Page 1 ا > ) ( Page 2 Page 3 3 ا پ ر از ب و ا ا و . ا. او ء ر ا ا داه . ا از رو ن ا ...

Page 1 ا > ) ( Page 2 Page 3 3 ا پ ر از ب و ا ا و . ا. او ء ر ا ا داه . ا از رو ن ا ... Page 1 ا > ) ( Page 2 Page 3 3 ا پ ر از ب و ا ا و . ا. او ء ر ا ا داه . ا از رو ن ا ...

05.02.2015 Views

182 A عنوان عمل عادی مغز فعال انسان میشناسد و مورد آزمايش قرار میدهد.‏ از ماده سازمان يافته به شکلی معين جدا کردن،‏ اين عمل را به يک تجريد کلی و عمومی تبديل کردن،‏ اين تجريد را ‏"جانشين"‏ کل طبيعت فيزيکی کردن،‏ هذيان ايدهآليسم فلسفی و ريشخند علم است.‏ ماترياليسم میگويد که ‏"تجربه اجتماعاً‏ متشکل موجودات زنده"‏ محصول طبيعت فيزيکی،‏ نتيجه تکامل طولانی طبيعت است.‏ تکاملی از يک حالت طبيعت فيزيکی که در آن هيچ گونه جامعه،‏ سازمان،‏ تجربه يا موجودات زندهای وجود نداشتند يا نمیتوانستند وجود داشته باشند.‏ ايدهآليسم میگويد که طبيعت فيزيکی محصول اين تجربه موجودات زنده است و با گفتن اين ايدهآليسم طبيعت را با خدا مساوی قرار میدهد.‏ ‏(اگر آن را تابع آن نکند)‏ چون خدا بدون شک محصول تجربه اجتماعاً‏ متشکل موجودات زنده است.‏ صرف نظر از اين که از چه زاويهای نگاه کنيد،‏ فلسفه بوگدانف چيزی مگر يک اغتشاش ارتجاعی را دربر ندارد.‏ بوگدانف فکر میکند حرف زدن از سازمان اجتماعی تجربه همان ‏"سوسياليسم تئوری اين چرند است.‏ اگر سوسياليسم چنين در نظر گرفته شناخت"‏ است.‏ ‏(کتاب شود،‏ ژوزوئيتها طرفداران آتشين ‏"سوسياليسم تئوری شناخت"اند،‏ چون مبنای شناخت آنها الوهيت به مثابه ‏"تجربه اجتماعاً‏ متشکل"‏ است.‏ و شکی نمیتوان باشد که کاتوليکگرائی يک تجربه اجتماعاً‏ متشکل است؛ فقط ‏(کاتوليکگرائی م)‏ نه حقيقت عينی ‏(که بوگدانف آن را نفی میکند،‏ اماّ‏ علم آن را منعکس میسازد)،‏ بلکه سوء استفاده از جهل تودهها توسط طبقات اجتماعی معينی را منعکس میسازد.‏ اماّ‏ چرا از ژوزوئيتها صحبت کنيم!‏ ما ‏"سوسياليسم تئوری شناخت"‏ بوگدانف را در کليتاش در ذاتگرايان که بسيار محبوب ماخاند میبينيم.‏ لکلر طبيعت را به مثابه شعور ‏"نوع در نظر میگيرد و نه يک فرد.‏ فلاسفه بورژوا هر چقدر که بخواهيد به شما چنين سوسياليسم تئوری شناخت فيشتهای را میدهند.‏ شوپ هم بر اين عامل عمومی و نوعی شعور تأکيد میکند [ – ،٣ صفحه (xxxxiv بشر"‏ etc) (das Realismus, S. 55, (Das generische, das gattungsmässige Moment des Bewusstsein) (Vierteljahres-schrift fuer wissenschaftliche Philosophie, Bd.xvii, S.80 -379) ترجمه مترجم:‏ هر انسانی ايده،‏ ذهن،‏ اراده،‏ روانی رايک تابع مغز به طور طبيعی عمل -A کنند انسان ميداند و علم چنين میگويد.‏ Jedermann kennt – und die Naturwissenschaft untersucht die Idee, den Geist, den Willen, das Psychische als eine Funktion des normal arbeitenden menschlichen Gehirns, S. 227

فصل چهارم 183 اين طور فکر کردن که وقتی شعور بشر جای شعور فرد را بگيرد،‏ يا تجربه اجتماعاً‏ متشکل جای يک شخص را بگيرد ايدهآليسم فلسفی از ميان میرود،‏ مثل اين است که فکر کرد وقتی يک شرکت سهامی جای يک شرکت تک سرمايهای را میگيرد سرمايهداری از ميان میرود.‏ ماخيستهای روسی ما،‏ يوشکويچ و والنتينف،‏ همانند رخمتوف ماترياليست،‏ تکرار میکنند که بوگدانف يک ايدهآليست است ‏(و در عين حال کاملاً‏ خود رخمتوف را هم به فحش میکشند.)‏ اماّ‏ آنها نمیتوانستند فکر نکنند که اين ايدهآليسم از کجا آمده است.‏ به نظر آنها بوگدانف يک پديده فردی و يک پديده اتفاقی،‏ يک مورد منفرد است.‏ اين درست نيست.‏ شايد بوگدانف شخصا فکر کند که يک سيستم ‏"اصلی"‏ اختراع کرده،‏ اماّ‏ آدم بايد او را با مريدهای پيش گفته ماخ مقايسه کند تا نادرستی چنين عقيدهای را تشخيص دهد.‏ فرق بين بوگدانف و کرنليوس بسيار کمتر از فرق بين کرنليوس و کاروس است.‏ فرق بين بوگدانف و کاروس ‏(البته تا آن جا که سيستمهای فلسفی آنها مطرحاند و نه به نتايج اشارات ارتجاعیشان)‏ کمتر از فرق بين کاروس و تسيهر است و غيره.‏ بوگدانف تنها يکی از نمونههای آن ‏"تجربه اجتماعاً‏ متشکل"‏ است که گواهی است بر رشد ماخيسم به ايدهآليسم بوگدانف ‏(البته ما اين جا منحصراً‏ درباره بوگدانف به عنوان يک فيلسوف صحبت میکنيم)‏ نمیتوانست به جهان خدا برسد اگر نظريههای معلم او ماخ ‏"عناصری"...‏ از برکلیگرائی نداشتند،‏ و من نمیتوانم برای بوگدانف ‏"انتقام وحشتناک"تری از اين تصور کنم که ‏"امپريومونيسم"‏ او مثلاً‏ به آلمانی ترجمه به لکلر و شوبرت سولدرن،‏ کرنليوس و کلاينپتر،‏ کاروس و برای ارزيابی و پيلون ‏(همکار و مريد فرانسوی رنوار)‏ داده شود.‏ تمجيدهائی که اين رفقای بازو در بازو و زمانی پيروان مستقيم ماخ از ‏"جايگزينی"‏ خواهند کرد بسيار بليغ تر از دلايل آنان خواهد بود.‏ ليکن درست نخواهد بود اگر فلسفه بوگدانف را به عنوان يک سيستم تمام شده و ايستا در نظر بگيريم.‏ طی سال از سال تا بوگدانف چهار مرحله را در دربدریهای فلسفی خود پشت سر گذاشته است.‏ ابتدا او يک ماترياليست ‏"طبيعی تاريخی"‏ بود.‏ ‏(يعنی نيمه آگاهانه و به طور غريزی مؤمن به روح علم)‏ کتاب:‏ ‏"عناصر اساسی بينش تاريخی بر طبيعت"‏ او آثار روشنی از اين مرحله را داراست.‏ مرحله دوم ‏"انرژتيک"‏ اسوالد بود که در اواخر سالهای نود قرن گذشته بسيار مد روز بود.‏ يک آگنوستیسيسم مغشوش که گاهی به ايدهآليسم میلغزد.‏ بوگدانف از اسوالد ‏(در صفحه عنوان ‏"خطابههائی درباره فلسفه طبيعی"‏ نوشته شده:‏ ‏"تقديم به ا.‏ ماخ")‏ به سوی ماخ رفت،‏ يعنی مقدمات يک ايدهآليسم ذهنی را که به اندازه کل فلسفه ماخ نا استوار و مغشوش است،‏ قرض گرفت.‏ مرحله چهارم کوششی است برای حذف بعضی از تضادهای ماخيسم و ايجاد يک مشابه ايدهآليسم ذهنی.‏ ‏"تئوری جايگزينی عمومی"‏ نشان میدهد که بوگدانف تقريباً‏ درجه از نقطه شروعاش چرخيده است.‏ آيا اين مرحله از فلسفه بوگدانف بيشتر يا کمتر از مراحل پيشين از ماترياليسم ديالکتيک دور است؟ اگر بوگدانف در يک نقطه باقی نماند،‏ البته بيشتر دور میشود.‏ اگر روی همان منحنی که طی اين نه سال (Rachmetow) . – – ١٩٠٨ (Rezension) ١٨٩٩ ١٨٠ ٩

182<br />

A<br />

ع<strong>ن</strong><strong>و</strong><strong>ا</strong><strong>ن</strong> عمل ع<strong>ا</strong>دی مغز فع<strong>ا</strong>ل <strong>ا</strong><strong>ن</strong>س<strong>ا</strong><strong>ن</strong> میش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>سد <strong>و</strong> م<strong>و</strong><strong>ر</strong>د <strong>ا</strong>ٓزم<strong>ا</strong>يش ق<strong>ر</strong><strong>ا</strong><strong>ر</strong> میدهد.‏ <strong>ا</strong>ز م<strong>ا</strong>ده س<strong>ا</strong>زم<strong>ا</strong><strong>ن</strong><br />

ي<strong>ا</strong>فته <strong>ب</strong>ه شکلی معي<strong>ن</strong> جد<strong>ا</strong> ک<strong>ر</strong>د<strong>ن</strong>،‏ <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong> عمل <strong>ر</strong><strong>ا</strong> <strong>ب</strong>ه يک تج<strong>ر</strong>يد کلی <strong>و</strong> عم<strong>و</strong>می ت<strong>ب</strong>ديل ک<strong>ر</strong>د<strong>ن</strong>،‏ <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong><br />

تج<strong>ر</strong>يد <strong>ر</strong><strong>ا</strong> ‏"ج<strong>ا</strong><strong>ن</strong>شي<strong>ن</strong>"‏ کل ط<strong>ب</strong>يعت فيزيکی ک<strong>ر</strong>د<strong>ن</strong>،‏ هذي<strong>ا</strong><strong>ن</strong> <strong>ا</strong>يده<strong>ا</strong>ٓليسم فلسفی <strong>و</strong> <strong>ر</strong>يشخ<strong>ن</strong>د علم <strong>ا</strong>ست.‏<br />

م<strong>ا</strong>ت<strong>ر</strong>ي<strong>ا</strong>ليسم میگ<strong>و</strong>يد که ‏"تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه <strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>ع<strong>ا</strong>ً‏ متشکل م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<strong>ا</strong>ت ز<strong>ن</strong>ده"‏ محص<strong>و</strong>ل ط<strong>ب</strong>يعت فيزيکی،‏<br />

<strong>ن</strong>تيجه تک<strong>ا</strong>مل ط<strong>و</strong>ل<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ی ط<strong>ب</strong>يعت <strong>ا</strong>ست.‏ تک<strong>ا</strong>ملی <strong>ا</strong>ز يک ح<strong>ا</strong>لت ط<strong>ب</strong>يعت فيزيکی که د<strong>ر</strong> <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong> هيچ گ<strong>و</strong><strong>ن</strong>ه<br />

ج<strong>ا</strong>معه،‏ س<strong>ا</strong>زم<strong>ا</strong><strong>ن</strong>،‏ تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه ي<strong>ا</strong> م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<strong>ا</strong>ت ز<strong>ن</strong>ده<strong>ا</strong>ی <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د <strong>ن</strong>د<strong>ا</strong>شت<strong>ن</strong>د ي<strong>ا</strong> <strong>ن</strong>میت<strong>و</strong><strong>ا</strong><strong>ن</strong>ست<strong>ن</strong>د <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د د<strong>ا</strong>شته <strong>ب</strong><strong>ا</strong>ش<strong>ن</strong>د.‏<br />

<strong>ا</strong>يده<strong>ا</strong>ٓليسم میگ<strong>و</strong>يد که ط<strong>ب</strong>يعت فيزيکی محص<strong>و</strong>ل <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong> تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<strong>ا</strong>ت ز<strong>ن</strong>ده <strong>ا</strong>ست <strong>و</strong> <strong>ب</strong><strong>ا</strong> گفت<strong>ن</strong> <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong><br />

<strong>ا</strong>يده<strong>ا</strong>ٓليسم ط<strong>ب</strong>يعت <strong>ر</strong><strong>ا</strong> <strong>ب</strong><strong>ا</strong> خد<strong>ا</strong> مس<strong>ا</strong><strong>و</strong>ی ق<strong>ر</strong><strong>ا</strong><strong>ر</strong> میدهد.‏ ‏(<strong>ا</strong>گ<strong>ر</strong> <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong> <strong>ر</strong><strong>ا</strong> ت<strong>ا</strong><strong>ب</strong>ع <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong> <strong>ن</strong>ک<strong>ن</strong>د)‏ چ<strong>و</strong><strong>ن</strong> خد<strong>ا</strong> <strong>ب</strong>د<strong>و</strong><strong>ن</strong> شک<br />

محص<strong>و</strong>ل تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه <strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>ع<strong>ا</strong>ً‏ متشکل م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<strong>ا</strong>ت ز<strong>ن</strong>ده <strong>ا</strong>ست.‏ ص<strong>ر</strong>ف <strong>ن</strong>ظ<strong>ر</strong> <strong>ا</strong>ز <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong> که <strong>ا</strong>ز چه ز<strong>ا</strong><strong>و</strong>يه<strong>ا</strong>ی<br />

<strong>ن</strong>گ<strong>ا</strong>ه ک<strong>ن</strong>يد،‏ فلسفه <strong>ب</strong><strong>و</strong>گد<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ف چيزی مگ<strong>ر</strong> يک <strong>ا</strong>غتش<strong>ا</strong>ش <strong>ا</strong><strong>ر</strong>تج<strong>ا</strong>عی <strong>ر</strong><strong>ا</strong> د<strong>ر</strong><strong>ب</strong><strong>ر</strong> <strong>ن</strong>د<strong>ا</strong><strong>ر</strong>د.‏<br />

<strong>ب</strong><strong>و</strong>گد<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ف فک<strong>ر</strong> میک<strong>ن</strong>د ح<strong>ر</strong>ف زد<strong>ن</strong> <strong>ا</strong>ز س<strong>ا</strong>زم<strong>ا</strong><strong>ن</strong> <strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>عی تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه هم<strong>ا</strong><strong>ن</strong> ‏"س<strong>و</strong>سي<strong>ا</strong>ليسم تئ<strong>و</strong><strong>ر</strong>ی<br />

<strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong> چ<strong>ر</strong><strong>ن</strong>د <strong>ا</strong>ست.‏ <strong>ا</strong>گ<strong>ر</strong> س<strong>و</strong>سي<strong>ا</strong>ليسم چ<strong>ن</strong>ي<strong>ن</strong> د<strong>ر</strong> <strong>ن</strong>ظ<strong>ر</strong> گ<strong>ر</strong>فته<br />

ش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>خت"‏ <strong>ا</strong>ست.‏ ‏(کت<strong>ا</strong><strong>ب</strong><br />

ش<strong>و</strong>د،‏ ژ<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>ئيته<strong>ا</strong> ط<strong>ر</strong>فد<strong>ا</strong><strong>ر</strong><strong>ا</strong><strong>ن</strong> <strong>ا</strong>ٓتشي<strong>ن</strong> ‏"س<strong>و</strong>سي<strong>ا</strong>ليسم تئ<strong>و</strong><strong>ر</strong>ی ش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>خت"<strong>ا</strong><strong>ن</strong>د،‏ چ<strong>و</strong><strong>ن</strong> م<strong>ب</strong><strong>ن</strong><strong>ا</strong>ی ش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>خت <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong>ه<strong>ا</strong><br />

<strong>ا</strong>ل<strong>و</strong>هيت <strong>ب</strong>ه مث<strong>ا</strong><strong>ب</strong>ه ‏"تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه <strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>ع<strong>ا</strong>ً‏ متشکل"‏ <strong>ا</strong>ست.‏ <strong>و</strong> شکی <strong>ن</strong>میت<strong>و</strong><strong>ا</strong><strong>ن</strong> <strong>ب</strong><strong>ا</strong>شد که ک<strong>ا</strong>ت<strong>و</strong>ليکگ<strong>ر</strong><strong>ا</strong>ئی يک<br />

تج<strong>ر</strong><strong>ب</strong>ه <strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>ع<strong>ا</strong>ً‏ متشکل <strong>ا</strong>ست؛ فقط ‏(ک<strong>ا</strong>ت<strong>و</strong>ليکگ<strong>ر</strong><strong>ا</strong>ئی م)‏ <strong>ن</strong>ه حقيقت عي<strong>ن</strong>ی ‏(که <strong>ب</strong><strong>و</strong>گد<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ف <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong> <strong>ر</strong><strong>ا</strong> <strong>ن</strong>فی<br />

میک<strong>ن</strong>د،‏ <strong>ا</strong>م<strong>ا</strong>ّ‏ علم <strong>ا</strong>ٓ<strong>ن</strong> <strong>ر</strong><strong>ا</strong> م<strong>ن</strong>عکس میس<strong>ا</strong>زد)،‏ <strong>ب</strong>لکه س<strong>و</strong><strong>ء</strong> <strong>ا</strong>ستف<strong>ا</strong>ده <strong>ا</strong>ز جهل ت<strong>و</strong>دهه<strong>ا</strong> ت<strong>و</strong>سط ط<strong>ب</strong>ق<strong>ا</strong>ت<br />

<strong>ا</strong>جتم<strong>ا</strong>عی معي<strong>ن</strong>ی <strong>ر</strong><strong>ا</strong> م<strong>ن</strong>عکس میس<strong>ا</strong>زد.‏<br />

<strong>ا</strong>م<strong>ا</strong>ّ‏ چ<strong>ر</strong><strong>ا</strong> <strong>ا</strong>ز ژ<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>ئيته<strong>ا</strong> صح<strong>ب</strong>ت ک<strong>ن</strong>يم!‏ م<strong>ا</strong> ‏"س<strong>و</strong>سي<strong>ا</strong>ليسم تئ<strong>و</strong><strong>ر</strong>ی ش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>خت"‏ <strong>ب</strong><strong>و</strong>گد<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ف <strong>ر</strong><strong>ا</strong> د<strong>ر</strong><br />

کليت<strong>ا</strong>ش د<strong>ر</strong> ذ<strong>ا</strong>تگ<strong>ر</strong><strong>ا</strong>ي<strong>ا</strong><strong>ن</strong> که <strong>ب</strong>سي<strong>ا</strong><strong>ر</strong> مح<strong>ب</strong><strong>و</strong><strong>ب</strong> م<strong>ا</strong>خ<strong>ا</strong><strong>ن</strong>د می<strong>ب</strong>ي<strong>ن</strong>يم.‏ لکل<strong>ر</strong> ط<strong>ب</strong>يعت <strong>ر</strong><strong>ا</strong> <strong>ب</strong>ه مث<strong>ا</strong><strong>ب</strong>ه شع<strong>و</strong><strong>ر</strong> ‏"<strong>ن</strong><strong>و</strong>ع<br />

د<strong>ر</strong> <strong>ن</strong>ظ<strong>ر</strong> میگي<strong>ر</strong>د <strong>و</strong> <strong>ن</strong>ه يک ف<strong>ر</strong>د.‏ فل<strong>ا</strong>سفه <strong>ب</strong><strong>و</strong><strong>ر</strong>ژ<strong>و</strong><strong>ا</strong> ه<strong>ر</strong><br />

چقد<strong>ر</strong> که <strong>ب</strong>خ<strong>و</strong><strong>ا</strong>هيد <strong>ب</strong>ه شم<strong>ا</strong> چ<strong>ن</strong>ي<strong>ن</strong> س<strong>و</strong>سي<strong>ا</strong>ليسم تئ<strong>و</strong><strong>ر</strong>ی ش<strong>ن</strong><strong>ا</strong>خت فيشته<strong>ا</strong>ی <strong>ر</strong><strong>ا</strong> میده<strong>ن</strong>د.‏ ش<strong>و</strong><strong>پ</strong> هم <strong>ب</strong><strong>ر</strong> <strong>ا</strong>ي<strong>ن</strong><br />

ع<strong>ا</strong>مل عم<strong>و</strong>می <strong>و</strong> <strong>ن</strong><strong>و</strong>عی شع<strong>و</strong><strong>ر</strong> ت<strong>ا</strong>ٔکيد میک<strong>ن</strong>د<br />

[<br />

–<br />

،٣ صفحه (xxxxiv<br />

<strong>ب</strong>ش<strong>ر</strong>"‏ etc) (das Realismus, S. 55,<br />

(Das generische, das gattungsmässige Moment des Bewusstsein)<br />

(Vierteljahres-schrift fuer wissenschaftliche Philosophie, Bd.xvii, S.80<br />

-379)<br />

ت<strong>ر</strong>جمه مت<strong>ر</strong>جم:‏<br />

ه<strong>ر</strong> <strong>ا</strong><strong>ن</strong>س<strong>ا</strong><strong>ن</strong>ی <strong>ا</strong>يده،‏ ذه<strong>ن</strong>،‏ <strong>ا</strong><strong>ر</strong><strong>ا</strong>ده،‏ <strong>ر</strong><strong>و</strong><strong>ا</strong><strong>ن</strong>ی <strong>ر</strong><strong>ا</strong>يک ت<strong>ا</strong><strong>ب</strong>ع<br />

مغز<br />

<strong>ب</strong>ه ط<strong>و</strong><strong>ر</strong> ط<strong>ب</strong>يعی عمل<br />

-A<br />

ک<strong>ن</strong><strong>ن</strong>د <strong>ا</strong><strong>ن</strong>س<strong>ا</strong><strong>ن</strong> ميد<strong>ا</strong><strong>ن</strong>د <strong>و</strong> علم چ<strong>ن</strong>ي<strong>ن</strong> میگ<strong>و</strong>يد.‏<br />

Jedermann kennt – und die Naturwissenschaft untersucht die Idee, den<br />

Geist, den Willen, das Psychische als eine Funktion des normal<br />

arbeitenden menschlichen Gehirns, S. 227

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!