</strong>يعت <strong>ر</strong><strong>ا</strong> <strong>ب</strong><strong>ا</strong> خد<strong>ا</strong> مس<strong>ا</strong><strong>و</strong>ی ق<strong>ر</strong><strong>ا</strong><strong>ر</strong> میدهد. (<strong>ا</strong>گ<strong>ر</strong> <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong> <strong>ر</strong><strong>ا</strong> ت<strong>ا</strong><strong>ب</strong>ع <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong> <strong>ن</strong>ک<strong>ن</strong>د) چ<strong>و</strong><strong>ن</strong> خد<strong>ا</strong> <strong>ب</strong>د<strong>و</strong><strong>ن</strong> شک<br />
محص<strong>و</strong>ل تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه <strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>ع<strong>ا</strong>ً متشکل م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<strong>ا</strong>ت ز<strong>ن</strong>ده <strong>ا</strong>ست. ص<strong>ر</strong>ف <strong>ن</strong>ظ<strong>ر</strong> <strong>ا</strong>ز <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong> که <strong>ا</strong>ز چه ز<strong>ا</strong><strong>و</strong>يه<strong>ا</strong>ی<br />
<strong>ن</strong>گ<strong>ا</strong>ه ک<strong>ن</strong>يد، فلسفه <strong>ب</strong><strong>و</strong>گد<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ف چيزی مگ<strong>ر</strong> يک <strong>ا</strong>غتش<strong>ا</strong>ش <strong>ا</strong><strong>ر</strong>تج<strong>ا</strong>عی <strong>ر</strong><strong>ا</strong> د<strong>ر</strong><strong>ب</strong><strong>ر</strong> <strong>ن</strong>د<strong>ا</strong><strong>ر</strong>د.<br />
<strong>ب</strong><strong>و</strong>گد<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ف فک<strong>ر</strong> میک<strong>ن</strong>د ح<strong>ر</strong>ف زد<strong>ن</strong> <strong>ا</strong>ز س<strong>ا</strong>زم<strong>ا</strong><strong>ن</strong> <strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>عی تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه هم<strong>ا</strong><strong>ن</strong> "س<strong>و</strong>سي<strong>ا</strong>ليسم تئ<strong>و</strong><strong>ر</strong>ی<br />
<strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong> چ<strong>ر</strong><strong>ن</strong>د <strong>ا</strong>ست. <strong>ا</strong>گ<strong>ر</strong> س<strong>و</strong>سي<strong>ا</strong>ليسم چ<strong>ن</strong>ي<strong>ن</strong> د<strong>ر</strong> <strong>ن</strong>ظ<strong>ر</strong> گ<strong>ر</strong>فته<br />
ش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>خت" <strong>ا</strong>ست. (کت<strong>ا</strong><strong>ب</strong><br />
ش<strong>و</strong>د، ژ<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>ئيته<strong>ا</strong> ط<strong>ر</strong>فد<strong>ا</strong><strong>ر</strong><strong>ا</strong><strong>ن</strong> <strong>ا</strong>ٓتشي<strong>ن</strong> "س<strong>و</strong>سي<strong>ا</strong>ليسم تئ<strong>و</strong><strong>ر</strong>ی ش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>خت"<strong>ا</strong><strong>ن</strong>د، چ<strong>و</strong><strong>ن</strong> م<strong>ب</strong><strong>ن</strong><strong>ا</strong>ی ش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>خت <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong>ه<strong>ا</strong><br />
<strong>ا</strong>ل<strong>و</strong>هيت <strong>ب</strong>ه مث<strong>ا</strong><strong>ب</strong>ه "تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه <strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>ع<strong>ا</strong>ً متشکل" <strong>ا</strong>ست. <strong>و</strong> شکی <strong>ن</strong>میت<strong>و</strong><strong>ا</strong><strong>ن</strong> <strong>ب</strong><strong>ا</strong>شد که ک<strong>ا</strong>ت<strong>و</strong>ليکگ<strong>ر</strong><strong>ا</strong>ئی يک<br />
تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه <strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>ع<strong>ا</strong>ً متشکل <strong>ا</strong>ست؛ فقط (ک<strong>ا</strong>ت<strong>و</strong>ليکگ<strong>ر</strong><strong>ا</strong>ئی م) <strong>ن</strong>ه حقيقت عي<strong>ن</strong>ی (که <strong>ب</strong><strong>و</strong>گد<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ف <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong> <strong>ر</strong><strong>ا</strong> <strong>ن</strong>فی<br />
میک<strong>ن</strong>د، <strong>ا</strong>م<strong>ا</strong>ّ علم <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong> <strong>ر</strong><strong>ا</strong> م<strong>ن</strong>عکس میس<strong>ا</strong>زد)، <strong>ب</strong>لکه س<strong>و</strong><strong>ء</strong> <strong>ا</strong>ستف<strong>ا</strong>ده <strong>ا</strong>ز جهل ت<strong>و</strong>دهه<strong>ا</strong> ت<strong>و</strong>سط ط<strong>ب</strong>ق<strong>ا</strong>ت<br />
<strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>عی معي<strong>ن</strong>ی <strong>ر</strong><strong>ا</strong> م<strong>ن</strong>عکس میس<strong>ا</strong>زد.<br />
<strong>ا</strong>م<strong>ا</strong>ّ چ<strong>ر</strong><strong>ا</strong> <strong>ا</strong>ز ژ<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>ئيته<strong>ا</strong> صح<strong>ب</strong>ت ک<strong>ن</strong>يم! م<strong>ا</strong> "س<strong>و</strong>سي<strong>ا</strong>ليسم تئ<strong>و</strong><strong>ر</strong>ی ش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>خت" <strong>ب</strong><strong>و</strong>گد<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ف <strong>ر</strong><strong>ا</strong> د<strong>ر</strong><br />
کليت<strong>ا</strong>ش د<strong>ر</strong> ذ<strong>ا</strong>تگ<strong>ر</strong><strong>ا</strong>ي<strong>ا</strong><strong>ن</strong> که <strong>ب</strong>سي<strong>ا</strong><strong>ر</strong> مح<strong>ب</strong><strong>و</strong><strong>ب</strong> م<strong>ا</strong>خ<strong>ا</strong><strong>ن</strong>د می<strong>ب</strong>ي<strong>ن</strong>يم. لکل<strong>ر</strong> ط<strong>ب</strong>يعت <strong>ر</strong><strong>ا</strong> <strong>ب</strong>ه مث<strong>ا</strong><strong>ب</strong>ه شع<strong>و</strong><strong>ر</strong> "<strong>ن</strong><strong>و</strong>ع<br />
د<strong>ر</strong> <strong>ن</strong>ظ<strong>ر</strong> میگي<strong>ر</strong>د <strong>و</strong> <strong>ن</strong>ه يک ف<strong>ر</strong>د. فل<strong>ا</strong>سفه <strong>ب</strong><strong>و</strong><strong>ر</strong>ژ<strong>و</strong><strong>ا</strong> ه<strong>ر</strong><br />
چقد<strong>ر</strong> که <strong>ب</strong>خ<strong>و</strong><strong>ا</strong>هيد <strong>ب</strong>ه شم<strong>ا</strong> چ<strong>ن</strong>ي<strong>ن</strong> س<strong>و</strong>سي<strong>ا</strong>ليسم تئ<strong>و</strong><strong>ر</strong>ی ش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>خت فيشته<strong>ا</strong>ی <strong>ر</strong><strong>ا</strong> میده<strong>ن</strong>د. ش<strong>و</strong><strong>پ</strong> هم <strong>ب</strong><strong>ر</strong> <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong><br />
ع<strong>ا</strong>مل عم<strong>و</strong>می <strong>و</strong> <strong>ن</strong><strong>و</strong>عی شع<strong>و</strong><strong>ر</strong> ت<strong>ا</strong>ٔکيد میک<strong>ن</strong>د<br />
[<br />
–<br />
،٣ صفحه (xxxxiv<br />
<strong>ب</strong>ش<strong>ر</strong>" etc) (das Realismus, S. 55,<br />
(Das generische, das gattungsmässige Moment des Bewusstsein)<br />
(Vierteljahres-schrift fuer wissenschaftliche Philosophie, Bd.xvii, S.80<br />
-379)<br />
ت<strong>ر</strong>جمه مت<strong>ر</strong>جم:<br />
ه<strong>ر</strong> <strong>ا</strong><strong>ن</strong>س<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ی <strong>ا</strong>يده، ذه<strong>ن</strong>، <strong>ا</strong><strong>ر</strong><strong>ا</strong>ده، <strong>ر</strong><strong>و</strong><strong>ا</strong><strong>ن</strong>ی <strong>ر</strong><strong>ا</strong>يک ت<strong>ا</strong><strong>ب</strong>ع<br />
مغز<br />
<strong>ب</strong>ه ط<strong>و</strong><strong>ر</strong> ط<strong>ب</strong>يعی عمل<br />
-A<br />
ک<strong>ن</strong><strong>ن</strong>د <strong>ا</strong><strong>ن</strong>س<strong>ا</strong><strong>ن</strong> ميد<strong>ا</strong><strong>ن</strong>د <strong>و</strong> علم چ<strong>ن</strong>ي<strong>ن</strong> میگ<strong>و</strong>يد.<br />
Jedermann kennt – und die Naturwissenschaft untersucht die Idee, den<br />
Geist, den Willen, das Psychische als eine Funktion des normal<br />
arbeitenden menschlichen Gehirns, S. 227